• دوشنبه / ۴ بهمن ۱۳۹۵ / ۰۷:۵۸
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 95110402222
  • خبرنگار : 71534

گفت‌وگو با کارگردان «فصل بارانهای موسمی»:

«حاضر نیستم به هر قیمتی شمار مخاطب زیاد شود»

«حاضر نیستم به هر قیمتی شمار مخاطب زیاد شود»

مجید برزگر که «ریسک سرمایه‌گذاری» را عمده‌ترین مشکل فیلمسازی مستقل می‌داند، از ماجرای به محاق رفتن هشت‌ساله‌ی فیلمش و اینکه هیچ‌وقت از طرف وزارت ارشاد نامه‌ای مبنی بر توقیف فیلمش دریافت نکرده صحبت کرد.

«فصل بارانهای موسمی» اولین بخش از سه‌گانهٔ شهری مجید برزگر است که با هشت سال تأخیر، پس از ساخت دو فیلم دیگر و نمایش فیلم دومش «پرویز» امکان نمایش پیدا کرد.

برزگر پیش از این فیلم‌های بلند داستانی چند مستند و فیلمهای تجربی متعددی نیز ساخته و در کنار اینها این روزها به عنوان تهیه‌کننده نیز در کنار فیلمسازان جوان و مستقلی که سعی می‌کنند «فیلم خودشان» را بسازند، هم فعالیت می‌کند که منجر به خلق آثاری چون «ممیرو» و «پریدن از ارتفاع کم» شده است.

برزگر در گفت‌وگو با ایسنا، که به بهانهٔ نمایش «فصل بارانهای موسمی» در گروه سینمایی «هنر و تجربه» انجام شد، از روند ساخت فیلم، ماجرای به محاق رفتن هشت‌سالهٔ آن و نگاهش به فیلمسازی گفت.

فیلمنامه‌ی «فصل بارانهای موسمی» چطور شکل گرفت؟

درباره‌ی دوره‌ی بلوغ و یک پسر نوجوان داستانی نوشته بودم و زمانی که شرایط ساخت یک فیلمِ اول را بعد از چند سال دوباره بررسی می‌کردم، فکر کردم می‌تواند موضوع جالبی برای فیلم اولم باشد و به اتفاق حامد رجبی شروع کردم به نوشتن فیلمنامه‌ی که البته فاصله زیادی گرفت با داستان اول.

زمانی که فیلمنامه را می‌نوشتید حدس می‌زدید این فیلم بعداً به مشکل بربخورد یا ساختش ریسک محسوب شود؟

به مشکل که فکر نکردم اما می‌دانستم ریسک است. چون مختصات قصه و فیلمنامه و بعد طراحی در کارگردانی و ساخت فیلم را متوجه بودم و می‌دانستم به سمت مسیری می‌روم که ممکن است از حیث موضوع و ساختار، دستخوش اعمال سلیقه‌ها و نظراتی بشود. اما تصور من از فیلم و سینما و روایت قصه همین بود که بعدتر در «پرویز» و «یک شهروند کاملاً معمولی» هم سعی کردم آن را پخته‌تر کنم و خیلی به اینکه بعداً چه اتفاقی برایش می‌افتد فکر نکردم.

سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی این فیلم چطور انجام شد؟

سال۸۶ بود که ما دست‌به‌کار نوشتن قصه شدیم و تا ۸۷ فیلمنامه آماده شد؛ در آن سال‌ها آقای منوچهر شاهسواری در حوزه‌های مختلف سینما فعالیت می‌کرد و من هم در کنار ایشان همکاری می‌کردم. این ارتباط باعث شد آقای شاهسواری تهیه‌کنندگی این فیلم را بپذیرند.  ایشان با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که در آن دوران توسط آقای آفریده و آقای طباطبایی‌نژاد اداره می‌شد، وارد مذاکره شدند و بخشی از سرمایه را هم این مرکز تأمین کرد و خوشبختانه توانستیم فیلم را بسازیم و مشکلی در این زمینه نداشتیم. اما در سال ۸۸ که فیلم آماده شد اتفاقاتی افتاد و نمایش فیلم بطور اعلام نشده و نانوشته متوقف شد.

بعضاً تصور می‌کنند که این فیلم رسماً توقیف شده بود؛ درباره‌ی مشکلات نمایش فیلم بیشتر توضیح می‌دهید؟

نه؛ فیلم توقیف نشده بود. یادم هست وقتی فیلمبرداری می‌کردیم، دوران جدیدی در مدیریت آغاز شد و مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تغییر کرد. با اینکه فیلمبرداری رو به اتمام بود، مدیر جدید اشکالات زیادی به فیلمنامه گرفت. البته من قبول نکردم و فیلم را آنطور که فکر می‌کردم درست است فیلمبرداری کردم و به همان شکل هم مونتاژ شد. مرکز به عنوان یکی از  سرمایه‌گذاران فیلم اشکالاتی به فیلم گرفت. منتها هیچ‌وقت از طرف وزارت ارشاد نامه‌ای مبنی بر اینکه فیلم توقیف بشود به ما داده نشد؛ چون آن موقع احتمالا مطمئن بودند که این فیلم به اکران نمی‌رسد و فقط می‌تواند حضورهای بین‌المللی داشته باشد.

اما فیلم بطور ضمنی متوقف شد؛ از طرفی پخش کننده‌ای وجود نداشت و از طرف دیگر مرکز هم خیلی علاقه‌ای نداشت که فیلم را اکران کند و چهار سال همینطور گذشت. یکی دیگر از دلایل هم این بود که در آن چهار سال، فعالیت‌های آقای شاهسواری چه در تولید و چه پخش محدود شده بود.

به هر حال من درگیر فیلم «پرویز» شدم و به محض اینکه فیلمبرداری «پرویز» تمام شد و تدوین شد، حضورهایش در فستیوال‌ها شروع شد و درگیر آن کارها شدیم. تا اینکه دوران عوض شد و مدیریت‌ها دوباره تغییر کردند. وقتی کار گروه هنر و تجربه شروع شد از ما خواستند که «پرویز» را به عنوان یکی از فیلم‌های آغازین این گروه در کنار «ماهی و گربه» اکران کنیم. بعد از آن هم یک‌سالی زمزمه‌هایی بود که «فصل بارانهای موسمی» را برای اکران آماده ‌کنیم. فیلم نگاتیو بود و هزینه‌ی مجددی برای اسکن و دیجیتال کردن می‌خواست تا برای اکران آماده شود؛ این کار هم انجام شد و حالا چند هفته‌ای است که فیلم اکران شده است.

از ابتدا قصد داشتید «فصل بارانهای موسمی» را با دو فیلم دیگر تکمیل و آنها را به «سه‌گانه» تبدیل کنید؟

نه؛ واقعیت این است که وقتی ساخت فیلم «پرویز» تمام شد من فیلمنامه‌ی دیگری را نوشتم و زمانی که کار نگارش تمام شد، متوجه شدم شباهت‌هایی نظیر وجود آدم‌های تنها، ارتباطشان با جامعه و حتی موقعیت‌های جغرافیایی و اینکه هرسه فیلم در شهرک‌ها می گذرند بین این سه فیلم وجود دارد؛ و بسیار مضامین تکرار شونده‌ای که احتمالاً دلمشغولی‌های من هستند. با اینکه خیلی‌ها فیلم‌ها را جابه‌جا دیده‌اند و به ترتیب ساخت ندیده‌اند اما به هر حال می‌شود نسبت‌هایی بین هرسه فیلم پیدا کرد.
 

مجید برزگر و نوید لایقی مقدم سر صحنه‌ی «فصل باران‌های موسمی».
این کارگردان که دو فیلم «پرویز» و «یک شهروند کاملاً معمولی» را نیز ساخته، می‌گوید
از ابتدا در پی خلق یک «سه‌گانه» نبوده اما «می‌شود نسبت‌هایی بین هرسه فیلم پیدا کرد».

اصراری نداشتید که فیلم‌ها به ترتیب ساختشان نمایش داده شوند؟

اصرار داشتم «فصل بارانهای موسمی» نمایش داده شود اما اصرار نداشتم اول تکلیف این فیلم مشخص شود بعد سراغ بعدی بروم؛ چون زمانی که فیلم را می‌ساختم احتمال می‌دادم هیچ‌وقت نمایش داده نشود. الان تکلیف «یک شهروند کاملاً معمولی» هم کاملاً مشخص نیست و معلوم نیست کِی نمایش داده شود. ولی مشغول نوشتن یک فیلمنامه‌ی جدید هستم و می‌خواهم آن را بسازم. یعنی خودم را متوقف نکرده‌ام تا فیلم قبلی اکران شود. فکر می‌کنم مسیری است که باید رفت و با انگیزه و امید جلو می‌روم.

شهرک‌های آپارتمانی برای شما وجهی نمادین دارند که هر سه فیلم رادر این فضا جلوی دوربین برده‌اید؟

من در شهر زندگی می‌کنم و فیلم‌های شهری می‌سازم. در هرسه فیلم قصه‌هایی دارم و روابطی در دل این شهر بزرگ؛ منتها ممکن است کوچه‌ها و خیابان‌های شهر نشان‌دهنده‌ی تصور من از «شهر» نباشد. به عنوان یک زندگی اشتراکی و شهر مدرن شهرک‌ها خیلی به تصور من نزدیکند و یا بطور استعاری و نمادین، تصویری از شهر و شهرنشینی هستند. این شد که از ابتدا فکر کردم داستان «فصل بارانهای موسمی»، «پرویز» و بعدتر «شهروند...» می‌تواند در یک شهرک بگذرد که این موقعیت‌هایِ کنارِ هم و شبیه بودن و قالبی بودن همه‌چیز را بشود نمایش داد. این شهرک‌ها از دل قصه‌ها در آمد و من هم به عنوان یک خط بصری و گرافیکی و یک عنصر مفهومی سعی کردم از آن استفاده کنم.

با توجه به سکانس‌های طولانی و کم‌دیالوگ بودن فیلم، رابطه‌ی ساختار با موضوع را چطور توضیح می‌دهید؟

این یک تصمیم کارگردانی بود که من گرفتم تا روح کرختی و دلمردگی فضایی که می‌خواستم سینا (شخصیت اصلی داستان) را احاطه کند، نشان داده شود. فیلم در موضوع پر تنش است. درباره‌ی ریتم این تصور غلط هست که هرقدر کات بیشتر باشد ریتم فیلم بهتر می‌شود. تصور من اینطور بود که ریتم زندگی سینا با حرکت‌ها و شتاب‌های دوربین، چنین ریتمی است. همین لحن را متناسب با ابعاد و فیزیک پرویز در آن فیلم هم انتخاب کردم. اصولاً ریتم‌هایی نزدیک به زندگی و ریتم‌های کند -و نه به معنای سینمایی ریتم‌های پر کات- را ترجیح می‌دهم. حالا که به این سه فیلم نگاه می‌کنم می‌بینم انگار این لحن بخشی از روحیات و ذهنیات من است.

با توجه به رویکردی که در ساخت فیلم‌های خود انتخاب کرده‌اید آیا خود را یک فیلمساز «مستقل» می‌دانید؟

عنوان مستقل خیلی دست‌به‌دست می‌شود و تعریف‌های مختلفی از آن می‌شود؛ اما بنا به تعریفی که خودم دارم و با توجه به ایده‌ها، قصه‌ها و تفکر و از سوی دیگر نوع سرمایه‌گذاری و پیدا کردن بودجه‌هایی که در این سه فیلم بالای۸۰ درصد آن از بخش خصوصی بوده، خودم را یک فیلمساز مستقل می‌دانم.

از اینکه در این مسیر گام‌ برمی‌دارید خشنودید؟

بدون شک احساس رضایت دارم. حتماً فیلم‌های بعدی‌ام لحن تندتری خواهد داشت؛ سعی می‌کنم همین رفتار را بکنم و هم اینکه اگر بتوانم مخاطبی را که الان دارم گسترش بدهم، خوشحال می‌شوم اما قطعاً حاضر نیستم به هر قیمتی شمار مخاطب زیاد شود.

به نظر شما که هرسه فیلمتان را در این شرایط ساخته‌اید، مشکلات ساخت فیلم «مستقل» چیست؟

عمده‌ترین مشکلات برای فیلم‌هایی که من می‌سازم یا فیلمسازانی که مثل من کار می‌کنند، ریسک سرمایه‌گذاری است. بیشتر سرمایه‌گذاران بخش خصوصی حاضر نیستند در چنین فیلم‌هایی سرمایه‌گذاری کنند. چون بیم توقیف و عدم نمایش و برخوردهای دیگر آنها را بیمناک می‌کند و کار در این حوزه را سخت می‌کند. بزرگترین چالش برای ما پیدا کردن حداقل بودجه‌ای است که با آن فیلممان را بسازیم. دوم اینکه خیلی از فیلمسازان سینمای مستقل دچار اشتباهاتی می‌شوند و ممکن است کارشان از حد تقلید و پیروی از فیلمسازان مهم بالاتر نرود؛ این آسیبی است که ممکن است به این نوع فیلم برسد. اما در این سال‌ها دیده‌ایم که بسیاری فیلم‌های مستقل و فیلم‌های اولی توسط جوانان ساخته شده که آبروی سینمای ایران هستند.

مجید برزگر به عنوان یک فیلمساز تحت تأثیر کدام‌ فیلمسازان بوده است؟

بدون تردید در طول تاریخ سینمای ایران خیلی‌ها هستند که احتمالاً از هر فیلمسازی بپرسید نام‌ آنان را خواهند گفت. ولی برای من ابراهیم گلستان و سهراب شهیدثالث بطور ویژه الگو قلمداد می‌شوند اما در این مسیر نمی‌توانم از کسانی هم چون عباس کیارستمی و ناصر تقوایی و بهرام بیضایی اسم نبرم. پرچم این سینما در تفکر و رفتار این آدمها مستقر است، هرچند اسامی دیگری هم می‌توانم به این فهرست اضافه کنم.

از اینکه هردو فیلمتان در گروه هنر و تجربه نمایش داده شده رضایت داریدیا ترجیح می‌دادید در سینماهای گسترده‌تری اکران شوند؟

از اینکه ممکن است مخاطب خاص‌تری گروه سینمایی هنر و تجربه را برای فیلم دیدن انتخاب کند خوشحالم. از اینکه این گروه می‌تواند شش ماه یایک سال امکان تماشای فیلم را به تماشاگر بدهد هم خوشحالم چون این امکان در گروه‌های دیگر وجود ندارد. طبیعتاً هر فیلمسازی از اینکه فیلمش تماشاگران بیشتری داشته باشد خوشحال می‌شود اما بطور کلی از اکران فیلم‌ها در گروه هنر و تجربه راضی‌ام.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۵-۱۲-۰۶ ۰۹:۰۳

فکرمی کنم فیلم جالبی باشه چون آقای لایقی نقش اصلی فیلم هستند