• یکشنبه / ۲۱ آذر ۱۴۰۰ / ۰۸:۳۲
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1400092115802
  • منبع : نمایندگی دانشگاه اصفهان

موج‌سواری بر روی مشکلات زندگی

موج‌سواری بر روی مشکلات زندگی

ایسنا/اصفهان مشکلات زندگی همچون موج‌های دریاست که گاهی آرام و گاهی سهمگین و خروشان به‌سوی ما می‌آید. اگرچه ممکن است در جدال با یکی از این موج‌ها، تاب‌وتوان خود را از دست دهیم، اما سرانجام یاد می‌گیریم چگونه سوار بر موج مشکلات زندگی شده و خود را نجات دهیم.

معلولیت به هر نوع ناتوانی گفته می‌شود که در زندگی مستقل یک فرد اثرگذار باشد، اما شاید بسیاری هنوز نمی‌دانند که بیماری‌های اعصاب و روان هم جزو معلولیت‌ها به شمار می‌آیند.

معلولیت‌ها عمدتاً به دو شیوه سنتی و مدرن تعریف می‌شود؛ معلولیت در تعریف سنتی آن به هر پدیده‌ای گفته می‌شود که باعث از دست رفتن برخی توانایی‌ها شود و فرد نتواند زندگی مستقلی داشته باشد، درحالی‌که در تعریف مدرن، معلولیت را فقدان و یا کاهش سهیم شدن در زندگی اجتماعی می‌گویند.

به‌طورکلی معلولیت‌ها بر اساس اختلالاتی که باعث بروز آن می‌شود به شش دسته جسمی و حرکتی، عقب‌ماندگی ذهنی، اختلالات اعصاب و روان، حس بینایی، شنوایی و گفتاری تقسیم‌بندی می‌شود.

در میان معلولیت‌های یاد شده، اختلالات اعصاب و روان را شاید بتوان پیچیده‌ترین و درعین‌حال ناشناخته‌ترین معلولیتی دانست که دامنه وسیعی دارد؛ از اضطراب و افسردگی مزمن گرفته تا اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی.

در این میان، افسردگی یکی از شناخته‌شده‌ترین اختلالات روانی است که طیف وسیعی دارد، اما در شدیدترین حالت آن فرد افسرده علائم جسمی و روحی تجربه می‌کند که زندگی روزمره را برای او تبدیل به چالش جدی می‌کند.

«ویلیام استایرن»، افسردگی را باران سیاهی از ترس تعریف کرده است. این اختلال خلق ممکن است ناگهان و بدون هیچ دلیل مشخصی ایجاد شود و یا از یک شکست و فقدان، و درنهایت موجب احساس مداوم غم، بی‌ارزش بودن، ناامیدی، بی‌پناهی، بدبینی و احساس گناه می‌شود.

هفته گذشته به بازدید از نمایشگاه دستاوردهای هنری معلولان در موزه هنرهای تزئینی رفتم. در گوشه‌ای از ساختمان موزه، تابلوهای نقاشی و هنرهای تزئینی خلق‌ شده به دست هنرمندان معلول، با زیبای فضای موزه تلفیق‌ شده و تصویری دوچندان زیبا خلق کرده بود.

در روز پایانی نمایشگاه، خبری از حضور پرشور روزهای اول هنرمندان نبود، تنها دختر جوانی در گوشه‌ای از فضا نشسته و سرگرم کار بر روی تابلوی ترمه بود.

بنا به عادت به دنبال هنرمند معلولی بودم که مشکل جسمی حرکتی و یا نابینایی و ناشنوایی داشته باشد، اما برخلاف انتظارم، دختر جوانی که مسئول نمایشگاه او را برای گفت‌وگو به من معرفی کرد، با ظاهری عادی شبیه هر بانوی هنرمند دیگری سرگرم کار خود بود.

باز کردن سر صحبت با دختر جوان کار سختی نبود و درخواستم برای یک گپ و گفت خودمانی را به‌شرط اینکه هیچ تصویر یا نام و نشانی از او ثبت نشود پذیرفت، اگرچه هنوز نمی‌دانستم دختر جوان از چه مشکلی رنج می‌برد.

دختر جوان با اینکه هنوز کمی شک و تردید داشت، دست از کار کشید و قرار شد او را به انتخاب خودش با اسم مستعار مریم صدا کنیم. مریم ۳۷ ساله و لیسانس ادبیات دارد، اما حرفه اصلی‌اش خیاطی است و در کنار آن سرمه‌دوزی، بافتنی، ساخت گل‌های تزئینی و کارهای هنری دیگری هم انجام می‌دهد.

او مددجوی یکی از مراکز خیریه توان‌بخشی بیماران اعصاب و روان در اصفهان است که دچار اختلال افسردگی حاد است.

مریم در آغاز جوانی و درست در دوره‌ای که یکی از پرشورترین و هیجان‌ترین دوره‌های زندگی هر دختری قلمداد می‌شود به این اختلال دچار شده است. وقتی تعجب را در چشمان من می‌بیند، بدون هیچ پرسشی خودش توضیح می‌دهد: «دوره پیش‌دانشگاهی بودم که دچار افسردگی شدید شدم. در آن دوره آن‌قدر استرس قبولی در کنکور را داشتم که باعث شد دچار مشکل اعصاب و روان شوم».

-«از استرس کنکور!؟»

«بله، از استرس زیاد برای کنکور دچار اختلال اضطراب و افسردگی شدم. اواسط سال تحصیلی بود که دچار علائم استرس شدید یعنی گریه و بی‌قراری و ناراحتی شده بودم، تاجایی که تحمل حضور در جمع و حتی خانواده‌ام را نداشتم و منزوی شده ‌بودم! بالاخره کار به‌جایی رسید که پیش مشاور رفتم و وقتی استرسم کنترل نشد برایم داروهای آرام‌بخش تجویز کردند تا کنترل اعصابم از دستم خارج نشود.

«یادم هستم از همان روزهای اول پیش‌دانشگاهی هر روز می‌گفتند امسال سال سرنوشت شماست! آینده شما امسال رقم می‌خورد! برای اینکه در کنکور قبول شوید باید هرروز و با برنامه درس بخوانید! باید تمام انرژی و حواستان امسال به درس و کنکور باشد و ... همه این حرف‌ها هنوز در گوشم هست و ذره ‌ذره استرس من را بالا برد تا جایی که دیگر کنترل آن دست خودم نبود... ».

صدای مریم آرام‌ آرام ضعیف شده و دستش به سمت سوزن و پارچه ترمه رفته است. وقتی توجهم به هنر زیبای دست‌هایش جلب می‌شود برایم از ترمه و تفاوت سرمه‌دوزی‌ها می‌گوید، از اینکه طرح را از کجا شروع کرده و محکم و یکدست بودن دانه‌های طلایی کوچک در کنار هم، چقدر در کیفیت و زیبایی ترمه اهمیت دارد. می‌گوید «از خودم تعریف نمی‌کنم، اما دست روی این دوخت‌ها بگذار ببین چقدر قشنگ کارشده است».

زیبایی و پیچیدگی نقش و نگار ترمه اما خاطرات دوران اضطراب و افسردگی را از ذهن مریم پاک نمی‌کند. سوزن را از پارچه ترمه بیرون می‌آورد و می‌گوید: «من که نمی‌دانستم استرس باعث بیماری می‌شود. درسم خوب بود و از طرف خانواده هم تحت‌فشار نبودم، اما خودم را اذیت می‌کردم، حتی برادر بزرگ‌ترم می‌گفت تو دختری، سربازی که نمی‌روی، فوقش یک سال پشت کنکور می‌مانی تا قبول شوی، چرا این‌قدر خودت را اذیت می‌کنی!»

«ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد که به خاطر استرس زیاد دچار ناآرامی، بی‌قراری، انزوا، گریه و افسردگی شدید شود، اما به نظر من نظام آموزشی هم بی‌تقصیر نیست که بچه‌ها را تا این اندازه تحت‌ فشار قرار می‌دهد و از غولی به اسم کنکور می‌ترساند! شاید به نظر خیلی‌ها عجیب و حتی مسخره به نظر بیاید که من به خاطر استرس قبول نشدن در کنکور سلامت اعصاب و روانم را از دست دادم اما واقعیت دارد، چون افراد در موقعیت‌های مختلف، ظرفیت‌های متفاوتی دارند و نمی‌شود کسی را به‌راحتی قضاوت کرد».

دختر جوان به اینجا که می‌رسد تأکید می‌کند «حتماً بنویس ترس و نگرانی و استرس باعث بیماری می‌شود» و بعد ادامه می‌دهد: «گفته بودم رشته‌ام ادبیات است؟ خودم هم از نوشتن سر درمی‌آورم و خیلی علاقه‌مندم روزی داستان زندگی‌ام را بنویسم».

می‌پرسم بالاخره کنکور قبول شدی؟

می‌خندد و می‌گوید: «همان سال کنکور دادم و قبول شدم، البته دوست داشتم مدیریت دولتی بخوانم تا بتوانم سرکار دولتی بروم اما ادبیات قبول شدم. برخلاف تصور همه، ادبیات رشته سختی است. من دانشگاه شهر دیگری دور از خانواده قبول‌شده بودم و به خاطر سختی و دوری از خانواده دوباره دچار مشکل شدم و مجبور شدم انتقالی بگیرم و به اصفهان برگردم. به خاطر همین مشکلات روحی و جسمی بود که حدود شش سال طول کشید تا بتوانم مدرک کارشناسی بگیرم».

مریم یادآور می‌شود که حالا هم زیر نظر پزشک است و دارو مصرف می‌کند، البته داروها گاهی کم و گاهی کلاً قطع می‌شود، اما به این نتیجه رسیده که تنها کسی که می‌تواند به او کمک کند خودش است و ادامه می‌دهد: «به تمام کسانی که مثل من دچار مشکلات روحی می‌شوند می‌گویم فقط و فقط خودتان می‌توانید به خودتان کمک کنید». 

«روزهایی که به کلاس‌های هنری می‌روم خانم‌های زیادی هستند که دچار افسردگی شدید شده‌اند، بعضی به خاطر طلاق و یا بعد از زایمان و بعضی به خاطر مشکلات غیرقابل‌ تصور و اتفاقات عجیبی که در زندگی برایشان افتاده دچار بیماری شده‌اند. البته هیچ‌کسی را نباید قضاوت کرد، ممکن است در یک مقطع از زندگی کسی تاب ‌و توان خودش را از دست بدهد و دیگر نتواند سلامت قبلی‌اش را به دست آورد، اینجاست که باید تلاش کند دوباره کنترل زندگی‌اش را به دست خودش بگیرد، فقط هم خودش می‌تواند این کار را بکند و قرار نیست کسی دیگر کمکش کند. سخت است اما می‌شود همه این مشکلات را پشت سر گذاشت و به زندگی عادی برگشت».

از تغییر مسیر زندگی مریم می‌پرسم، دختری که هدفش این بود در کنکور قبول شود تا به قول خودش بعد از دانشگاه دستش جایی بند شود، یادآور می‌شود: «کنکور برایم مهم بود چون می‌خواستم معلم شوم و یا کار دولتی داشته باشم اما حتی نمی‌توانستم درست‌وحسابی درس بخوانم و آزمون بدهم، چون استرس زیاد باعث می‌شد از اینکه شکست بخورم بترسم و همین ترس و استرس باعث افسردگی بیشترم می‌شد».

آرزوهایی دوران نوجوانی مریم آن‌طور که می‌خواست اتفاق نیفتاد، اما این روزها از فکر کردن به آن آرزوها فقط لبخندی به لبانش می‌نشیند و می‌گوید: «بعد از اینکه دیدم نمی‌توانم ادامه تحصیل دهم و بیشتر از این فشار و استرس را تجربه کنم به سراغ کارهای هنری رفتم، البته از قبل هم به کارهای هنری علاقه‌مند بودم، اما درباره‌اش فکر نکرده بودم. حالا می‌بینیم درست است درس خواندن خوب است، اما کار هنری لذت بیشتری دارد». 

می‌خندد و ادامه می‌دهد: «کار هنری خوب حتی درآمد خوبی هم دارد. همین تابلویی که می‌بینی را حدود دو میلیون تومان به مغازه‌ای در میدان امام می‌فروشم. حالا خودم برای خودم کار می‌کنم و آرامش بیشتری هم دارم».

دوباره دست به سوزن می‌شود و همین‌طور که به سراغ طرح و نقش‌های روی پارچه ترمه می‌رود می‌گوید: «اول با خیاطی شروع کردم، خیاطی را هم خیلی دوست دارم، اما سرمه‌دوزی هم کار ظریفی است. باور می‌کنی من سرمه‌دوزی را آنلاین یاد گرفتم؟ فقط پنج ماه طول کشید یاد بگیرم!» مریم مثل کسی که یادش افتاده باشد کار مهمی دارد به‌سرعت مشغول کار می‌شود و روی پارچه ترمه سوزن می‌زند، در همین حال برایم توضیح می‌دهد که چطور گل و برگ را می‌دوزد.

به کارهای هنری علاقه داشتی یا علاقه‌مند شدی؟

«آدم وقتی وارد یک‌رشته هنری می‌شود به آن علاقه‌مند می‌شود، برخی استعداد دارند اما خبر ندارند و ممکن است هیچ‌وقت استعدادشان کشف نشود، برخی هم وقتی وارد این کار می‌شوند به آن علاقه‌مند می‌شوند و به خاطر همین علاقه‌مندی می‌توانند موفق شوند». 

«کارهای هنری برای من فقط کار نیست، به من انگیزه و روحیه می‌دهد، درست مثل ورزش کردن. کار هنری نیاز به تمرین و تمرکز و دقت دارد و باعث می‌شود دیگر به زندگی و مشکلاتم فکر نکنم».

یعنی دیگر نگران آینده نیستی؟

«خیلی وقت است یاد گرفته‌ام باید در لحظه زندگی کنم، بدون پشیمانی و ناراحتی از گذشته و ترس و نگرانی از آینده». 

با این‌ وجود حتماً هدفی هم برای خودت داری؟

«دوست دارم همه‌ هنرهای تزئینی را بلد باشم، اما در یک زمینه بیشتر متمرکز شوم و تلاش کنم. من خیاطی را خیلی دوست دارم و سعی می‌کنم به‌صورت حرفه‌ای ادامه دهم. آموزش دادن را هم خیلی دوست دارم. مدرسه که بودم عربی‌ام خوب بود و همه بچه‌ها جمع می‌شدند تا به آن‌ها عربی یاد بدهم. حالا هم دوست دارم کارگاهی برای خودم داشته باشم و به هنرجویانم آموزش دهم، چون آموزش دادن به دیگران احساس خیلی خوبی دارد، به‌خصوص آموزش به معلولان که توانمندی‌های فوق‌العاده‌ای دارند».

مریم که در همین مدت کوتاه گفت‌وگو با دستان چابک و ظریفش چند گل‌وبته جدید روی پارچه ترمه خلق کرده، نگاهی به نتیجه کارش می‌اندازد و می‌گوید: «کسی از آینده خبر ندارد، در هر مرحله زندگی ممکن است آدم دچار تنش و استرس شود، مخصوصاً فشار کاری که آدم را از پا درمی‌آورد و باعث بیماری می‌شود. اگر همه این فشارها و استرس‌ها را نتوانی کنترل کنی مجبور می‌شوی با دارو و مصرف آرام‌بخش کنترل کنی، پس بهتر است آدم از همان اول، از همه استرس‌ها دوری کند، سعی کند پیش از اینکه دیر شود خودش از پس مشکلات برآید و برایشان راه‌حلی پیدا کند». 

او که می‌گوید حالا چند سالی است یاد گرفته چطور با مشکلات و سختی‌ها کنار بیاید، اضافه می‌کند: «همیشه عاشق نوشتن بوده‌ام و به فکر این هستم که تجربه‌هایی که در این سال‌ها به دست آوردم را بنویسم. این تجربه‌ها را به‌راحتی و آسان به دست نیاوردم، شاید به درد کسی خورد».

کلام آخر مریم باز هم این توصیه است که «در هر شرایطی نگذاریم مشکلات ما را از پا درآورد، جلوی مشکلات بایستیم، چون مشکلات مثل موج دریاست که باید سوار آن شویم و از موج‌سواری لذت ببریم».

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha