قربان ولیئی (۲۷ شهریورماه) در مراسم روز ملی شعر و ادب پارسی بزرگداشت استاد شهریار که به همت سازمان دانشجویان معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی استان زنجان برگزار شد، اظهار کرد: بشریت بیش از آن که نیازمند به زبان باشد به درست شنیدن نیازمند است باید خوب شنید و از شنیدهها استفاده کرد و شعر یکی از راههای شنیدن در رابطه با مطالب خوب است.
وی با اشاره به جایگاه شعر در ادبیات، تصریح کرد: آن چیزی که از یک شاعر به جا میماند بیش از آن که تکنیک باشد آن حرف کلامی است که یک شاعر زده است. زندگی شهریار مانند سوختن در کوره احساس است اما نه فقط احساس، شهریار حس قوی دارد ولی در عین حال بسیار کوشیده که طعمه امواج احساسات محض نباشد وگرنه نمیتوانست مثنویهای شگفتانگیز را بسراید و این سبک نشان میدهد که شهریار از درون کوره احساسات خردی را پرورده است.
این استاد ادبیات و عضو هیئت علمی دانشگاه زنجان، با اشاره به اینکه احساس فقط عشق نیست، ادامه داد: صدها حس وجود دارد ولی شاعران خلاق انگشتشمار هستند که بتوانند از همه انواع احساسات در بیان فکر خود بهره ببرند. در بررسی این موضوع سوالی مطرح میشود که آیا شهریار و حافظ فقط شاعر عشق بودند؟ حافظ اندیشمند در ابعاد کلامی، فلسفی، دینی است و شاعران بزرگی همچون شهریار و منزوی نیز در این مسیر گام برداشته و خواستهاند به آن افق نیز نزدیک شوند و تفاوتها در این نوع نگاه تبلور پیدا میکند.
در ادامه مراسم علیمحمد بیانی شاعر، محقق و پژوهشگر زنجانی، با بیان اینکه شعر اتفاقی است در زبان و به گونهای میتوان گفت که شهریار هم یک اتفاق زبانی، در زبان ترکی و در زبان فارسی است، اظهارکرد: نکتهای که محققان همواره در زمان مقایسه شعرهای ترکی و فارسی شهریار به ان برخورد میکنند نوعی تضاد بین ادبیات فارسی و ترکی شهریار است اما به نظر من این تضاد یک نوع تضاد ظاهری است.
وی با اشاره به اینکه شعر در زبان اتفاق میافتد و هر زبان دنیایی است، افزود: اگر بحث زبانشناسی را جدی بگیریم و بدانیم که هر زبان دایره جادویی است که بر اطراف گویشوران خود میکشد که وقتی شاعر وارد وادی زبانی میشود مسلما با آن فضا هماهنگ میشود و به همین خاطر است که وقتی شعرهای فارسی شهریار را میشنویم با فضای خاصی مواجه میشویم که در شعرهای ترکی آن نبینیم و این از تضاد یا پارادوکس شخصیتی شهریار ناشی نمیشود و به نظر من به فضای گوناگونی دو زبان برمیگردد.
این شاعر زنجانی تصریح کرد: پس آن پارادوکس ظاهری که در ادبیات فارسی و ترکی شهریار به نظر میرسد از خود شهریار نیست و از فضای اساطیری جادویی و حلقه کششی آن زبان ظاهر میشود و به همین خاطر است که ما در ادبیات فارسی شهریار در بعضی از شعرهایش که خودش هم زیاد نسبت به آنها اهمیت قائل نیست شهریار را شخصی میبینیم که فقط شعرهای قومی و باستانگرایانه میسراید ولی وقتی به ادبیات ترکی برمیگردد به گونه دیگری شعر میسراید و انگار با دو شاعر مختلف مواجه است؛ در صورتیکه ما درواقع با دو وادی زبانی مواجه میشویم.
انتهای پیام
نظرات