تاریخ ایران با ادبیات غنی فارسی گره خورده است. اما امروز کمتر کسی پیدا میشود که ادبیاتمان را بشناسد. جامعه هر روز از کتاب دورتر میشود و روزی در گردابی غرق میشود که خودش ساخته است. اغلب مردم جامعه کتاب را کالایی لوکس یا جزئی اضافه در زندگی میدانند. در حالی که کتاب باید بخشی از سبد خرید خانوار باشد. در این اوضاع نابسامان اقتصادی این حرف خوش خیالی به نظر میرسد. ولی حداقل میتوان گفت باید تمام تلاشمان را بکنیم هر از گاهی به کتابها نگاهی بیاندازیم، خواه در کتاب فروشیها، خواه در کتابخانهها یا در کتابخانهی دوستان و آشنایان. باید همه تلاشمان را به کار بببندیم تا از هر راهی عطر کتاب در جامعه بپیچد. کتاب خوب انسان را نجات میدهد. پشت کردن به ناجی ظلم در حق خویشتن است.
«دایره خیالات نیز؛ مثل میدان دید، بسته است. هیچ روزنهای در آن نیست، الا کتابهایی که میخوانید و زود از یاد میبرید.» وقتی این جملهی «آنی دیلارد» را خواندم، به کتابهایی که خوانده بودم اندیشیدم و به دنبال رد پایشان در زندگی و جهانبینیام گشتم. کتابهایی که میخوانیم ما و دنیایمان را میسازنند حتی اگر لمسش نکنیم.
کتابها جایی در درون ما میمانند و حتی اگر خودمان نفهمیم در زندگیمان جاری میشوند. کتابها دید ما را به جهان باز میکنند و به ما فرصت میدهند پایمان را از حصار زندگی خودمان فراتر بگذاریم و چند قدمی در جهان دیگران سیر کنیم. با خواندن یک کتاب با جهان نویسنده آشنا میشویم و مدتی را در دنیای کتاب همراه با شخصیتها و کلمات وقت میگذرانیم. بنابراین هر کتاب مانند گفتوگویی موثر با یک انسان است. حرفهایش را میشنویم، تجربههایش را درک میکنیم و با تحلیل و تفسیر آموختههایمان پلهای بالاتر میرویم.
یک سوال و هزار جواب
هر کسی که عشقی به کتاب دارد دلایل خودش را برای خواندن کتاب دارد و از منظری به کتاب مینگرد. چندین برابر تعداد آدمهایی که در عمرشان کتاب دست گرفتهاند دلیل برای عشق ورزیدن به کتاب هست. در این گزارش از چند نویسنده و شاعر شهرمان پرسیدیم «چرا باید کتاب بخوانیم؟» و از هر کدام جوابی دریافت کردیم. در جوابها پیداست که هر کس چگونه به کتاب و جهان ادبیات مینگرد.
احمد مدقق، نویسنده، در پاسخ به سوال بیان کرد: سر و کار من بیشتر با کتابهای داستانی است. تقریبا هر شب حداقل یکی دو ساعت مطالعه داستانی دارم. متاسفانه پندار عمومی و اشتباهی که در مورد قصه و داستان وجود دارد این است که داستانها به خاطر تخیلی بودنشان فقط جنبه سرگرمی دارند و صرفا ماجراهایی بیپایه و اساس هستند. اما در واقع یک داستان علاوه بر سرگرم کننده بودن قرار است دو کار مهم انجام دهد: یک جهان تازه بسازد و به ما بگوید راهها و مسیرهای دیگری را هم میشود برای بهتر ساختن جهان امتحان کرد و دیگر اینکه این فرصت را به ما میدهد تا جهان را از دریچههای مختلف و متعدد ذهنی ببینیم. یعنی به تعداد راویهای یک داستان، ما چشمانداز تازه پیدا میکنیم و استعداد همدلی را در ما تقویت میکند. همین دو دلیل برایم کافی است که دلبسته کتابهای داستانی باشم.
فرهاد موحدی، شاعر و طنزپرداز، این سوال را این گونه پاسخ گفت: من اگر بخواهم خیلی راحت و صمیمی به سوال شما پاسخ بدهم باید بگویم از نظر من کتاب مهمترین منبع آگاهی است و آگاهی اصلیترین عامل رشد و اعتلای فرد و در نهایت جامعه است. حالا فرقی ندارد این کتاب یک کتاب علمی باشد، یک رمان عاشقانه باشد، یه کتاب شعر باشد یا یک کتاب تاریخی در هر صورت بعد از خواندن کتاب اطلاعات و ارزش به تو اضافه میشود. یا در کمترین حالت ساعتی را از دنیای خودت فارغ شدی و به دنیای نویسنده کتاب سفر کردی؛ یک سفر راحت و بدون دغدغه. تاریخ هم نشان داده ملتی که بیشتر اهل کتاب و مطالعه باشند کمتر سراغ خرافات و باورهای غلط میروند و بر حق خودشان آگاهترند. پس قطعا زندگی با کیفیتتری خواهند داشت. همه اینها و کلی دلیل محکم دیگر ما را مجاب میکند تلاش کنیم رابطهمان را با کتابها خیلی بهتر از چیزی که هست بکنیم.
مرضیه نفری، نویسنده، دلیل علاقهاش به کتاب بیان کرد: کتاب میخوانم چون حالم را خیلی بهتر میشود. کتاب برای من دوستی است که با او درددل میکنم و هرگز پشت سرم حرف نمیزند و این حس امنیت به من میدهد. کتاب امین من است. هر وقت حس تنهایی میکنم و کتاب میخوانم؛ بعدش پشیمان نمیشوم. هر شخصیتی که یک نویسنده خلق کرده است جان، روح و شخصیت دارد. با خواندن کتاب به سوالات ذهنیام پاسخ میدهم. حتی پاسخ سوالاتی که جرأت بیانش را ندارم. گاهی میبینم شخصیت کتابی همین دغدغه و سوال را دارد و پاسخم را در داستان پیدا میکنم. در مواقعی که نمیدانستم چه رفتاری با بعضی از اطرافیانم داشته باشم، کتابها و شخصیتهایشان به کمک آمدهاند و با تماشای آنها، رفتار و واکنششان در شرایط مختلف میفهمیدم باید چه کنم. با کتاب یک زندگی جدید تجربه میکنم بدون اینکه بهایش را پرداخته باشم، خجالت بکشم یا زمان و انرژی برایش خرج کنم. تنها چیزی که میپردازم هزینهی کتاب است. زندگی با شخصیتها خیلی بیشتر از هزینهای که پرداخت میکنیم به ما کمک میکند. خواندن کتاب کمک میکند یک انسان بیست ساله بیشتر از بیست سال تجربه دارد و جلوتر است. کتاب خواندن باعث رشد فکری میشود و تجربه ثابت کرده کتابخوانها از لحاظ ذهنی از دیگران جلوترند.
محمد غفاری، شاعر، در پاسخ به این سوال گفت: کتابخوانی در دههها و سال های گذشته یک فرصت برای بالا بردن اطلاعات عمومی، شناخت جهان و وقایع پیرامون انسان بود. اما امروزه که فضای مجازی و ابزارهای گوناگون چندرسانهای ظهور کردهاند، کتابخوانی جایگاه متفاوتی پیدا کرده است و دیگر فقط برای رفع نیازهای ابتدایی کاربرد ندارد. امروزه کتابخوانی برای عمیق شدن انسان ضرورت است؛ این که انسان سوالات بنیادی خود را در آن جستجو کند تا باورها و ساختارهای فکری خود را براساس آن بازسازی و نظاممند نماید. کتابخوانی در عصر حاضر برای بشریت و انسان معاصر فرصتی است برای حرکت در گذشته و آینده خود و مواجهه با پیشامدها و کنشهایی که ممکن است هربار پیشروی او قرار بگیرد.
مجید ملامحمدی، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان، در پاسخ به سوال بیان کرد: از دوران کودکی عاشق کتاب و کتابخوانی بودم. شاید علتش کتابهای زیادی بود که در اخیتارم بود. پدرم نویسنده حوزوی بود و در خانهمان کتابخانه کوچک اما پرباری داشتیم. با اینکه قبل از انقلاب بود و در شهر قم فقط کتابخانه کانون پرورش فکری کودک ونوجوان بود. من گاهی به کتابخانه میرفتم. کتابهای خوبی آنجا بود. کتاب برای ما چراغ دانایی است. برای مخاطبین من که کودک و نوجوان هستند چراغ دانایی است و راه و مسیر درست را نشان میدهد و آنها را از بدیها، بلاها و ناهنجاریها دور میکند. وقتی بچهها و حتی بزرگترها با کتاب همراه باشند و کتابهای زیادی بخوانند از بسیاری بدیهای اجتماعی مصون خواهند ماند. من تاکید دارم کتاب خوب چراغ دانایی و روشنایی است و اگر پدر مادرها از کودکی و خردسالی کتاب خوب در اختیار بچهها بگذارند، به کتابخوانی تشویقشان کنند، مسیر درست خواندن کتاب را نشانشان دهند و فرزندشان را با کتاب بزرگ کنند؛ قطعا بچهها آدمهای دانا، باسواد، بزرگ و متفکری خواهند شد.
ترویج فرهنگ کتابخوانی در جامعه ساده نیست. برای اینکه کتاب به قلبها و خانههای همه راه باز کند همه باید دست به دست هم دهند و کسانی که در رأس قدرت نشستهاند شرایط را به گونهای مهیا کنند که مردم از غذا و نیاز جسم عبور کنند و به غذای روح فکر کنند.
و در انتها باید گفت اگر کتاب و قصه ناجی بشر نبود خدای قادر برای هدایت بشر برای پیامبرانش کتاب نمیفرستاد و اگر کتاب اعجاز نبود معجزه پیامبر خاتم نمیشد.
انتهای پیام
معجزهای درون قفسههاست
ایسنا/قم بارها و بارها از سرانه پایین مطالعه در کشور و مزایای کتاب خواندن شنیدهایم. اما همچنان کتاب عضو نامأنوس خانههای ایرانی است، البته اگر هنوز کتابی در خانهها باشد.
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات