دکتر حسین اکبری در گفتوگو با ایسنا در خصوص تعاریف نظام مردسالاری و مردانگی سمی اظهار کرد: فرهنگ از عناصر مختلفی تشکیل شده و حاصل گذشت دورههای مختلف زندگی در جامعه است. مردسالاری یک خصیصه فرهنگی بوده که نشاندهنده برتری جنس مرد در مناسبات اجتماعی بر زنان و جایگاه مسلطتر مردان در نظام اجتماعی و فرهنگی یک جامعه است. مردانگی یک خصیصه منبعث از مردسالاری است؛ مردانگی مجموعه رفتارهایی است که یک جامعه مردسالار از مردان انتظار دارد و مردانگی سمی به منفی بودن این نوع رفتارها برمیگردد.
وی افزود: بر اساس نظریات کارکردگرایی ساختاری، هرچیزی که در جامعه وجود دارد ضرورت کارکردی داشته که به وجود آمده اما در مراحل بعدی بعضی از نظریهپردازان آن را اصلاح کرده و گفتند که ممکن است بعضی از این ویژگیها در دورهای کارکرد داشته باشد اما به مرور کارکرد خود را از دست داده، یا دچار کارکرد منفی شده و پیامدهای منفی برای جامعه به همراه داشته باشد که به آنها کجکارکرد گفته میشود؛ بنابراین مردانگی سمی از نظر من در قالب کجکارکردها تعریف میشود.
این جامعهشناس تصریح کرد: به این دلیل که موضوع مردسالاری خصیصهای فرهنگی است، نمیتوان آن را تنها در بخشی از جامعه در نظر گرفت؛ بنابراین مردسالاری به عنوان یک عنصر کلی در مناسبات اجتماعی جنسیتی در ایران، از گذشته مطرح بوده و در حال حاضر نیز وجود دارد. با توجه به تغییرات جامعه ایران بهویژه طی ۴۰ سال اخیر، مردسالاری نیز به تبع خیلی از ویژگیهای فرهنگی سنتی دچار تغییر شده و در بخشهایی از جامعه که تحت تاثیر امواج مدرنیته قرار گرفته این نوع از خصیصهها کارکرد یا اهمیت خود را از دست دادهاند. اساساً در جامعه ایران مانند بخش زیادی از جوامع در حال توسعه یا توسعه یافته، روحیه مرد سالاری وجود دارد اما در بین جوامع و اقشار مختلف این روحیه دارای شدت و ضعف و تفاوتهایی است.
اکبری در خصوص عوامل سلطه نظام مردسالاری بر جوامع بیان کرد: برای درک جایگاه مردسالاری در مناسبات اجتماعی باید بدانید که مردسالاری از کجا بهوجود آمده و چه عوامل و زمینههایی باعث بروز این پدیده در جامعهای مانند ایران شده که این موضوع نیازمند تحلیل تاریخی است. الزامات موجود در دورههای تاریخی مختلف، نقش مردان در فعالیتهای بیرون از خانه، دسترسی به منابع قدرت و محدودیتهایی که به مرور برای زنان بهوجود آمده باعث شده است که مردان جایگاه مسلطتری در نظام اجتماعی داشته باشند.
وی ادامه داد: بهدلیل وجود منافع در این جایگاه، مردان سعی در حفظ این وضعیت داشتهاند و این فرآیند طی تداومی که در صدها یا هزاران سال تجربه کرده تبدیل به یک الگوی فرهنگی جاافتاده شده است. ریشههای نظام مردسالاری در گذشته قرار دارد و در حال حاضر تنها فرهنگ گذشته را بازتولید میکنیم. بعضی از جوامع با تصمیمات و اقدامات خود سعی در مختل کردن این بازتولید اجتماعی داشتهاند تا چرخه رشد مردسالاری طی دورههای مختلف مجددا تکرار نشود. مردان به علت وجود منافع در این نظام عمدتا در پی بازتولید آن هستند. در بازتولید خصیصههای فرهنگی زنان نیز نقش زیادی دارند؛ یعنی بسیاری از ویژگیهای مردسالاری توسط زنان حفظ شده و به نسل بعد منتقل میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در رابطه با تاثیرات منفی نظام مردسالاری بر مردان عنوان کرد: بعضی از ویژگیهای مردسالاری که در قالب مباحثی مانند ناموس و ناموسپرستی مطرح میشود فشارهای متعددی بر روی مردان وارد میکند. زمانی که مردان در شبکه روابط خود پایبند به رعایت این اصول نباشند، برچسبهایی مانند بیغیرت، زنذلیل و بیشرف به آنها زده میشود و حتی بعضی تریبونها این اصول را رسما تبلیغ میکنند؛ بنابراین مردانی که اصول مردسالاری را رعایت نکنند عمدتاً تحت فشارهایی از سوی جامعه قرار میگیرند و برای آنها مشکلاتی بهوجود میآید.
اکبری خاطرنشان کرد: مناسبات افراد با یکدیگر تعیینکننده ماهیت خانواده است. در خانوادههایی که روحیه مردسالاری در آنها مسلط است عمدتاً پدرسالاری وجود دارد. زمانی که اکثر تصمیمگیریها در خانواده از سوی مرد خانواده انجام شود و خانواده نقش چندانی در این تصمیمها و مشارکتهای اجتماعی نداشته باشد، این خانواده از یک محیط گرم و پویا به محیطی تبدیل میشود که تنها یکسری از مناسبات قدرت در آن وجود داشته و قدرت از بالا به پایین اعمال میشود.
وی اضافه کرد: زمانی که خانوادههای افرادی که دچار آسیبهای اجتماعی از جمله روسپیگری و فرار از خانه میشوند را مورد مطالعه قرار میدهیم، میبینیم که بسیاری از این خانوادهها جزء خانوادههای مردسالار سنتی بوده و بهویژه دختران هیچگونه نقشی در نظام این خانواده نداشتهاند. درصدی از سلسله مراتب و قدرت برای اداره خانواده لازم است اما اگر این قدرت به شکل افراطی مورد استفاده قرار بگیرد میتواند پیامدهای منفی و آسیبزایی برای خانواده داشته باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد تاکید کرد: عمده خشونتهای خانگی توسط مردان انجام میشود و زمانی که در ساختاری روحیه مردسالار وجود داشته باشد بهکار بردن زور و انجام اعمال خشونتآمیز از سوی مردان امکانپذیرتر خواهد بود؛ بنابراین در ساختارهای مردسالارتر امکان اعمال خشونت و محدودیت روی زنان بهشدت افزایش پیدا کرده و عمده خشونت علیه زنان نیز در خانوادههای مردسالار مشاهده میشود.
اکبری در خصوص راههای مقابله با مردانگی سمی و نظام مردسالاری عنوان کرد: این موضوع در حوزه فرهنگ قرار میگیرد؛ بنابراین راهکارهای آن نیز راهکارهای فرهنگی است اما مانند برخی کشورهای غربی تصویب قوانین و مقرارت در این خصوص میتواند از رفتارهای خشونتآمیز مردان و خشونتهای جنسی و بقیه موارد تا حد زیادی جلوگیری کند. قاعدتا تصویب قوانین یک راهکار کوتاهمدت و میانمدت بوده و راهکار اصلی در حوزه فرهنگ است.
این جامعهشناس افزود: مرد و زن انسان بوده و باید به حقوق هردوی آنها احترام گذاشته شود. در جوامع مردسالار ارزش زن به شدت کاهش پیدا میکند در صورتی که این موضوع کاملا خلاف چیزی است که در شرع و دین وجود دارد. جایگاه زنان از لحاظ شرعی و از جهت نقشی که در خانواده دارند به شدت اهمیت دارد. اگر رویکرد واقعبینانهتری داشته باشیم و ساختار منفعتیای که نظام مردسالاری برای مردان بهوجود آورده است، از بین برود این مشکلات رفع خواهد شد.
انتهای پیام
نظرات