به گزارش ایسنا، در این میان ارادات مردم این شهر به شش ماهه دشت کربلا که در زبان عامه ایشان را "شاهزاده علی اصغر (ع)" مینامند حکایتی دیگری دارد؛ این عشق تا جایی در قلب مریانجیها جریان دارد که در مدت کمی تبدیل به اصلیترین کانون دوخت و آمادهسازی لباسهای مراسم مجمع جهانی شیرخوارگان حسینی استان همدان شده است و هرساله تعداد زیادی از لباسهای این مراسم در شهر مریانج آماده میشود.
حدود ۳ هفته پیش از برگزاری مجمع شیرخوارگان؛ آمادهسازی لباسها آغاز شده و این لباسها در میان روضه، اشک و دعای زنان و مادران دلسوخته و ارادتمند مریانجی آماده میشود علاوه بر این جریان خودجوش مردمی، آوازه گرهگشایی این لباس سبزرنگ چنان پیچیده است که برخی از شهرها و روستاهای اطراف همدان نیز به مراسم آمادهسازی و بستهبندی مریانج آمده تا با توسل به بابالحوائج شش ماهه کربلا حتی با خردههای پارچه و نخهای این لباس سبزرنگ حاجتروا شوند.
اینجا هرکسی بدون ادعا عاشقانه در فضای معنوی خود سیر کرده و هر قدمی با عشق و بغض و اشک برای کوچکترین شهید کربلا برداشته و نوحهخوان درد بی پایان مادرش حضرت رباب(س) است مادرانی که شاید حداقل یکبار واهمه و ترسی بزرگ برای حفظ سلامتی بچههایشان در آنها خانه کرده است حال رباب(ع) را بهتر درک میکنند.
گویی هر نخ این لباس در گوش جهان مظلومیت شهید شش ماهه خود را داد میزند که در این خوان کرم جمع شوید، درمان دردها، غصهها و حاجت خود را از او بگیرید و بدون لحظهای تامل و تردید از کنار این سفره حاجتروا بازگردید.
این بانوان هر کوک لباس و هر تای لباس را به عشق اینکه این لباس قرار است در اولین جمعه محرم بر تن یکی از سربازان آینده امام زمان (عج) پوشیده شود، میزنند و چنان بر آن افتخار میکنند که گویی هیچ افتخاری بالاتر از خدمت به مراسم شیرخوار شهید کربلا نیست و آنان سعادتمندترین افراد جهان هستند.
زهره جانیپور، خیاط و سرپرست کارگاه مرکزی دوخت و آمادهسازی لباس.های شیرخوارگان حسینی است که با لبخندی شیرین از خستگی این روزهایش برایم میگوید و از او جرقههای شروع کار را جویا میشوم کمی فکر میکند و میگوید: شروع کار دوخت لباس شیرخوارگان در مریانج به سال ۱۳۸۸ باز میگردد بنده به صورت جزئی برای خانواده خیاطی میکردم و پسر بزرگم تنها شش ماه داشت در همین ایام همسرم به واسطه آشنایی با آقای اصغر رسولی، رئیس مجمع جهانی شیرخوارگان حسینی در استان همدان حدود ۶هزار برای صرفا بستهبندی جزیی به ما تحویل دادند؛ که پس از اتمام کار به مجمع تحویل داده شد.
وی ادامه داد: در سالهای بعد تعداد این لباسها چندین برابر شد و علاوه بر بستعبندی کار دوخت نیز به ما محول شد، به حدی که نگران شدم از پس کار برنیاییم ولی به پیشنهاد همسرم به همسایهها و آشناها اطلاع دادیم که با استقبال بسیار خوب آنها توانستیم حدود ۵ هزار لباس را سردوزی و بستهبندی کنیم همچنین با همت خوب همشهریان موفق شدیم در سال ۱۳۹۶ حدود ۲۴ هزار دست لباس را آماده کنیم.
خیاط و سرپرست کارگاه مرکزی دوخت و آمادهسازی لباسهای شیرخوارگان حسینی با اشاره به اینکه عمده کار خیاطی و بستهبندی در منازل شخصی و کانون امام صادق(ع) صورت میگیرد که امسال به علت گستردگی کار پایگاه مقاومت بسیج نیز به فعالیت خود ادامه میدهد، اضافه کرد: در طی این سالها ۱۶ نفر خیاط اصلی و ثابت داریم که حداقل ۵ یا ۶ سال سابقه حضور در این مراسم را دارند همچنین به صورت ثابت تعداد زیادی از همشهریان در جریان بستهبندی و... فعالیت میکنند.
از برکات و حس و حال چندین سال مأنوس بودن با کار دوخت لباسهای مراسم شیرخوارگان حسینی میپرسم، بغضی که تا چند ثانیه پیش در گلویش بود آزاد میشود و با اشکهایی که کل صورتش را گرفته، ادامه میدهد: برکات این حرکت به صورت دائم در زندگی شخصی من جاری و محسوس بوده است اوایل کار چرخ سردوزی نداشتم و در آن زمان توانایی خرید چرخ جدید را هم نداشتم و این مسئله را با ناراحتی و بغض با همسرم در میان گذاشتم که وقتی ناراحتی من را دید از دوستی هزینه چرخ را قرض کرده و به طور عجیبی و به لطف حضرت علی اصغر (ع) توانستیم قرض خود را پرداخت کنیم و خوشبختانه تا به امروز یکبار هم این چرخ خراب نشده است.
کارگاه دنج و کوچک خیاطیاش را که در منزل شخصیشان واقع شده نشانم میدهد هنوز نخها، تکه و خردههای پارچههای سبز رنگ روی زمین باقی مانده است از نام آن به کارگاه حضرت علی اصغر (ع) یاد میکند با دست به پارچه سبزی را به سقف کارگاه بسته اشاره میکند و میگوید: این تکه سبز از مراسمات دوخت چند سال پیش است باقی مانده است و آن را به نشانه تبرک و توسل در کارگاه گذاشتم.
وی بیان میکند: چند سال پیش منزلمان نیاز به نوسازی داشت به همین دلیل مجبور شدیم مدتی مستاجر شویم در تمام این مدت من نگران دوخت لباسها بودم به همین دلیل ۱۰ روز قبل از شروع محرم پارکینگ خانه که هنوز تکمیل نشده بود کاملا سیاهپوش کردیم و تبدیل به حسینیه کوچکی برای اینکار شد که بسیار فضای معنوی داشت.
واکنش خانواده و بچههایش را میپرسم؛ اشکهایش را با لبخند پاک میکند و میگوید: خدا را شکر فرزندان و خانوادهام و خانواده همسرم در اینکار از من حمایت خوبی میکنند جدای از بزرگسالان، پسر ۸ سالهام نیز در کار سردوزی و نخچینی لباسها کمکم میکرد و پسر بزرگترم نیز وظیفه دوخت، توزیع پارچهها را با دوچرخه به عهده داشت.
شنیدهام میگویند اینجا تاحالا کسی بدون حاجتروایی از این مراسم بیرون نرفته قضیه چیست؟ با همان لحن بغضآلود حرفم را تایید کرده و ادامه داد: این مراسم تبدیل به قطب گرهگشایی شده است تا جایی که حتی از روستاهای اطراف برای حاجتروایی میآیند اغلب کسانی که از من لباس یا پارچههای سبز میخواهند برای بچهدار شدن است که باید عرض کنم بیشتر آنها سال بعد با بچههای خود در مراسم مجمع شیرخوارگان با همان لباسهای سبز حضور دارند.
جانیپور با اشاره به اینکه تکههای باقی مانده از پارچههای برش خورده در قسمتهایی مانند دوخت شال، پرچمهای کوچک و.. استفاده میشود؛ اضافه میکند: گاهی توزیع لباسها که به پایان میرسد مردم حتی از ضایعات و تکههای کوچک پارچه(خرده کار) نیز درخواست میکنند به یاد دارم یکی از همسایههایمان با یک تکه نخ این لباس حاجتروا شده بود.
وی عنوان میکند: برخی تصور میکنند ما برای دوخت و آمادهسازی لباسها هزینه دریافت میکنیم یا لباسها را میفروشیم ولیکن از صفر تا صد کار هدیههای مردمی است و تا به امروز هیچ یک از خیاطها یک ریال دریافت نکردهاند صرفا در مراسمی از آنها برای انگیزه و روحیه بیشتر تقدیر کردهایم.
خیاط و سرپرست کارگاه مرکزی دوخت و آمادهسازی لباسهای شیرخوارگان حسینی با اظهار اینکه سالجاری به صورت مستقیم و غیر مستقیم بیش از ۵۰۰ نفر در جریان دوخت و بستهبندی فعالیت داشتند، بیان میکند: امسال کار را با نظم و تقسیمبندی مشخصی آغاز کردیم و باعث شد که کار به خوبی، سریع تر و منظمتر انجام شود.
طاهره کمالیان به اتفاق خانوادهاش از دلبستگان دائمی این بساط عشق و از همسایگان همان محله دوخت لباس است وقتی پیشنهاد مصاحبه دادم با لبخندی صمیمی پذیرفت و مرا به منزلش دعوت کرد و از شیوه ورودش به این حرکت مردمی پرسیدم و بیان کرد: مراسم بستهبندی از منزل یکی از همسایههایمان شروع شد سالهای اول تعداد بسته محدود بود اما به تدریج گسترش پیدا کرد تا جایی که امسال بخشی از کار تقسیمبندی پارچه در منزل ما انجام شد که چندین روز به صورت ۱۲ ساعته با کمک مادر، خواهرانم، دخترهایم و برخی دیگر از آشناها کار ادامه داشت.
از انگیزهاش در این ۱۳ سال پرسیدم که پاسخ داد: عشق به اهل بیت (ع) محرک کار است ما مادرها بهتر میتوانیم حال حضرت رباب (س) و سختیهای ایشان را درک کنیم و همین عشق و درک باعث میشود خستگی را نتوانیم حس کنیم.
کمالیان ادامه داد: عشق به اهل بیت (ع) مرز و سن نمیشناسد وقتی امسال دختر ۸ سالهام "امالبنین" موفق شد حدود ۵۰۰ پیراهن را نخچینی کند بسیار به او افتخار کردم البته دختر بزرگم نیز از کودکی در این مراسم بزرگ شده و امسال در کار سردوزی و بستهبندی حضور داشت.
لذت بخشترین جای کار کجا بوده است؟ همان لبخند دوستداشتنی را با لحظهای تأمل تحویلم داد و گفت: تمام اینکار حتی خستگی و نخوابیدنش هم لذتبخش است اما امسال وقت تحویل پیراهنها تقسیم شده زمانی که مشاهده کردم چند بسته بزرگ و سنگین آماده شده است بسیار احساس غرور و شادی داشتم که توانستم خدمتی به اهل بیت (ع) داشته باشیم.
سمیه زاغهای خیاط جوانی و پر شوریست که امسال برای اولین بار به این جمع اضافه شده است و با شور و شوق خاصی از این حضور یاد میکند: بنده ۱۱ سال است کار خیاطی را انجام میدهم امسال به لطف خدا و بابالحوائح علی اصغر (ع) و به واسطه فعالیتم در برنامههای کانون امام صادق(ع) شهر مریانج به جمع خیاطان برنامه اضافه شدم و اینکه توانستم خدمتی به اهل بیت کنم یکی از بزرگترین افتخاراتم است.
وی ادامه داد: زمانی که بنده اولین بخش از پیراهنها که حدود هزار پیراهنها بود را برای سردوزی تحویل گرفتم بسیار مریض بودم و سرپرست کارگاه نگران بود با توجه به حالم اذیت شوم ولی من با توسل به امام حسین(ع) و حضرت علی اصغر (ع) کار را شروع کردم و متوجه شدم با وجود شرایط سختم توانستم در عرض ۴ ساعت ۴۰۰ پیراهنها را سردوزی کنم و فردای همان روز همه پیراهنها را را تحویل دادم که این نیز از الطاف شش ماهه کربلا بود.
زاغهای بیان کرد: در این مدت تا شب قبل از مراسم بنده موفق شدم تعداد زیادی کاور و روسری را سردوزی کنم همچنین به کمک خانم جانیپور چندین دست حمایل، کیسه نذورات و... نیز آماده کردیم اما یکی از اتفاقات بسیار جالب برای من دوخت حدود یک طاقه بزرگ پارچه پرچم مشکی بود که بسیار نگران بود حین دوخت در آن تاب بیافتد یا چرخم نخ ببرد اما به صورت عجیبی در ۱۱ متر پارچه بسیار تمیز دوخته شد و از کارمان بسیار راضی بودیم.
از کدام اتفاق را به عنوان شیرینترین رخداد این مراسم یاد میکنید؟ لحظهای تفکر و با چشمهای که برق خاصی دارند ادامه داد: چند شب مانده بود به اتمام کار کنار بقیه همشهریان مشغول بستهبندی لباسها بودیم که متوجه شدیم به واسطه یکی از همسایگان پرچم حرم حضرت امام حسین (ع) به داخل مراسم آمده است که بسیار هدیه شیرینی برای بنده بود.
فرزانه تجری از دیگر خدام و خیاطان این برنامه است که او نیز ۱۱ سال است در کار خیاطی و بستهبندی مراسم حضور داشته دارد و نحوه ورودش به کار را جویا شدم: در محله ما هر هفته جلسات خانگی روضه و قرآن برگزار میشد در همین جلسات شروع این کار را اعلام کردند و هرکسی از خادمی، خیاطی، روضهخوانی، کفش جفتکنی و... به آن کمک میکرد.
از او نیز داستان گرهگشایی این پارچه سبز رنگ را پرسیدم خیلی محکم پاسخ داد: تا بحال از کسی نشنیدهام با حاجتی وارد این برنامه شده باشد و حاجتروا نشده باشد، از کسانی که زندانی داشتند، مقروض بودند، فرزنددار نمیشدند، مریض بودند و... همه با نذر و توسل به صاحب این لباس حاجتروا شدند و سالهای به شیوههای مختلف نذر خود را ادا کردند.
محرک شما چیست؟ چشمهایش پر از اشک میشود و میگوید: من خودم مادر هستم محبت به یک طفل شیرخوار هیچ مرزی ندارد اما حضرت علی اصغر (ع) مظلومترین شهید کربلا است میخواهیم تسلای دل حضرت رباب (ع) باشیم و پیام مظلومیت شهید شش ماهه کربلا را به گوش تمام جهان برسانیم.
تجری ادامه داد: این نذرنامهها بسیار عظمت دارند و آمادهسازی این لباسها بخشی از عهد و پیمانی است که مادران برای تربیت سربازان امام زمان (عج) با ایشان میبندند به همین دلیل اینکار از قداست واهمیت بالایی برخوردار است.
علی بیدآبادی، عضو ۱۳ ساله این برنامه است که از کودکی در کنار پدر و مادر مشق عشق بازی در خانه اهل بیت(ع) آموخته است و بیان میکند: از زمانی که یادم است در بستهبندی لباسهای شیرخوارگان به مادرم و مادربزرگم کمک میکردم بزرگتر که شدم از مادرم خیاطی را یاد گرفتم و بخشی از کاورها را سردوزی میکنم امسال نیز با دوچرخه وظیفه تقسیم کاورها و ... را برعهده داشتم.
علی با لبخندی محجوبانه ادامه میدهد: از کارهایی که برای اهل بیت (ع) است خوشم میآید دوست دارم بزرگتر که شدم ماشینی بخرم و با ماشینم در خدمت این برنامه باشم دوستانم را هم تشویق میکنم تا به اجرای بهتر طرح کمک کنند.
پروین بیدآبادی نیز از کسانی است که سالیان سال است خود و خانوادهاش وقف اهل بیت و امام حسین (ع) شدهاند میگوید سواد خواندن نوشتن نیاموخته است اما دعا، روضه و مداحیهای زیادی را از بر کرده و در حین مراسم بستهبندی و دوخت برای خانمها میخواند از ایشان نیز از برکات این برنامه جویا شدم: چندین سال است با کمک همسایه و همشهریانمان این طرح در حال اجرا است و گرههای زیادی باز شده است و بسیاری از کسانی که سالیان سال در انتظار بچه بودند خدا به واسطه باب الحوائج علی اصغر (ع) به آنها فرزندانی هدیه کرده است.
وی در خاتمه عنوان کرد: نظر زیادی به این برنامه میشود خیلیها در عالم خواب آثار و برکات این مراسم را دیدهاند خودم نیز به برکت این اتفاق ۱۰ بار به کربلا سفر کردم همسرم نیز به عنوان بنّا ۱۲ بار در عتبات و عالیات خدمت کرده است که اینها همه از برکات شاهزاده علی اصغر (ع) بوده است.
ماجرای آمادهسازی لباس مراسم شیرخوارگان حسینی، به چرخهای صنعتی و دوخت لباسها و بستهبندی خلاصه نمیشود اینجا همه به دنبال فرصتی برای خدمت به خاندان آلالله هستند و به عشق معنای جدیدی دادهاند، گویی مظلومیت شش ماهه کربلا و قصه پر غصه دردهای مادرش حضرت رباب (ع) زخمی بدون مرهم است شاید هر مادری میخواهد دست تسلای خود را در دست این مادر داغدار گذاشته و خود را همدرد ایشان بداند.
براستی زندگی شش ماهه کربلا به شش ماه ختم نمیشود شاید اگر هزاران هزار شش ماه نیز بگذرد باز آوازه مظلومیت و بابالحوائجی شهید شیرخوار و تشنه کربلا، غم بینهایت مادر او همچنان لالایی مادرانی باشند که از مادران خود درس ارادت و دلدادگی آموختهاند و زمزمه این محبت را به نسلهای بعد خود منتقل میکنند.
مصاحبههای فوق تنها یه گوشه خیلی کوچک از قدمهای بزرگ و چشمگیر مادران و خانوادههای مریانجی هستند که با عشق و شور هر سال منتظر شروع این برنامه و خدمت به اهل بیت(ع) مینشینند.
انتهای پیام
نظرات