مجموعه داستان «به چشمهاي هم خيره شده بوديم» احمد آرام نقد و بررسي شد.
به گزارش خبرنگار ادبيات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تازهترين كتاب منتشرشده از احمد آرام با حضور نويسنده، مرتضي كربلاييلو و محسن فرجي بهعنوان منتقدان، در فرهنگسراي رسانه نقد شد.
در ابتداي اين نشست، آيدا مرادي آهني سخناني را دربارهي نقش رويا در آثار احمد آرام بيان كرد و گفت: در آثار آرام، ما با فضايي واقعي روبهرو نيستيم، بلكه به نوعي با روپاپردازي و اوهام مواجهيم و اين عنصر روياست كه در آثار او فاكتور مسلطي است.
در ادامهي اين نشست، احمد آرام نخستين قصهي مجموعه داستان «به چشمهاي هم خيره شده شديم» را كه «فانوس» نام داشت خواند. سپس محسن فرجي و مرتضي كربلاييلو به بررسي اين مجموعه داستان پرداختند.
محسن فرجي گفت: پس از آنكه مجموعه داستان «به چشمهاي هم خيره شده بوديم» را خواندم داستان آخر كتاب كه «درههاي ماهزده» نام دارد بهخاطر ادبيات بومي آن، جلوهي بيشتري براي من داشت.
او ادامه داد: در اين داستان، برخلاف بخش ديگري از ادبيات داستاني ما كه تمركز و تاكيد بيشتر بر جغرافيا، استفاده از اسامي خاص و نوع پوشش است داستان براساس روح بومي و ذهنيت حاكم و تفكر آن منطقه بنا شده است. در اين داستان صرفا در حد فهميدن جنبههاي مردمشناسي، ارزش داستان پايين نيامده و اين داراي اهميت است و همين موضوع آن را با ديگر داستانهاي بومي متمايز ميكند.
كربلاييلو نيز با بيان اينكه منتقد حرفهيي نيست و بيشتر، داستاننويس است عنوان كرد: وقتي مجموعه داستان را بهدست گرفتم و سه چهار داستان اول آن را خواندم، با آن همدل نبودم. بنابراين برايم سخت بود كه بخواهم دربارهاش نظر بدهم. از طرف ديگر ميدانستم كه احمد آرام از شيراز ميآيد و نميخواستم او خاطرهي تلخي با خود به شيراز ببرد. البته ميتوانستم راحت بگويم داستانها درنيامدهاند و خيال خودم را راحت كنم؛ اما چون فلسفه خواندهام بايد نگاهم را باز و سعي ميكردم تا داستان را بفهمم. بنابراين براي خوانش اين كتاب به يك رويكرد رسيدم.
او ادامه داد: حسي كه دربارهي داستانهاي اين مجموعه داشتم اين بود كه طرح داستان بهعنوان عنصر كلاسيك در آن مورد پذيرش من نبود، زيرا توقع من را برآورده نميكند و در ادامه فقط جهان داستاني اين كتاب براي من ميماند كه من آن را دوست داشتم.
وي اظهار كرد: به نظر من الان بهخاطر اينكه در طول تاريخ، داستانها و ماجراها تكرار شدهاند و جديد نيستند ساختن ماجراي جديد كار سختي است و من اكنون دنبال اين نيستم كه كسي ماجراي جديد يا داستان جديدي تعريف كند، بلكه بهدنبال جهان داستاني هستم و من اين جهان داستاني را در اثر احمد آرام ميپسندم و ميگويم كه بعضي از آنها فوقالعاده است.
اين داستاننويس در ادامه دربارهي داستانهاي «به چشمهاي هم خيره شده بوديم» عنوان كرد: در داستانهاي اين مجموعه با تكرار كنش و شخصيت مواجه هستيم كه شخصيت، اين كاركرد را دارد كه وقتي آن را تكرار كرديم از شخصيت بودنش ميافتد.
او سپس به داستان «راگا» اشاره كرد و گفت: در اين داستان از تكنيك تكرار استفاده شده است. در جهان داستاني «راگا» اشيا به سمت پنهاني ميروند. داستان «درههاي ماهزده» نيز همين گونه است و جهان داستاني با ماه ساخته ميشود. بنابراين در اين مجموعه داستان، چيزي كه نظر من را بهعنوان منتقد جلب كرد، همان جهان داستاني است كه احمد آرام براي من ميسازد و تكنيك تكرار هم به درد همين ميخورد.
او ادامه داد: راوي در داستان آخر به اين كه همهچيز را تكرار ميكند، آگاه ميشود. در اينجا يك مشكلي دارد كه اگر جهان داستاني ما ميخواهد كنشهايي را تكرار كند نبايد راوي خودآگاه شود، چراكه اگر اين اتفاق بيفتد تعليق از بين ميرود.
كربلاييلو در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به نقش تقدير در مجموعه داستان «به چشمهاي هم خيره شده بوديم» عنوان كرد: تا كي بايد ما منتقدان انتظار داشته باشيم كه داستان بازنمايي واقعيت باشد. به نظرم وقت آن رسيده كه به سراغ ساختار برويم. احمد آرام فرزند خلف جناب صادق هدايت است و در داستان «راگا» اداي ديني به «بوف كور» او كرده است.
كربلاييلو همچنين با انتقاد از ساختار داستاني «بوف كور» گفت: آخر، بوف كور هم شد داستان؟ صد سال است كه عدهاي ميگويند «بوف كور» شاهكار ادبيات داستاني ماست. اينكه ما چند آدم را در 130 صفحه دايرهوار بياوريم كجايش شاهكار است. كجاي بوف كور كار سختي است و اين كجايش جهان داستاني درست كرده است. در داستانهاي احمد آرام هم ما با قلمرو دايره مواجه هستيم و بهطور كلي در اين مجموعه داستان حركت جديدي نميبينيم و اينكه آرام ذهنيت و رفتار بومي را در داستانهايش شرح داده، ارزشي ندارد و يك جامعهشناس هم ميتواند اين كار را انجام دهد.
محسن فرجي در ادامهي اين نشست، در بخش ديگري از سخنانش به نوع ويراستاري و ويرايش «به چشمهاي هم خيره شده بوديم» اشاره و بيان كرد: در اين مجموعه نمونههاي متعددي از آشفتگي رسمالخطي و ويرايش وجود دارد و مسايل دستوري و ويرايشي بهدرستي رعايت نشده است. همه اينها باعث ضربه ديدن اين مجموعه داستان شده است كه بايد از سوي ناشر اصلاح ميشد.
در بخش ديگري از اين نشست، آيت دولتشاه كه اجراي جلسه را برعهده داشت در رابطه با اين مجموعه داستان، بيان كرد: احساس ميكنم داستانهاي اين مجموعه با جسارت از سايه روشن بيرون آمدهاند و از محافظهكاري خارج ميشوند. از همان داستان اول راوي خيلي خوب به داستان وارد ميشود و نويسنده با جسارت، جهان داستاني خود را روايت ميكند.
انتهاي پيام
نظرات