• چهارشنبه / ۲۳ دی ۱۳۸۳ / ۱۲:۳۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8310-09626
  • منبع : مطبوعات

نگاهي به زندگاني منصور حلاج؛ مردي از ديار پارس آن يار كزو گشت سر دار بلند /// جرمش اين بود كه اسرار هويدا مي‌كرد

«حسين‌ بن منصور حلاج» در قرن سوم هجري در سال 244 در دهكده تور واقع در شمال شرقي بيضاء فارس تولد يافت. اين شهر نزديك شيراز است و به واسطه داشتن خاك سفيد به بيضاء معروف شده و در زمان گشتاسب كياني بنا شده است. پدر حلاج به واسطه تنگندستي از تور بيضاء به شوشتر كه مركز نساجي و بافندگي بود، رفت و از آنجا به شهر واسط كه كنار دجله و بين بصره و كوفه بود، مسافرت كرد و حسين خردسال را نيز همراه خود برد. حلاج در آنجا عربي آموخت و تا 12 سالگي در مدرسه دارالحفاظ در شهر واسط تحصيل كرد. در آنجا قرآن را حفظ كرد و در همان جا در محضر عارف معروف «سهل بن عبدالله تستري» به فراگيري علوم پرداخت. در 18 سالگي سهل‌ بن ‌عبدالله را به عنوان اولين پير تصوفش برگزيد و چله‌نشين صوفيانه را از او آموخت. در 20 سالگي به بصره رفته، در مدرسه عارف نامدار «حسن بصري» به تحصيل فقه، فلسفه و حكمت پرداخت و مدتي با عرفاني نامدار روزگارش «جنيد بغدادي» و «ابوالحسين نوري» معاشرت كرد. پس از چندي به خانقاه آبادان وارد شد و از دست «عمر بن ‌عثمان مكي» خليفه شيخ جنيد، خرقه پوشيد و در همان سال ازدواج كرد. در 26 سالگي اولين سفر حج خود را آغاز كرد و در آن مراسم، در روزه سكوت يك‌سال بماند. وي در جواني تفسيري بر قرآن نوشته است. حسين بن منصور در مسافرت‌هاي متعدد لقب‌هاي متعددي گرفته است: در بصره به «مخبر» ، در هند به «ابوالغيث» ،‌ در خراسان به «ابوالعمر» ، در بغداد به «ابومعطلم» ، در فارس به «ابو عبدالله زاهد» و در خوزستان به «شيخ الاسرار» و «حلاج» ملقب شد. به گزارش بخش حكمت و فلسفه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) حلاج چون از حج سوم بازگشت، احوالش متغير شد، با مردم به عرفان و معنا سخن مي‌گفت و صحبت‌هايش در حد فهم مردم عادي نبود. پس از مدتي كارش به محاكمه كشيد و بعد به يك سال حبس محكوم شد، سه سال بعد در محاكمه دوم به چند سال حبس محكوم شده، سرانجام در سال 308 هجري قمري، پس از شورش مردم بغداد، حلاج مجددا دستگير و محاكمه شد. در روز 24 ذيقعده سال 308 هجري قمري او را سوار بر گاو سفيدي با دست‌هاي بسته به كنار دجله و جسير بغداد آورده، در ميان ازدحام جمعيت او را به پشت خوابانده و هزار تازيانه زدند. و چون از آن ضربات نمرد، او را به دار آويختند. شيخ‌ عطار در شرح حسين حلاج نوشته است: حسين منصور از بيضاء فارس بود و در واسط پرورده شده، ابوعبدالله خفيف گفته است كه حسين منصور عالمي رباني است و ؟شبليگفته است كه من و حلاج يك چيزيم. اما مرا به ديوانگي نسبت كردند، خلاص يافتم و حسين را عقل او هلاك كرد. اگر او - حلاج ـ ملعون بودي، اين دو بزرگ - ابن خفيف و شبلي - در حق او اين نگفتندي. مورخ معروف «ميرخواند» در كتاب «روضه الصفا» درباره حلاج نوشته است: در زماني كه المقتدر، ابن الفرات را عزل كرد و منصب وزارت را به حامد بن عباس داد، حسين بن منصور كشته شد. تفضيل اين اجمال آن كه حسين بعد از آن كه با «سهل بن عبدالله تستري» و «ابوالقاسم جنيد بغدادي» و «ابوالحسين نوري» صحبت داشته بود و اظهار ارادات نموده، دعوي‌هاي بلند كرده و با «حامد بن عباس» در ايام اختيار او گفتند كه مردي پيدا شده كه دعوي كرامات مي‌كند... هندوشاه نيز در شرح حال او نوشته است: اصل او از پارس است و در واسط و شوشتر نشو و نما كرد و با صوفيان درآميخت و شاگرد سهل شوشتري شد، بعد از آن به بغداد رفت و به خدمت جنيد رسيد. نگارش: دكتر محتشم محمودي،‌ عضو هيات علمي دانشگاه شيراز انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha