• چهارشنبه / ۱۴ تیر ۱۴۰۲ / ۱۱:۰۸
  • دسته‌بندی: قم
  • کد خبر: 1402041408682
  • خبرنگار : 50455

یک نویسنده:

نوشتن سبک زندگی من است

نوشتن سبک زندگی من است

ایسنا/قم یک نویسنده عنوان کرد: نوشتن را یک نوع زیست و سلوک می‌دانم و اگر این را به عنوان احساس قبول کنید، می‌توانم بگویم که نوشتن سبک زندگی من است.

در سال ۱۳۸۱ پس از پیشنهاد انجمن قلم و پس از تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، چهاردهم تیرماه به عنوان «روز قلم» در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران ثبت شد.

قلم در طول تاریخ نمادی از تفکر و آگاهی بشر بوده است و همواره آنچه از قالب بیان و گفتار خارج و به وسیله قلم ثبت شده است برای نسل‌های بعدی ماندگار مانده است.

در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهم‌ترین جشن‌های ایران باستان بوده که آیین‌های مخصوصی داشته و یکی از آن‌ها پاسداشت قلم بوده است. یکی از دلایلی که برای این جشن ذکر شده، این است که در این روز، هوشنگ، پادشاه پیشدادی ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت.

در اسلام نیز قلم جایگاه ویژه‌ای دارد و سوگند خداوند در قرآن به نام قلم، گویاترین شاهد بر شرافت و قداست آن است؛ «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛  نون، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند.» همچنین پیامبر(ص) در روایتی می فرمایند: «قلم، نعمت بزرگی از طرف پروردگار است و اگر قلم نبود، ملک و دین استوار نمی‌شد و زندگیِ شایسته برقرار نمی‌گردید.»

چهاردهم تیرماه به عنوان «روز قلم» فرصت مغتنمی است تا با یونس عزیزی که یک دهه است در عرصه نویسندگی فعالیت می‌کند در رابطه با دغدغه‌ها و مشکلات نویسندگی به گفت‌وگو بپردازیم.

ایسنا- خودتان را معرفی کنید؟

یونس عزیزی هستم. سحرگاه ۲۸ آذر سال ۱۳۵۹ در شهرستانی به‌نام کوهدشت در استان لرستان متولد شدم. ۱۵ سال است ساکن قم هستم و یک دهه است نویسندگی و روزنامه‌نگاری می‌کنم و معلمی را از پدر به ارث برده‌ام.

ایسنا- چطور شد که به نویسندگی روی آوردید؟

الان که به این پرسش فکر می‌کنم به نظرم می‌رسد که لااقل برای من روی آوردن به نویسندگی برخاسته از یک زیست بود؛ از یک زندگی، از شرایطی که کم‌کم در طول سال‌ها برایم فراهم شد.

به عنوان مثال از همان روزی که پدرم برایم کیهان بچه‌ها می‌خرید، زمانی که هنوز مدرسه نمی‌رفتم؛ بعد از انس گرفتن با کتاب، در خانه کتابخانه کوچکی برای پدر بود که مرا جذب خودش کرد و همین‌طور که جلو آمدم از مدرسه، کتابخانه‌ها و برخی معلم‌ها.

یادم می‌آید دوران دبیرستان که بودم آموزش‌وپرورش شهرستان‌مان کتابخانه یا انبار کتابی داشت از آنجا کتاب می‌خریدم. مسئول انبار از معلم‌های قدیمی‌ام بود که لطف می‌کرد و برایم قسط‌بندی می‌کرد. بعدا متوجه شدم اصلا شرایط اقساطی و فروش نداشته‌اند و آقای توکل جمالی وقتی علاقه و اشتیاق مرا دیده مهربانانه کتاب‌ها را در اختیار من گذاشته است؛ مجموع این‌ها حتما در وجود من انگیزه و علاقه‌ای را ایجاد کرده است.

از نوجوانی که عبور کردم کار با مجله و روزنامه را پِی گرفتم و یکی دو ماهنامه درمی‌آوردم. بیشتر رمان می‌خواندم و یادداشت‌هایی می‌نوشتم. تا رسیدم به سال ۸۹ که با دوستانی از مدرسه هنر آشنا شدم. آن زمان مدرسه هنر دوره‌های بلندمدت داستان‌نویسی برگزار می‌کرد. برای دوره داستان‌نویسی ثبت‌نام کردم و این شد آغاز جدی و حرفه‌ای من در حوزه داستان‌نویسی.

ایسنا- از تالیفات خودتان بگویید؟ در حال نوشتن اثر دیگری هستید؟

چهار سال که از داستان‌نویسی و شرکت در کارگاه‌های مختلف گذشت دست‌به‌کار نوشتن رمان شدم، تجربه‌هایی هم از قبل داشتم. طرحی نوشتم و آن را با استاد شهسواری در شهر کتاب بخارست به اتمام رساندم. برای نوشتن کار به مدرسه رمان رفتم، آقای شهسواری در مدرسه رمان به عنوان مشاور و راهنما ما را در نوشتن رمان همراهی می‌کرد؛ با ایشان شروع کردم و حاصل آن تجربه، تبدیل شد به رمان «چپ‌دست‌ها» که سال ۹۹ از چاپ بیرون آمد.

در فاصله چاپ «چپ‌دست‌ها» از سوی انتشارات شهرستان ادب، مشغول یک ناداستان شدم. مجموعه روایتی از یک خادم که در حرم حضرت معصومه در بخش خدمات سالمندان خدمت می‌کرد و کارش این بود که با ویلچر به زائران ناتوان کمک ‌کند؛ برای خادم در مواجه با خودش، زائران و کلا فضای حرم چالش‌هایی پیش می‌آمد که پتانسیل یک روایت تازه و غیرکلیشه‌ای را فراهم کرد.

روایتی که حالا مخاطب باید از فیلتر ذهن کسی آن‌ها را می‌خواند و می‌شنید که حرف و نگاه نویی به این فضا داشت؛ مجموع این اتفاق‌ها منجر به نوشتن کتاب «هیژده‌چرخ» شد که اسفند ۱۴۰۱ از سوی انتشارات صاد راهی بازار شد.

ایسنا- چه احساسی به نویسندگی دارید؟

با توضیحاتی که در سوال دوم خدمتتان عرض کردم احتمالا مشخص شده است که نویسندگی کجای زندگی‌ام قرار دارد؛ فکر می‌کنم از احساس عبور کرده و تمام زندگی‌ام صرف این موضوع شده و به‌عبارتی نوشتن را یک نوع زیست و سلوک می‌دانم و اگر این را به عنوان احساس قبول کنید، می‌توانم بگویم که نوشتن سبک زندگی من است.

ایسنا- آیا نویسندگی شغل محسوب می‌شود؟

این سوال بیشتر در فضای ادبی ما عنوان می‌شود، چراکه در افکار عمومی نویسندگی شغل به حساب نمی‌آید و اگر از کسی شغلش را بپرسید و در پاسخ به شما بگوید نویسنده‌ام به احتمال زیاد تعجب خواهید کرد یا با چند سوال تلاش می‌کنید به شغل اصلی‌شان برسید. در حالی که اینگونه نیست.

بی‌تردید نویسندگی شغل است، البته برای کسی که به آن از این منظر نگاه می‌کند. ممکن است برخی افراد به اصطلاح برای دل خودشان بنویسند و علاقه داشته باشند به داستان نوشتن اما اگر بخواهیم تخصصی به آن نگاه کنیم، مثل مشاغل دیگر نوشتن هم شغل محسوب می‌شود.

ایسنا- مهم‌ترین دغدغه و مشکلات نویسندگان در حال حاضر چیست؟

یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها همین بحث اشتغال است. شخص نویسنده حتی از جانب خانواده خودش در معرض اینگونه سوال‌ها قرار می‌گیرد، حالا شما فکر کنید مشکل از اینجا شروع شود به کجا ختم خواهد شد.

مسائل و مشکلات قابل احصا نیست اما نویسنده وقتی کاری را می‌نویسد مشتاق است با کمترین دغدغه کارش به چاپ برسد؛ مثلا تیغ سانسور خیلی به پروپایش نپیچد، کارش زخمی نشود و شرایط به نحوی فراهم شود که بتواند با ناشر تعامل سازنده‌ای داشته باشد.

به نظرم برخی دیگر از مشکلات به چرخه نشر برمی‌گردد. تعمدا عرض کردم چرخه نشر چون هنوز ما با صنعت نشر فاصله داریم؛ صنعت نشر الزاماتی دارد و آنچه ما در حال حاضر به عنوان چرخه نشر داریم، همان نیز نحیف و بیمار است. اگر بتوانیم چرخه نشر را تبدیل به صنعت کنیم و یک صنعت نشر کارآمد در کشور شکل بگیرد، بخش عمده‌ای از مشکلات نویسنده حل‌وفصل خواهد شد.

ایسنا- به نظر شما یک نویسنده خوب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

برای من نویسنده‌ای در اولویت قرار دارد که در آثارش علاوه بر روایت روزهایی که در آن زندگی می‌کنیم و نقد مسائلی که پیرامون ما رقم می‌خورد، گذشته را پیش روی ما قرار دهد و در مهم‌ترین بخش به آینده نور بتاباند؛ این نور تاباندن به آینده خیلی ویژگی مهمی است. در واقع دو قسمت اول را مورخ هم می‌تواند ثبت یا گزارش دهد اما کار مهمی که نویسنده از پس آن برمی‌آید نگاه به آینده و افق‌های دوردست است و این ویژگی به شخصه برای من جذاب است.

ایسنا- عرصه همه فعالیت‌ها می‌تواند با ضعف و آفت روبه‌رو باشد، در حوزه نویسندگی چه آفت‌هایی بر سر راه نویسنده قرار دارد؟

از دست دادن زیست و سلوک نویسندگی و درگیر شدن با مسائل حاشیه‌ای، این یکی از آفت‌هایی که نویسنده را از نوشتن باز می‌دارد و به جایی ‌می‌رساند که حرف جدی برای گفتن ندارد و از طرفی دچار روزمره‌گی و تحلیل خلاقیت می‌شود.

به زعم من مهم‌ترین آفت‌ که سر راه نویسنده قرار می‌گیرد همان است که گلشیری در سخنرانی با عنوان «جوان‌مرگی در نثر معاصر فارسی» به آن اشاره می‌کند، همین جوان‌مرگی است.

او درباره جوان‌مرگی توضیح می‌دهد که «مقصودم از جوان‌مرگی، مرگ- به هرعلت که باشد- قبل از چهل سالگی است و کمتر، چه شاعر یا نویسنده زنده باشد یا مرده، یعنی ممکن است نویسنده یا شاعر هم‌چنان زنده بماند اما دیگر از خلق و ابداع در آن‌ها خبری نباشد، خودشان را تکرار کنند و از حد و حدودی که در همان جوانی بدان دست یافته‌اند فراتر نروند.» این موضوع مهمی است و نباید از آن غافل شد چرا که ادبیات در بستر همین خلق و ابداع شکل می‌گیرد.

ایسنا- چه توصیه‌ای برای کسانی دارید که می‌خواهند وارد عرصه نویسندگی شوند؟

برای افرادی که می‌خواهند وارد این عرصه شوند از تجربه‌ام می‌گویم، توصیه حساب نکنید. داستان‌نویسی و امر نوشتن یکی از هنرهای دیربازده است؛ یعنی نسبت به دیگر هنرها زمان بیشتری نیاز دارد تا نویسنده کار خودش را چاپ شده ببیند و اسمش روی شیرازه کتاب نوشته شود.

 بنابراین افرادی وارد عرصه نویسندگی می‌شوند باید صبر ایوب پیشه کنند چرا که نوشتن منهای صبر و بردباری، فرد را دچار افسردگی و نهایت دست کشیدن از نوشتن خواهد کرد. در خلال این صبر، علیکم به فراوان خواندن و فراوان نوشتن، چرا که به قول معروف "کار نیکو کردن از پرکردن" است.  

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha