انسان همچون مسافری زودگذر در این دنیای مادی است که خاتمه راه وی رهسپاری برای لقای خداوند تعالی است که سالکی در طلب توشه اخروی است تا بتواند به سرمنزل مقصود برسد.
والاترین توشه مسافر زندگی نیز، خو گرفتن به اخلاق الهی و تزکیه نفس است که در اثر آراستن به صفات و اخلاقیات الهی حاصل و وی را مزین به انسانیت و رشد بعد روحانی میکند.
رشدی که نتیجه شناخت فضایل اخلاقی و عمل به آنها و نیز شناخت رذائل و پلیدیها و دوری از آنهاست، بطوریکه هدف و غایت رسالت پیامبران از جمله خاتمالانبیا اتمام مکارم اخلاق و آرایش به فضایل و پیرایش از رذائل بودهاست.
او حجت خدا بر مردم بود و اختر تابناک راه بندگی، که رسالتش صبر و گشادهرویی در برابر هجمههای ستم خویی اعراب جاهلیت بود تا از آنان بندگانی مخلص بسازد و انسانیت و بندگی حق تعالی را بر آنان جلوهگرشود.
محمد (ص) مقتدای اهل عالم بود که خلق عظیم وی مورد ثنا و ستایش قرآن قرار گرفت، خلقی که وی را در برابر ناملایمات و وحشیگری اعراب صبور و متین میساخت و آداب قرآنی را به احسنترین وجهه آن پدیدار میکرد.
خلق نیکو بافضیلتترین صفات پیامبران و شریفترین اعمال صدیقان است که حد اعلی آن در پیامبر خاتم جلوهگر بود و نه تنها اخلاق وی بلکه همه صفات روحی، اجتماعی، شخصی، انسانی و خانوادگی ایشان را شامل میشد، خلق عظیمی که امروزه باوجود پیشرفتهای زیاد علم و صنعت، بیش از هر زمان دیگر بدان نیاز است.
انسان در جهان امروزی رو به فراموشی است و حیثیت و شانیت خود را رو به زوال و انحطاط قرار داده، چه آنکه در مقابل پیشرفتهای شگرف و اعجابانگیز بشر، در کجیها و انحرافات نیز پیچیدگی زیاد شده و ابعاد گوناگون شخصیت وی را تحتالشعاع قرار دادهاست.
اکنون با افزایش و رشد استفاده از وسایل پیشرفته، ظلم و ستم و دزدی و غارت و برخوردهای زشت و زورگوییها بیشتر به چشم میخورد. چه ظلمها، ستمها و ویرانیها به اسم آزادی و دموکراسی به بار نمیآید و چه برخوردهای زشت و غیرانسانی که صورت نمیگیرد، و انسان در همین بحران است که دچار سوء اخلاق و سقوط از مکارم دچار میشود و بیش از هر زمان دیگری به آراسته شدن و پناه بردن بر خلقوخوی عظیم پیامبر اسلام نیازمند میشود.
اغلب مسلمانان آنگونه که باید و شاید بر اساس تعالیم اخلاقی اسلام و سنت رسول خدا خود را تربیت ننموده و از آن بهره نگرفتهاند و در مواردی که خواستههای خود را با تعالیم اخلاقی اسلام در تعارض میبینند، اخلاقیات را کنار میگذارند و در مواردی به جای حسن خلق، به سوءخلق مبتلا میشوند و در مراودات و روابط خود با دیگران برخورد بد و بد زبانی و بدرفتاری را سرلوحه زندگی خود قرار میدهند.
حال آنکه تنها عمل کردن به یک فرموده پیامبر که در آن آمده : «مسلمان کسی است که مسلمانان (مردم) از دست و زبان وی آسوده و در امان باشند»، بسیاری از مشکلات جوامع اسلامی و مسلمانان را حل نموده و به ایجاد مدینه فاضله کمک مینماید.
به همین سبب، سخن گفتن از خلق و خوی پیامبر، که به گفته قرآن بشارتدهنده و ترساننده و رحمت برای همه جهانیان و الگو و سرمشق برای مردم میباشد و به فرموده خود پیامبر، رسالتش برای تکمیل بزرگواریها و مکارم اخلاقی بوده است، موجه مینماید.
پیامبر عظیم الشان (ص) هنرمندترین بود که با اخلاق کریمانه و ادب قرآنی و یاری جستن از خداوند تبارک و تعالی، اسلام را به سراسر دنیای آن روز معرفی کرد و خشنترین مردمان تاریخ را به اسلام و خداپرستی گرایش داد، تحمل پیامبر در برابر سختیها و آزار قریش و مخالفان دین اسلام تا حدی بود که خود حضرت میفرماید: «هیچ پیامبری همانند من اذیت نشده است»، در عین حال نیز قوم خویش را دعا مینمود و میفرمود: «انّما بعثت رحمة اهد قومی فانهم لایعلمون».
اطلاق عظیم بر خلق پیامبر از آنروی بوده که با اخلاق خویش با مردم معاشرت داشت، اما با قلبش از مردم جدا بود. به عبارتی، ظاهرش با مردم و باطنش با خداوند بود و با هر کس متناسب با اخلاقیات و روحیات وی سخن میگفت.
بارها به صور گوناگون حسن خلق را تشویق نموده و بهترین مردم را خوشاخلاقترین آنها میدانست و با اشاره به تأثیر حسن خلق در افزایش عمر و آبادانی سرزمینها مردمان را ترغیب به این صفت الهی و چنگ زدن به ریسمان الهی میکرد و حسن خلق را همردیف عبادت فرد شب زندهدار و روزهدار میدانست و میفرمود: «انّ المؤمن لیدرک بحسن خلقه درجات قائم اللیل و صائم النهار.»
آنچه که پیامبر اسلام را چنان قدوسیت و برتری داد، در خلق نیکوی ایشان خلاصه نمیشود؛ گرچه همان خلق نیکو نیز تفاسیر و تعابیر گوناگون و فراتر از ذهن مادی انسان دارد، اما ایشان جمع تمام مکارم اخلاقی و فضایل الهی را در خود داشت، فضایلی که انسان امروزی توان یکبار انجام آن را نیز ندارد، پیامبر خصوصیات و ویژگیهای بسیار برجسته و والایی داشتهاند که میتواند برای جهانیان بخصوص مسلمانان که به او مباهات میکنند سرمشق و الگو باشد که استخراج این ویژگیها از کلام و سخنان و رفتار ایشان ممکن است.
همنشینی با فقرا و مساکین و غذا خوردن با آنان که نشان از تواضع و فروتنی ایشان داشت، بطوریکه که ازدوران طفولیت این سجیه اخلاقی را در خود داشتند، نهی از بدگویی کردن افراد از اصحاب ایشان؛ چراکه نمیخواستند دیدشان نسبت به آنان تغییر کند، ازین رو حضرت به یارانش میفرمود: «هیچیک از شما چیزی درباره یارانم به من نگویید؛ زیرا من دوست دارم که وقتی با شما روبهرو میشوم با سینه سالم بوده باشم.»، حضرت بخشندهترین مردم و بزرگوارترین ایشان در معاشرت بود، به گونهای که هرکس با ایشان معاشرت میکرد ایشان را دوست میداشت، پیامبر کمرو و آزرمگین بودند و این خصوصیت پیامبر تا آن حد بود که چیزی را از ایشان نمیخواستند مگر اینکه آن را میبخشید، پیامبر با اصحاب و یاران خود آنچنان با عدالت رفتار میکرد که حتی در نگاه خود به یارانش تبعیض قایل نمیشد و در جلساتی که با آنان داشت به هریک از صحابه به طور یکسان مینگریست. توصیف پیامبر به خلق عظیم، صرفنظر از اینکه چه معنایی برای آن در نظر گرفته شود، نشاندهنده اهمیت این خصوصیات پیامبر و عظمت آن است
این اسوه نیکو از چنان ادبی برخورد بودند که هیچگاه با صدای بلند و یا غیظ با کسی سخن نمیگفتند و در مصافحه و دست دادن به دیگران دست خود را قبل از طرف مقابل رها نمیکردند، مجموع این رفتار و اخلاق نیکو و کریمانه بود که خداوند دوستی با اهل بیت بزرگوار ایشان را مایه رهایی از دوزخ و آتش جهنم برشمرد و ایشان را خاتمه دهنده راه پیامبران قبل از ایشان و کامل ترین مکارم را به پیامبر اسلام نسبت داد.
امروزه که بحرانهای گوناگون، از جمله بحران هویت، بحران اخلاق و بحران انسانیت برای بشر مشکلساز شده، برای تبلیغ اسلام و ترویج باورهای دینی خلق نیکو بسیار مفید و اثرگذار است، خلقی که راهگشای تمام مشکلات انسان امروزی و پایان دهنده مصائب وی است.
انتهای پیام
نظرات