سريال «در چشم باد» كه براي ارايهي تصويري واقعي از سالهاي 1320 به بازسازي وسايل آن دوران از جمله راهاندازي و به پرواز درآوردن هواپيماي متفقين دست زده است، اينروزها، قطاري را با همكاري مسوولان راه آهن بازسازي و راهاندازي كرده كه به دورهي رضا خان بازميگردد.
عوامل سريال «در چشم باد» كه با هدايت مسعود جعفري جوزاني از 6 خردادماه امسال به لوكيشني در حوالي «قلعه حسن خان» تغيير مكان دادهاند، در اين محل صحنههايي از سال 32 را فيلمبرداري ميكنند. صحنههايي كه در تمامي آنها اين قطار قديمي و رنگ و رو رفته نقش محوري را دارد.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) سريال «در چشم باد» 16 خرداد ماه و پس از گرفتن نماهاي اصلي قطار، روز كمكاري را پشت سر ميگذارد. روزي كه با حضور حدود 100 هنرور و دو بازيگر اصلي يعني پارسا پيروزفر (در نقش بيژن) و ستاره صفرآوند (ليلي) به گرفتن نماهايي در كنار قطار ميگذرد.
در پلانهاي اين روز حدود 30 تن از هنروران با لباس سربازان آمريكايي، قطاري كه حامل مردم عادي است را متوقف كرده و پس از بيرون آوردن مسافران خود جايگزين آنان ميشوند.
«بيژن» و «ليلي» نيز كه در جمع اين مسافران ديده ميشوند، ديالوگي ندارند، بلكه ناظر كتك خوردن مسافري هستند كه توسط مترجم سربازان آمريكايي با القابي چون «پدر تون به توني» و «بد ژاپني» مورد خطاب قرار ميگيرد.
كتك خوردن اين مرد كه در جلوي صف مسافران قرار دارد از چند نما فيلمبرداري ميشود و جعفري جوزاني هر بار براي نزديكتر شدن بازيگران غيرحرفهيي به نقش خود جملات را پيش از آنان ادا ميكند. با اين حال بازيگران نميتوانند از اداي درست جملات به شيوهيي كه مدنظر كارگردان است برآيند و همين مساله جوزاني و حتي هنروران پشت صحنه را عصباني ميكند. او ميگويد: اصلا مي دوني «پدر تون به توني» يعني چه؟» اما توضيحي دربارهي معناي آن نميدهد!
سرانجام پلاني كه تنها مترجم و مرد دهاتي در آن حضور دارند گرفته ميشود و نوبت به پلاني ميرسد كه تمامي مسافران از جمله «ليلي» و «بيژن» بايد در پشت اين دو بازيگر در صف ديده شوند.
اوضاع سختتر ميشود؛ چرا كه هر هنرور بايد درست همان جايي قرار گيرد كه در پلانهاي قبلي بوده است.
مسافران با لباسهايي كاملا متفاوت كه نشان از شهري و غيرشهري بودن آنان دارد در كنار قطار به صف ميشوند و در اين بين، پسري خروس به دست كه در دست ديگرش يك چمدان دارد، بيش از همه جلب توجه ميكند. عوامل صحنه در پاسخ به اين پرسش كارگردان كه «اين پسر كجا بوده؟» او را مطمئن ميسازند كه بايد مقابل پيروزفر قرار بگيرد. اما جوزاني قد بلند پسر را مانعي براي ديده شدن بازيگر اصلياش ميداند و دختر كوچكتري را جايگزين او ميكند.
چيده شدن هنروراني كه در نقش مسافران قطار حاضر شدهاند، چند دقيقهيي بيشتر به طول نميانجامد؛ چرا كه گرماي هوا همگي را به سمت سايه و زير درختان ميكشاند و حتي پارسا پيروزفر نيز چمداني به عنوان صندلي گذاشته و روي آن مينشيند.
فرمان آغاز فيلمبرداري هنروراني كه به سايه پناه بردهاند مجددا كنار قطار رديف ميكند و اين جوزاني و دستيارش رمضانزاده هستند كه بايد آنان را بار ديگر در جاي صحيح خود قرار دهند. در كنار هنروران، ساير عوامل نيز وضعيت بهتري ندارند و بسياري از آنان كه از گرماي شديد هوا دچار سردرد شدهاند با استفاده از قرص و فشار دادن شقيقهها سعي در آرام كردن درد دارند.
بهرغم سختي شرايط، جوزاني همچنان با شدت و دقت كار خود را ادامه ميدهد.
به گفتهي خودش، هر روز ساعت 6 صبح از خواب بيدار ميشود و 8 شب جسم بيجانش را به خانه ميرود.
با اين حال وقتي از او دربارهي قطاري كه پس از سالها مجددا روي ريل حركت ميكند ميپرسيم، با خندهاي به آن اشاره ميكند و ميگويد: «قطار را ديديد ... واقعيه ... ها!».
از او ميخواهم دقايقي خيلي كوتاه در مصاحبه شركت كند.
اما با عذرخواهي ميگويد: تا بخش راه آهن را تمام نكنم، حرف نميزنم.
با اين حال از ما ميخواهد كه از نزديك شاهد كارش باشيم.
وقتي پرسشي كه ماهها پيش نيز از او پرسيده بودم را تكرار ميكنم كه آيا دوست دارد همه مسعود جعفري جوزاني را با «در چشم باد» بشناسند؟ كمي فكر ميكند و ميگويد: نه! ... اما دلم ميخواهد كار خوبي از آب درآيد؛ چرا كه دربارهي مردم و كشورم است.
«سكانس 365، قسمت 32»
اين بخشي از نوشتهي روي كلاكت منشي سريال «در چشم باد» است كه همانند بسياري از عوامل ديگر اين مجموعه كمتر از 8 روز است كه جايگزين فرد ديگري شده است.
در ميان عوامل مجيد ميرفخرايي نيز هست. مدير هنري پروژه «در چشم باد» كه از ابتدا يار وفادار جوزاني بوده است.
چهرهي آفتابسوختهي ميرفخرايي حكايت از اين دارد كه به تازگي از خرمشهر بازگشته. او در صحبت با پارسا پيروزفر به اين نكته اشاره دارد كه لوكيشنهاي سريال را در خرمشهر پيدا كرده است.اما به محض اينكه چشمش به من ميخورد صحبت دربارهي مسجد خرمشهر و مسايل نهايي اين بنا را متوقف ميكند.
پارسا پيروزفر هم مثل هميشه تمايلي به مصاحبه ندارد، در پاسخ به اين درخواست، عذرخواهي ميكند.
اما ستاره صفرآوند بازيگر تاجيكي سريال «در چشم باد» كه در كشورش گويندهي خبر بوده به درخواستمان پاسخ مثبت ميدهد. او كه دو سال است با پروژهي «در چشم باد» همكاري دارد، وضعيت خبر در شبكههاي تلويزيوني ايران را عالي توصيف ميكند.
ستاره براي نخستين بار است كه در پروژهاي سينمايي يا تلويزيوني مقابل دوربين ميرود. او با خواندن فراخواني كه توسط دستاندركاران سريال «در چشم باد» در تاجيكستان اعلام شده بود، داوطلب همكاري شده و در نهايت به عنوان گزينهي نهايي انتخاب ميشود.
حوالي ساعت 13 با اجازه مسعود جعفري جوزاني اغلب هنروران براي استراحت و خوردن ناهار لوكيشن را ترك ميكنند. اما كارگردان، دستيار او، فيلمبردار و صدابردار همچنان ماندهاند تا پلانهايي از سوار شدن گردان سربازان آمريكايي به قطار را فيلمبرداري كنند.
جوزاني و همكارانش تا اواسط هفتهي ديگر در اين لوكيشن كار دارند و سپس براي گرفتن پلانهاي هوايي راهي ورامين يا جاي ديگري ميشوند.
پلانهايي كه خود برگ ديگري از تاريخ كهن ايران زمين را ورق زده و گرد كهنگي را از آن ميزدايد.
به گزارش ايسنا، «در چشم باد» كه قرار است سه مقطع تاريخي سالهاي 1307، 1320 و دوران جنگ تحميلي را به تصوير بكشد، پس از گذشت دو سال از آغاز فيلمبرداري بازيگران و عوامل بسياري را به خود ديده است كه كارشان را پايان يافته يا نيافته در اين سريال رها كردهاند. اين مجموعهي تاريخي كه حتي اخيرا با استعفاي حبيبالله كاسهساز، تهيهكننده «در چشم باد» مواجه شد اين بار با كارگرداني و تهيهكنندگي همزمان مسعود جعفري جوزاني ادامه مييابد.
گزارش از سرويس تلويزيون ايسنا ـ پيوند مرزوقي
انتهاي پيام
نظرات