• چهارشنبه / ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ / ۱۰:۵۸
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1402033120353
  • خبرنگار : 50558

یک تحلیلگر مسائل بین‌الملل:

نمی‌توان برای سفر بلینکن به چین هدفی فراتر از کنترل تنش در نظر گرفت

نمی‌توان برای سفر بلینکن به چین هدفی فراتر از کنترل تنش در نظر گرفت

ایسنا/خراسان رضوی یک تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت: انتظارات از  سفر وزیر خارجه آمریکا به چین بسیار حداقلی است و نمی‌توان بیشتر از  کنترل و مدیریت تنش میان پکن و واشنگتن از این سفر انتظار دیگری مانند حل مسئله تایوان یا تنش‌زدایی میان دو کشور را داشت.

هادی خسروشاهین در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به سفر بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به پکن، اظهار کرد: فلسفه روابط واشنگتن و پکن به دوران جنگ سرد و تصورات آمریکا نسبت به چین بر می‌گردد. در این دوران آمریکایی‌ها تصور می‌کردند چین به دلیل مشکلات سیاسی، ژئوپلیتیک و مرزی که با اتحاد جماهیر شوروی دارد، می‌تواند به عنوان یک اهرم موازنه‌گر در برابر اتحاد جماهیر شوروی ایفای نقش کند و به این وسیله ترتیبات امنیتی دوران جنگ سرد را مدیریت کنند. از نگاه آمریکا منشاء برقراری ارتباط با چین، سفر نیکسون به این کشور و دیدار او با مائو است که مقدمات آن را کسینجر فراهم کرد. 

وی افزود:  همین طور چینی‌ها به دلیل اصلاحات اقتصادی دنگ شیائوپینگ تصور می‌کردند که باید یک آتش‌بس یا تغییر نگاهی به جهان داشته باشند تا بتوانند خرابی‌های ناشی از انقلاب فرهنگی مائو را جبران و چین را به یک کشور بزرگ تبدیل کنند. در این مسیر سنت بنیان‌گذاری شده قرن ۲۰ با عنوان "خویشتن‌داری در برابر تحقیر" و بازی دور زدن رقیب به جای مواجهه مستقیم با دشمنی همچون آمریکا به کمک آنها آمد.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل ادامه داد: از طرف دیگر در آمریکا ادبیاتی در دهه ۱۹۸۰ مطرح شد که مطابق آن، آمریکایی‌ها استدلال می‌کنند اگر با چین وارد روابط و مناسبات اقتصادی شوند، فضای لازم برای جذب چین در نظام جهانی سرمایه‌داری و تغییر الگوهای رفتاری این کشور در حوزه سیاست خارجی و داخلی به وجود می‌آید. زیرا با پیوستن چین به نظام سرمایه‌داری، این کشور به سمت مدل‌های غربی همچون دموکراسی و فضای باز سیاسی خواهد رفت.

خسروشاهین با بیان اینکه روابط اقتصادی چین و آمریکا تا سال ۲۰۰۰ ادامه داشت، عنوان کرد: در سال ۲۰۰۰ اکثریت قاطع مجلس سنای آمریکا رای به تجارت و ارتباط کامله‌الوداد میان پکن و واشنگتن داد. این قرارداد با انگیزه آمریکا برای کشاندن چین از اصلاحات اقتصادی به اصلاحات سیاسی انجام شد تا از آن، کشوری قاعده‌پذیر بسازند.

وی با اشاره به اینکه از دهه دوم قرن ۲۱ شاهد تغییر ادبیات آمریکا نسبت به چین هستیم، بیان کرد: به تدریج استراتژی چین مبنی بر دور زدن دشمن به جای مواجهه مستقیم با آن، باعث شد که آمریکایی‌ها ناگهان متوجه شوند که در فضایی قرار گرفته‌اند که می‌تواند به لحاظ ژئوپلیتیک مزیت‌هایی را از آن چین کند و چین را به یک رقیب بزرگ برای آمریکا تبدیل سازد. 

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل ادامه داد: تحت تاثیر چنین فضایی از دوره دوم اوباما و به خصوص دولت ترامپ و زمانی که سند امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، ادبیات آمریکا در قبال چین کاملا متحول شد.  اگر در دکترین امنیت ملی دولت اول اوباما نگاه کنیم، روابط مبتنی بر همزیستی مسالمت‌آمیز با چین تشویق می‌شود، اما برای اولین بار در سند امنیت ملی دولت ترامپ بود که از چین به عنوان بزرگترین رقیب آمریکا تعبیر شد و در سند امنیت ملی اکتبر ۲۰۲۲ دولت بایدن، ادبیات آمریکا نسبت به چین حالت مخاصمه‌جویانه‌تری پیدا کرد.

خسروشاهین با اشاره به اینکه در دو سند مهم امنیت ملی و دفاع ملی دولت بایدن، چین به بزرگترین دشمن آمریکا تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: به غیر از مسئله سیاست خارجی، عادی‌سازی روابط اقتصادی چین و آمریکا، در سیاست داخلی ایالات متحده عوارضی به همراه داشت. این روابط منجر به بیکاری‌های گسترده و ناترازی تجاری در روابط چین و آمریکا شد و از درون چنین عوارضی جنبش‌های پوپولیستی نظیر نوامبر ۲۰۱۶ و بر آمدن ترامپ در انتخابات آمریکا سر بر آورد.

نمی‌توان برای سفر بلینکن به چین هدفی فراتر از کنترل تنش در نظر گرفت

وی با اشاره به رفتار مصالحه‌جویانه وزیر خارجه آمریکا نسبت به مقامات چینی در سفرش به پکن، گفت: در سندهای موجود در دولت بایدن و ترامپ، خطر چین برای آمریکا کاملا عیان است. حتی گفته می‌شود نوعی چین‌هراسی در ادبیات آمریکا هم به وجود آمده و برخی متفکران روابط بین‌الملل از جمله کسینجر در مورد چین‌هراسی هشدار می‌دهند و می‌گویند در عین حال که نباید نسبت به نقش‌آفرینی چین در نظام بین‌الملل خوشبین باشیم، بدبینی فزاینده هم می‌تواند به افزایش تنش‌ها با این کشور کمک کند. 

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل ادامه داد: در معادلات قدرت‌های بزرگ این نکته نهفته است که تنش‌ها و رقابت‌ها میان آنان نباید آنچنان بالا بگیرد که منجر به رویارویی مستقیم شود. در واقع مدیریت رقابت‌ها باید بر پایه اصول بازدارندگی انجام شود و این اصول بازدارندگی هم به طور مشخص دارای اهرم‌هایی است که در اقتصاد سیاسی و نظامی قابل تحقق است. 

این سفر حکایت از تکرار تاریخ داشت

خسروشاهین اضافه کرد: بر پایه همین اصول بود که در دوران جنگ سرد و در دوره وزارت خارجه کسینجر شاهد نوعی تنش‌زدایی و انعقاد قراردادها و پیمان‌های کنترل تسلیحات بین ایالات متحده آمریکا و شوروی بودیم. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها تمایل دارند چنین مدلی را نسبت به چین در پیش بگیرند و از افزایش تنش با این کشور خودداری کنند. 

وی با اشاره به تاثیر انتخابات آمریکا بر رفتار مقامات واشنگتن، اظهار کرد: افزایش تنش میان پکن و واشنگتن می‌تواند مولفه‌های موثر بر اقتصاد بین‌المللی را درست در ماه‌هایی که انتخابات آمریکا در جریان است، تحت تاثیر قرار دهد.  

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل با اشاره به اینکه مهمترین هدف مقامات آمریکا برای سفر به چین کنترل و مدیریت تنش با این کشور است، عنوان کرد: آمریکا به دنبال مدیریت تنش با چین است تا از تاثیر منازعات بر نظام و اقتصاد بین‌المللی بکاهد. حتی با احتمال بسیار ضعیف می‌توان شاهد تنش‌زدایی در روابط دو کشور هم باشیم ولی نشانه‌ها و ظرفیت‌های لازم برای تنش‌زدایی، فعلا در مختصات روابط بین پکن و واشنگتن قابل مشاهده نیست.

خسروشاهین با تاکید بر اینکه خود مقوله گفت‌وگو حتی در نبود دیالوگ تنش‌ها را کاهش می‌دهد، گفت: روابط بین‌الملل این ویژگی را دارد که مخاصمه و سطح خصومت را بالا ببرد، بنابراین خود گفت‌وگو فی‌ نفسه به کاهش تنش کمک می‌کند، ضمن اینکه زمینه‌های همکاری بین چین و آمریکا وجود دارد، زیرا دو کشور در حوزه اقتصاد بین‌الملل از جایگاهی خاص برخوردارند و از برقراری تداوم ثبات در اقتصاد بین‌الملل سود می‌برند. همچنین در حوزه‌های نرمتر امکان همکاری دو کشور در تغییرات آب و هوایی نیز هست.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در خصوص احتمال تغییر راهبرد آمریکا نسبت به مسئله تایوان پس از سفر بلینکن به پکن، بیان کرد: موضوع تایوان سیاست کلاسیکی است که در سیاست خارجی آمریکا پس از سفر نیکسون به چین و دیدار با مائو در پیش گرفته شد. در این دیدار بیانیه‌ای صادر شد که در لفظ آمریکا از چین واحد حمایت می‌کند، ولی آمریکایی‌ها از همان مقطع زمانی هیچگاه روابط خودشان را با تایوان قطع نکردند و از تایوان به عنوان یک اهرم موازنه‌گر در روابط با چین تلقی کردند. 

خسروشاهین ادامه داد: بنابراین حل شدن موضوع تایوان آن هم با سفری که با قصد مدیریت و کنترل تنش با چین انجام شده بسیار خوشبینانه است. انتظارات از این سفر، بسیار حداقلی است. این سفر در کانون خود تنها بر کنترل و مدیریت تنش متمرکز است و بیشتر از این نباید از آن انتظار داشت.

نمی‌توان برای سفر بلینکن به چین هدفی فراتر از کنترل تنش در نظر گرفت

صبر استراتژیک چین در برابر آمریکا

وی در رابطه با دوگانگی رفتاری چین نسبت به آمریکا، اظهار کرد: چین از اواخر دوره مائو و سپس دنگ شیائوپینگ برخی سنت‌های باستانی و متاخر کلاسیک قرن ۱۹ و ۲۰ را مورد توجه قرار داده است. چینی‌ها ترجیح می‌دهند به جای تفکر استراتژیک غرب‌محور که بر پایه بازی شطرنج است، نوعی مواجهه مستقیم را ترغیب کنند و مدام در تلاش اند در کمترین زمان و با کمترین جابه‌جایی مهره‌ها بازی را به پیروزی برسانند، لذا راهبردی کاملا متفاوت از تفکر راهبردی در غرب در پیش گرفته است. چینی‌ها با توسل به بازی ویچی جلو می‌روند. این بازی بر خلاف شطرنج زمان‌بر است و سعی می‌شود از طریق مهره‌ها، مهره‌های رقیب را محاصره کند. صبر استراتژیک در این بازی فوق‌العاده مهم است. 

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل اضافه کرد: بنابراین چینی‌ها در ادبیات رایج خود در تلاش اند که بر مبنا و پایه فرهنگ جوامع غربی بازی نکنند. بازی را در سکوت انجام دهند و در سکوت معادله و توازن قدرت را بر پایه صبر استراتژیک که ویچی آن را تبلیغ می‌کند، پیش ببرند. بر همین اساس آمریکایی‌ها در دهه دوم قرن ۲۱ متوجه می‌شوند سیاست و امیدواری‌شان نسبت به چین بی‌فایده است و به همین دلیل سیاست‌هایشان را نسبت به این کشور تغییر می‌دهند.

خسروشاهین در خصوص ارتباط سفر بلینکن به چین با سفر چند روز قبلش به عربستان، عنوان کرد: مذاکرات محرمانه بخش ضروری در عالم دیپلماسی است و نمی‌توان منکر آن شد. اما باید همیشه این را مد نظر قرار داد که چین و آمریکا با وجود وسواس‌ها و ژست‌های دیپلماتیک‌شان همواره به شکل رقیب و دشمن به هم نگاه می‌کنند. این رقابت و خصومت هم در قامت کلان‌سیستم نظام بین‌الملل و هم در خرده‌سیستم‌ها و شبکه‌های منطقه‌ای قابل مشاهده است. چین و آمریکا در معادله امروز نظام خاورمیانه می‌توانند منافع مشترکی داشته باشند ولی این منافع مشترک آنچنان قدرتی ندارد که مانع از تداوم رقابت بین چین و آمریکا در منطقه شود. 

وی ادامه داد: تصور اینکه چون سعودی‌ها با چین همکاری می‌کنند، ممکن است آمریکا معامله‌ای بر سر عربستان انجام دهد، دور از ذهن است. زیرا به نظر می‌رسد در محیط خاورمیانه به ویژه خلیج فارس نیز از طرف بازیگران منطقه‌ای نظم معامله‌محور پیگیری می‌شود، یعنی در این قالب سعی می‌کنند از طریق تنوع بخشیدن به سبد سیاست خارجی خود، منافع ملی‌شان را افزون کنند. برای مثال عربستان سعی می‌کند علاوه بر همکاری نظامی و امنیتی با چین، همکاری‌های خود با آمریکا را هم داشته باشد. خود این بازی باعث می‌شود به رقابت آمریکا و چین در منطقه افزوده شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha