• سه‌شنبه / ۲۵ بهمن ۱۳۸۴ / ۱۲:۴۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8411-13755
  • خبرنگار : 71062

/بيستمين سالگردعمليات غرورآفرين والفجر8/ شرح عمليات در گفت‌وگو باسردارمرتضي قرباني/2/ قدرت معنوي رزمندگان اسلام يك ابرقدرت را به پاي ميز خواسته‌هاي ملت كشاند

/بيستمين سالگردعمليات غرورآفرين والفجر8/ 
شرح عمليات در گفت‌وگو باسردارمرتضي قرباني/2/
قدرت معنوي رزمندگان اسلام يك ابرقدرت را به پاي ميز خواسته‌هاي ملت كشاند

در حين اقداماتي كه به آنها اشاره كرديد اتفاق نگران كننده‌اي رخ نداد؟

به خواست خداوند متعال، عمليات ساعت 10 شب 20/11/64 با رمز يا «زهرا (س)» بايد شروع مي‌شد. نيم ساعت مانده به عمليات همه غواص‌هايمان را هدايت كرديم تا بدون اينكه دشمن آنها را ببيند، براي آغاز عمليات در نقطه رهايي مستقر شوند. در همين حين، يكدفعه ديديم صداي تيراندازي شديد و شليك منور روي كل رودخانه خصوصا در خط حد ما كه مقابل فاو بوديم، شروع شد. گفتيم: «يا زهرا (س) عمليات لو رفت.» حالا همه غواصان ما وسط اروند بودند، رودخانه هم عرضش حدود هزار و 500 متر و در بعضي‌ جاها 800 مترمربع بود و تا عمليات هم حدود نيم ساعت بيشتر فرصت نداشتيم.

دقيقا يادم هست كه عراقي‌هاي اجراي آتش سنگين تير مستقيم و شليك منور داشتند. فكر كنم يك اطلاعاتي برايشان رسيده بود كه امكان دارد ايران از اينجا حمله كند، بر همين اساس اينها آمده بودند كه اگر احتمالا در آينده ايران از اينجا حمله كرد، بتوانند جلوگيري كنند كه دقيقا مانور و تمرين آنها مصادف شده بود با نيم ساعت قبل از عمليات ما. واقعا يك آزمايش الهي بود كه آن شب براي ما پيش آمد و همه را متزلزل كرد. يعني اين همه زحمت پنج ماه آموزش و تلاش، همه و همه مستاصل شد.

گفتيم: «يا زهرا (س)، غواصهايمان؟» لشكر ما حدود 700 نفر غواص داشت كه در وسط آب بودند. يگان‌ها و لشكرهاي ديگر چون 41 ثارالله، 31 عاشورا، 5 نصر، 7 ولي عصر (عج)، 14 امام حسين (ع)، 8 نجف و 19 فجر كه در چپ و راست ما مستقر بودند، نيز حدود پنج شش هزار غواص داشتند و اينها در داخل آب بودند. چون همه اين لشكرها خط حد داشتند. حدود 25 كيلومتر خط حد بود كه همه بايد خود را به ساحل شبه جزيره فاو مي‌رساندند. خلاصه در اين آتش سنگين و پرحجم تير مستقيم روي آب و منور به عزت و جلال خداوند تبارك و تعالي كه حدود 12 يا 13 دقيقه ادامه داشت، يك نفر از نيروهاي ما هم آسيب نديد. بعد يكدفعه اين آتش قطع شد.

يك نم نم باران هم مي‌آمد كه خداوند اين نم نم باران را به عظمت آن همه زحمات شبانه‌روزي و سختيهايي كه بچه‌ها در آب كشيدند و بعضي‌ها مريض هم شدند و طاقت آوردند و تحمل كردند، فرستاد تا بوسيله اين نم نم باران پلك چشمهاي عراقي‌ها باز نشود. البته يادآور مي‌شوم به توفيق الهي و عنايت اهل بيت (ع) اصلا عجله نكرديم و تصميم عجولانه نگرفتيم، اگرچه صدها قبضه توپ و تانك استتار شده داشتيم ولي هيچ عكس‌العملي انجام نداديم و سعي كرديم عين شب‌هاي قبل وضع را عادي جلوه دهيم و داديم.

گفتم سرما؛ باور كنيد در آن ماه‌هاي سرد زمستاني گاهي اوقات بچه‌ها به خودشان مي‌لرزيدند و گاهي دستهايشان از سرما باز نمي‌شد، ولي همه اينها را تحمل كردند و خداوند هم با اين رحمت جوابشان را داد.

پس اين باران را هم مي‌توان نوعي امداد غيبي به حساب آورد؟

بله. اين نم نم باران اعتماد عراقي‌ها را مبني بر اينكه حمله‌اي در اينجا انجام نمي‌گيرد صد در صد كرد و بچه‌ها سر ساعت 10 كه رمز عمليات بايد خوانده مي‌شد، در ساحل دشمن مستقر شدند، يعني تمام 12 ستوني كه در آب بودند. اعلام آمادگي كردند. اعلام آمادگي هم با رمز و مرس بود. چون كسي حق نداشت در بي‌سيم صحبت كند بلكه با زدن ضربه به گوشي بايد اعلام آمادگي مي‌كردند.چرا كه دشمن سراپا گوش بود و ما نيز بايد احتياط مي‌كرديم. بعد از اعلام آمادگي نيروها در نقطه رهائي، پيام از قرارگاه خاتم (ص) رسيد. پيام كه ابلاغ شد ما نيز پيام را به همراه رمز مقدس «يا زهرا (س)» براي همه عزيزانمان كه حدود 40 واحد به گوش بودند، خوانديم و فرمان اجراي آتش و حمله صادر شد و به حمدالله همه عزيزانمان توانستند در عرض يك ربع و يا نيم ساعت همه خط را بشكنند و از اين اسكله‌هاي آهني و بتني، سيمهاي خاردار، موانع، خورشيدي‌ها، مين‌ها و بشكه‌هاي آتش‌زا عبور كنند و متاسفانه چند تا از فرماندهان گردان و گروهان ما در همان صحنه به شهادت رسيدند.

از اين طرف هم اجراي آتش طوري تنظيم شده بود كه هر تيربار و هر سلاح جمعي از دشمن را در همان دم اول خفه مي‌كرد؛ آتش‌هاي خودي كه من نامش را گذاشته بودم «نارالله» و همان طور كه عرض كردم در عرض نيم ساعت خطوط اول و دوم دشمن پاكسازي شد، اصلا معجزه تمام عياري بود كه با نام مقدس حضرت زهرا (س) به رزمندگان اسلام كرامت شد و توانستيم عمليات را با رمز حضرت زهرا (س) به پيروزي برسانيم.

نيروهاي عمل‌كننده چگونه بايد وارد عمل مي‌شدند؟

نيروهاي غواص، موج اول عمليات بودند كه به محض ورود آخرين غواص به ساحل دشمن، نيروهاي موج دوم كه سوار بر قايق بودند خود را به ساحل دشمن رساندند و وارد عمليات شدند. علتش هم اين بود كه غواصان خاص بايد كار تخريب را انجام مي‌دادند و بوسيله تجهيزاتي كه از قبل آماده كرده بودند، مين‌هاي خورشيدي و سيم خاردارها را در حدود پنج تا 10 دقيقه خنثي كرده و راه قايق‌ها را باز مي‌كردند، سپس قايق‌هاي ما خود را به ساحل رسانده و وارد عمل مي‌شدند كه اين كار با موفقيت انجام شد.

از حال و هواي شب عمليات بگوييد و اين كه شما چه زماني وارد منطقه و شهر فاو شديد؟

من دقيقا سه ساعت بعد از آغاز عمليات وارد فاو شدم. يادم مي‌آيد هوا هنوز تاريك و رودخانه اروند در حال جزر و يك تلاطم سنگيني پيدا كرده بود و ما بايد حدود هزار مترمربع عرض رودخانه را با قايق طي مي‌كرديم و بعد از آن 100 مترمربع در داخل لجن‌هاي ساحل راه مي‌رفتيم تا به ساحل برسيم. لذا وارد باتلاق‌هاي لب ساحل شده و وارد فاو شديم. آن شب من كل قرارگاه تاكتيكي لشكر را بردم آن طرف آب تا كاملا به عمليات مسلط و مواضب باشم تا خداي ناكرده بچه ها در محاصره نيفتند كه الحمدالله بچه‌هاي ما تا ساحل خورعبدالله پيش رفتند و جاده‌هاي اصلي و اساسي را تصرف كرده و دور تا دور شهر را محاصره كردند و يك خط مستحكمي بوجود آوردند. بعد گردان‌هايي كه بايد شهر را پاكسازي مي‌كردند، وارد شهر فاو شدند و شهر را به طور كامل پاكسازي كردند.

چه زماني بر روي اهدافتان مستقر شديد؟

ظهر روز بيست و يكم بهمن ماه سال 1364 يعني دقيقا 14 ساعت بعد از آغاز عمليات، همه محورهاي عملياتي را تصرف كرده بوديم و روي اهدافمان مستقر شديم. البته در همان ساعات اوليه عمليات نيروهاي لشكر 17 علي بن ابيطالب (ع) و لشكر 27 محمد رسول الله (ص) كه بايد به سمت بندر ام‌القصر مي‌رفتند را از لشكر 25 كربلا عبور داديم. يعني آنها جزو نيروهاي موج دوم بودند كه بايد به سمت ام‌القصر مي‌رفتند كه به حمدالله رفتند و موفق هم شدند.

ماموريت بعدي ما تصرف پايگاه موشكي در دهانه خورعبدالله بود كه به آن سمت حركت كرده و پايگاه موشكي را به كمك نيروهاي لشكر 41 ثارالله (ع) تصرف كرديم و همه تجهيزاتش را به غنيمت گرفتيم و به حمدالله توانستيم ماموريتمان را با موفقيت انجام دهيم. يادش بخير در پايگاه موشكي، بچه‌هاي بسيجي مازندران و كرمان بر سر غنائم سر و صدا راه و شوخي راه انداخته بودند كه با حضور بنده و فرمانده لشكر 41 (سردار حاج قاسم سليماني) اين بحث خاتمه يافت.

چه زماني پرچم بارگاه مقدس حضرت امام رضا (ع) را بر مناره مسجد فاو به اهتزاز درآورديد؟

دقيقا صبح روز همان عمليات، بعد از اينكه منطقه تثبيت شد، اين پرچم مقدس را بر مناره مسجد برافراشتم و زماني كه خبرش از راديو و تلويزيون پخش شد، يك صفا و معنويت ديگري به منطقه عملياتي فاو بخشيد كه در حقيقت نور قدسي اهل بيت (ع) در بالاي سر رزمندگان دلاور قرار گرفت.

عكس‌العمل ارتش بعث بعد از اين عمليات چگونه بود؟

زماني كه به اهدافمان رسيديم و فاو را كاملا در اختيار گرفتيم، لشكر گارد عراق اولين لشكري بود كه براي بازپس گيري فاو وارد عمل شد و اين در حالي بود كه در اين طرف ما قرار داشتيم، با نيروهايي كه از ظهر روز قبل تا حال نخوابيده بودند؛ ضمن اينكه از آب اروند وحشي عبور كرده و شهداي زيادي تقديم كرده بودند و فشار زيادي به آنها وارد شده بود. جا دارد در اينجا يك خاطره‌اي از آن زمان نقل كنم.

ظهر روز عمليات من با پاي برهنه در ساحل خورعبدالله در حال خواندن نماز ظهر و عصر بودم كه ديدم سردار سرلشكر پاسدار كاظمي (شهيد حاج احمد كاظمي)؛ فرمانده پيشين نيروي زميني سپاه كه در آن زمان فرمانده لشكر 8 نجف اشرف بود، با موتور به منطقه آمد و مرا پيدا كرد و به من گفت: «لشكر گارد دارد مي‌آيد.» من همينطور پابرهنه سوار بر موتور 250 شدم و سريع خودم را به پنج تانكي كه از عراقي‌ها به غنيمت گرفته بوديم، رساندم. به بچه‌ها گفتم تانك‌ها را آماده كنيد. بچه‌ها هم توانستند دو تا از تانك‌ها را آماده كنند. چون معمولا عراقي‌ها تجهيزات تانك‌ها به ويژه كپسول‌هاي باد را منهدم مي‌كردند و كاري مي‌كردند كه تانك مورد استفاده ما قرار نگيرد، ولي خب بچه‌ها دو دستگاه از تانك‌ها را آماده كردند.

به شهيد حبيب‌الله ثنايي از برادران اصفهاني و شهيد حاج رضا اماني گفتم: «من مي‌روم جلو بعد از من شما تانكها را بفرستيد.» وقتي رفتم جلو دشمن را در حدود سه كيلومتري ديدم كه با يك ستون عظيمي از طرف بصره در حال پيشروي به طرف ما هستند، لذا به سمت تانكها رفتم و نشستم داخل تانك و آمديم به طرف دشمن تا در يك نقطه‌اي با آنها درگير شويم. از سمت راست ما نيروهاي خودي، (لشكر 31 عاشورا) تا تانكها را ديدند شروع كردند بوسيله آر پي چي و تيربار شليك كردن به طرف تانكهايي كه من و سردار كاظمي روي برجك آنها بوديم. آنها فكر مي‌كردند عراقي‌ها داخل تانك‌ها هستند. چون ما در فاو تانكي نداشتيم و همه تانكها متعلق به دشمن بود و براين اساس آنها فكر مي‌كردند تانك دشمن است كه به آنها حمله مي‌كند.

در آن لحظه مجبور شدم زير پيراهني‌ام را درآورده و شروع به تكان دادن آن كنم تا اينكه يكي از فرماندهان لشكر 31عاشورا ما را شناخت و به ما ملحق شد و ما با هم از يك طرف و بچه‌هاي لشكر امام حسين (ع) و ديگر لشكرها از طرف ديگر مانند باران رحمت الهي بر 2 كيلومتر ستون نظامي لشگرگارد هجوم آورديم و خداوند در آنجا چنان عنايتي كرد كه در عرض نيم ساعت لشكر گارد را به آتش كشيديم، به طوريكه يك نفر از فرماندهان و نيروهاي اين لشكر نتوانستند زنده از معركه فرار كنند. لشكري كه به عنوان قويترين لشكر عراق محسوب مي‌شد، و عراق اين لشكر را در پاتك‌هاي سنگين استفاده مي‌كرد كه در اينجا صددرصد منهدم شد.

يادم مي‌آيد وقتي براي پاكسازي رفتيم، ديديم نيروهاي گارد در اتوبوس و يا نفربر به هلاكت رسيده‌اند، يعني حتي به آنها اجازه نداديم از وسيله نقليه‌شان پياده شوند. بعد بلافاصله در همان شام عمليات آمديم استحكاماتمان را قوي كرديم و با تمام توان در مقابل لشكرهايي كه يكي پس از ديگري وارد معركه مي‌شدند، ايستاديم.

تلاش‌هاي عراق براي بازپس گيري فاو به كجا انجاميد؟

مقاومت بچه‌ها در مقابل پاتك‌هاي عراق هشتاد روز طول كشيد و عراق همچنان تصميم گرفته بود كه فاو را پس بگيرد. چون اقتصاد، توان نظامي‌اش، نيروي دريايي، روحيه نيروهايش، روحيه سران كشورهاي منطقه خليج فارس، روحيه هم پياله‌اي‌ها و مدافعان صدام همه و همه سقوط كرده بود و او راهي جز پذيرش شكست و كمك گرفتن از آمريكا و كشورهاي حاشيه خليج فارس نداشت.

ملت ايران فراموش نكرده است، روز سوم عمليات و تصرف فاو را كه كشورهاي حاشيه‌نشين خليج فارس طرح قطعنامه 598 را به سازمان ملل پيشنهاد دادند. ملت ايران فراموش نكرده‌اند كه «مك فارلين» دقيقا دو ماه پس از تصرف فاو توسط رزمندگان اسلام بدون هيچ هماهنگي به ايران آمد و درخواست صلح و آشتي با آمريكا را آورد. بدون شك اين قدرت معنوي رزمندگان اسلام بود كه توانستند يك كشور ابرقدرت را به پاي ميز خواسته‌هاي ملت ايران بكشاند، نه براي چاي و قهوه خوردن و يا گپ سياسي زدن و با آبروي ملت ايران بازي كردن.

البته ما با تصرف فاو قصد تعرض به خاك عراق را نداشتيم، بلكه مي‌خواستيم به صدام و مدافعانش ثابت كنيم كه ملت ايران ملت با شرافتي است كه قصد تجاوز ندارد، ولي قدرت آن را دارد و مي‌تواند از حقش دفاع كند.

عراق در اين مدت هشتاد روز از هر سلاحي كه داشت، استفاده كرد، فقط روزي با 30 فروند هواپيما بمب شيميايي مي‌ريخت، روزي شايد با 50 فروند توپولف مي‌آمد و منطقه را بمباران مي‌كرد. گاهي اوقات هواپيماهاي ترابري مي‌آمدند بر فراز منطقه و براي تضعيف روحيه بر سر رزمندگان اسلام، تخته پاره، سنگ، آهن، نبشي، عروسك، آجر و فرقون مي‌ريختند، اما نتوانستند به جبهه رزمندگان اسلام كوچكترين خدشه‌اي وارد كنند و به عظمت حضرت بقيه‌الله (عج) و عنايت حضرت زهرا (س)، آن پيروزي بزرگ براي ملت شريف و بزرگ ايران به دست جوانان برومند پاسدار و بسيجي يكبار ديگر رقم خورد.

اين عمليات چه دستاوردهايي براي ايران داشت؟

ما، هم دستاوردهاي نظامي داشتيم و هم دستاوردهاي سياسي. در حقيقت به اهدافمان رسيديم و اين خود قسمتي از دستاوردهاي مهم اين عمليات بود. از طرفي، عمليات والفجر هشت اولين عمليات بزرگي بود كه سپاه به تنهايي انجام داد و موازنه قوايي يكبار ديگر به نفع جمهوري اسلامي تغيير يافت و دنيا از پيام نظامي فاو وحشت كرد و سازمان ملل و ابرقدرت‌ها به سمت اين رفتند كه براي ختم جنگ حقوق ملت ايران را تامين كنند؛ يعني اگر عمليات نظامي فاو به آن صورت قدرتمند انجام نمي‌گرفت، دنيا به فكر اين نمي‌افتاد كه حقوق ملت ايران را بپرازد، لذا پيام نظامي فاو وحشت را در دل دشمنان اسلام انداخت و مجبورشان كرد كه بيايند سر ميز مذاكره.

يعني مي‌توان گفت عمليات والفجر هشت زمينه‌اي شد براي قطعنامه تا اينكه عمليات كربلاي پنج و رسيدن ما به 10 كيلومتري بصره، وحشت دشمن و حاميان صدام را بيشتر كرد و صدام و حاميانش را به سمت قطعنامه 598 برد. چون دشمن تا آن زمان در خاك ما بود و عمده‌اي از خاك ما را در اختيار داشت و در منطقه ادعاي ابرقدرتي مي‌كرد كه ما با عمليات والفجر هشت هم نفتشان را براي صادرات و ورودش را به خليج فارس قطع، نيروي دريايي‌اش را ساقط كرديم و اسكله‌هايش را در دست گرفتيم كه يك بخش عظيمي از توان نظامي، اقتصادي و سياسي عراق شكست خورد و موازنه قدرت به نفع جمهوري اسلامي ايران تمام شد.

و نكته آخر؟

لازم مي‌دانم نكته‌اي را متذكر شوم. يادم مي‌آيد سال اول جنگ يك تفكر كلاسيكي بر جنگ حاكم بود كه ما يك فرصت كامل به اين تفكر كلاسيك داديم، يعني از مهرماه 59 تا عمليات فرمانده كل قوا كه توسط شهيد خرازي انجام شد، اين فرصت را به تفكر كلاسيك بني‌صدر كه يك عده روشنفكر دورش را گرفته بودند، داديم تا اينكه آنها ناكام ماندند. مثلا در عمليات هويزه و يا عبور از رودخانه كرخه همه‌مان ديديم كه آنها شكست خوردند.

آن زمان بني صدر وقتي مي‌آمد به جنوب به ما محل نمي‌گذاشت، چون اعتقاد نداشت كه بچه‌هاي سپاه مي‌توانند يك تحول عظيم در جنگ ايجاد كنند، لذا ما را پشت درها نگه مي‌داشتند و اجازه نمي‌دادند در جلساتشان شركت كنيم. اما به حول و قوه الهي بعد از يكسال، مديريت انقلابي حزب‌الله حاكم بر جنگ شد و همه عزيزان ارتش و سپاهي در كنار هم توانستند يك تفكر حزب‌اللهي و تدين و اعتقاد بر اصل ولايت فقيه در كنار هم قرار گيرند و افرادي چون «سپهبد شهيد علي صياد شيرازي»، «امير سرلشكر شهيد حسن اقارب پرست»، «امير سرلشكر شهيد مسعود منفرد نياكي» و فرماندهان شهيد ارتش با يك تفكر حزب‌اللهي و انقلابي ناب آمدند در كنار سرداران شهيد سپاه همچون شهيدان «باكري»، «خرازي»، «همت» و «زين‌الدين» و برادران بسيج و آن تفكر روشنفكر مابانه را كنار زدند.

اين فضاي معنوي و روحيه شهادت طلبي و خدمت خالصانه براي خدا و اطاعت از ولايت فقيه سبب شد كه ما در عمليات‌هاي مهمي كه اولين آنها بعد از سقوط بني‌صدر بود (عمليات فرمانده كل قوا؛ خميني روح خدا) و در جبهه دارخوين انجام شد، موفق شويم. بعد از آن نيز عمليات ثامن‌الائمه (ع) (شكستن محاصره آبادان) بود كه آن هم توسط لشكرهاي 25 كربلا، 14 امام حسين (ع) و لشكر 8 نجف اشرف با موفقيت انجام شد و عمليات‌هاي مهم ديگر تا والفجر هشت و بعد از آن.

در درجه اول اصل اين تفكر متعلق به امام بود و امام راحل اين خط را به ما داد و بعد فرماندهان و نيروهاي مخلصي كه در جنگ حضور داشتند و نقش برادرمان شهيد «حسن باقري»، «شهيد حاج حسين خرازي»، «سردار محسن رضايي» و «رحيم صفوي» و «رشيد» و نقش «سپهبد شهيد صياد شيرازي» در اين معركه بسيار زياد بود و اميدواريم كه قدردان آن زحمات بوده و باشيم. خلاصه اينكه تمام موفقيت‌ها و دستاوردهاي ما به خاطر توكل به خدا، توسل به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) و مديريت حزب‌اللهي و انقلابي حاكم بر جنگ بود و بس.

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: ناصر ملائي

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha