• دوشنبه / ۲۶ تیر ۱۴۰۲ / ۱۳:۲۹
  • دسته‌بندی: اردبیل
  • کد خبر: 1402042616778
  • منبع : نمایندگی اردبیل

براساس حادثه تلخ اسفند سال ۱۳۷۰ روستای آرپاچایی؛

کتاب «در راه مدرسه» آماده انتشار است

کتاب «در راه مدرسه» آماده انتشار است

ایسنا/اردبیل مدیر انتشارات نیکان امروز از آماده انتشار بودن کتاب «در راه مدرسه» که براساس حادثه تلخ اسفند سال ۱۳۷۰ روستای آرپاچایی شهرستان کوثر تدوین شده خبر داد.

زعفر احدزاده ۲۶ تیر در گفت‌وگو با ایسنا با تبیین اتفاق  تلخ سی دو سال پیش در روستای آرپاچایی شهرستان کوثر گفت: در سال ۱۳۶۹ سه معلم روستای آرپاچایی به نام های؛ محسن پیرانی، محمد شاه محمدزاده و علیرضا رشیدپور از شهرستان سراب استان آذربایجانشرقی برای تدریس و گذراندن خدمت سربازی به صورت سرباز معلم در این روستا مستقر می شوند.‌ دلسوزی، عملکرد و وجدان کاری بالای این معلمان موجب رضایت اهالی بود و  برای سال تحصیلی ۱۳۷۰ نیز جهت تدریس در همان روستا مشغول می شوند که کمبود وسایل نقلیه، دوری روستا، نبود امکانات و راه ارتباطی مناسب و از همه مهمتر مهمان دوستی اهالی باصفای روستای آرپاچایی باعث می شود معلمان در روستا ساکن شوند و هر چند ماه یک بار می توانستند به خانواده خود در شهر سراب سر بزنند. باری بعد از ماه ها دوری و دلتنگی برای خانواده، راهی زادگاه شان می شوند.

احدزاده ادامه داد: روستای آرپاچایی به دلیل موقعیت جغرافیایی که در منطقه ای کاملاً کوهستانی قرار گرفته زمستان هایی بسیار سخت و به شدت برفی دارد و در چنین مواردی و در زمانی که معلمان می خواستند جایی بروند، روز و ساعت برگشت به روستا را معین و چند دانش آموز انتخاب و داوطلب می شدند که به کمک آنها تا جاده اصلی اردبیل ـ خلخال و قهوه خانه کنار جاده روستای خلفلو بیایند و تا روستا معلمان شان را با اسب هایی که با خود می آوردند همراهی نمایند. این بار چهار دانش آموز به نام های؛ عدالت شکری، ملک میرقریشی، یعقوب اسکندری و شاهپور اکبرزاده مشخص و داوطلب می شوند تا موقع کمک حال معلمان شان شوند و روز موعود، یعنی در ۱۹ اسفند سال ۱۳۷۰ طبق قرار قبلی جهت آوردن معلمان و تغذیه برای دانش آموزان مدرسه، راهی روستای خلفلو می شوند تغذیه ها و وسیله های معلمان را به چارپایان بار زده و به سمت روستای آرپاچایی حرکت می کنند.‌

وی با اشاره به اینکه در مسیر روستای خلفلو تا مرشت یکی از معلمان به نام محسن پیرانی احساس کسالت کرده و همکارانش که وضعیت نامساعد او را می بینند با اصرار دیگر معلمین بخاطر شرایط جسمانی اش به شهر اردبیل برای مراجعه به دکتر پزشک بر می گردد و همکاران و شاگردانش جدا می شود، اضافه کرد: دو معلم و ۴ دانش آموز به راه خود ادامه می دهند، ساعت ۳ بعد از ظهر به روستای  بنماران می رسند و بعد از کمی استراحت و صرف ناهار در مدرسه آن روستا دوباره حدودا ساعت ۴ بعد از ظهر به مقصد روستای آرپاچایی راه می افتند، هوای زمستانی و سرد منطقه، به شدت مه آلود بوده، کولاک و بارش برف شدت می رفت، به کوه های بین دو روستای بنماران و آرپاچایی که می رسند کولاک شدیدتر، سرسختی سرما و برف زیادتر و هوا  هم رو به تاریکی می گذارد.‌

این نویسنده پیشکسوت استان تصریح کرد: تلاش های زیاد دو معلم دلسوز و فداکار و چهار دانش آموز برای پیدا کردن راه روستا بی ثمر می ماند و مسافران راه مدرسه تا صبح گرفتار برف و سرمای شدید اواخر زمستانی می شوند که خود را برای سال نو آماده می کردند. اهالی روستا و والدین دانش آموزان هم که نگران دیر کردن مسافران و فرزندان شان بودند تا قسمتی از مسیر برای پیدا کردن شان می آیند اما بارش برف سنگین امان و اجازه نمی دهد و ناگزیر و ناامید به خانه برمی گردند تا صبح خیلی زود مجددا راه بیافتند تا جگر گوشه ها و مربی شان را به خانه و آبادی و مدرسه شان برگردانند. اما افسوس و غافل از اینکه این رسیدن خیلی دیر شد و دست تقدیر، برای مسافران راه مدرسه سرنوشت تلخی رقم زد و قهر طبیعت شام تاریک اهالی را تاریک تر کرد.

احدزاده ادامه این بحث را به استناد گفتگو با تنها بازمانده این اتفاق تلخ و مطلعین چنین تبیین می کند: صبح خیلی زود و به محض آرام شدن بارش برف، اهالی روستا با اسب هایشان راهی کوهستان و مسیر روستای بنماران می شوند برف خیلی سنگینی باریده و اسب ها به سختی و کندی در برف راه می روند. با مشقت زیادی نصف راه را طی می کنند و تنها نشانه ای که از عزیزان شان بر روی یک سنگ مشاهده می کنند کفش های یکی از دانش آموزان یعنی شاهپور اکبرزاده بوده است. همان نشانه را در پیش گرفته و حرکت می کنند، اما وقتی می رسند که خیلی دیر شده بود و در کمال ناباوری مات و مبهوت، با پیکرهای بی جان معلمان یعنی؛ محمد شاه محمدزاده و علیرضا رشیدپور و سه دانش آموز؛ یعسوب اسکندری، ملک میرقریشی و عدالت شکری مواجه می شوند.

وی تصریح کرد: تنها بازمانده حادثه و راوی این واقعه تلخ شاهپور اکبرزاده می باشد که اکنون در قید حیات هستند اما در اثر همین سانحه از ناحیه انگشتان پا و گوش دچار نقص عضو می شود و از فداکاری ها و جان گذشتگی های دو معلم می گوید که چگونه دانش آموزان را همراهی کردند و برای حفظ جان آن ها دست به هر کار می زدند و قهر و نامهربانی سخت شب سرد، عیدانه تلخی برای اهالی ارمغان داد و معلمان جوان و دانش آموزان شان، دیگر هم مدرسه ای ها، اهالی و خانواده های شان را برای همیشه چشم به راه گذاشتند.

احدزاده در پایان افزود: در تدوین کتاب آماده انتشار در راه مدرسه که توسط نشر نیکان امروز به بار می نشیند آقایان شاپور اکبرزاده، مجتبی محمدزاده، جابر قنبری، رحمت سلیمی و یعسوب اسدی و خانم ها کبری آریک و لیلا قریشی همکاری داشتند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha