• جمعه / ۹ مرداد ۱۳۸۸ / ۱۱:۱۷
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8805-04031
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

گزارشي از مراسم نخستين سالگرد درگذشت«عبدالحسين اسكندري»ـ گوينده فقيد راديو

گزارشي از مراسم نخستين سالگرد درگذشت«عبدالحسين اسكندري»ـ گوينده فقيد راديو
/تكرار/ مراسم نخستين سالگرد درگذشت مرحوم اسكندري گوينده راديو با حضور معاون صدا، نماينده‌ي مردم كاشمر و بردسكن در مجلس و مديرعامل خانه‌ي هنرمندان برگزار شد. *** به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون و راديوي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمد حسين صوفي معاون صدا در اين مراسم گفت: اين ايام مصادف است با چند حادثه‌ي مهم؛ نخستين آن ايام شعبان و سال‌روز تولد حضرت امام حسين (ع)‌، حضرت سجاد (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) و مقدمه‌اي براي نيمه‌ي شعبان است. ديروز نيز هنرمند فرزانه و فيلم‌ساز بزرگ انقلاب، سيف‌الله داد به مجموعه‌ي هنرمندان متوفي پيوست و امروز سال‌گرد درگذشت جانسوز هنرمند فرزانه، گوينده‌ي پرتوان صدا و راديو پيام مرحوم عبدالحسين اسكندري است. او بيان كرد: اميدواريم به‌گونه‌اي كار و زندگي كنيم كه در پايان، اين‌گونه از ما ياد شود. گرامي‌ مي‌دارم ياد و نام شادروان اسكندري و همه‌ي هنرمنداني كه با تلاش و كوشش خود سعي در اعتلاي فرهنگ و هنر اين سرزمين داشته‌اند. *** مهدي اربعي ـ گوينده‌ي مركز صدا و سيماي يزد ـ نيز در سخناني درباره‌ي مرحوم اسكندري، گفت:‌ يادم مي‌آيد، بيش از 10 سال با هم بودن را، آن روزها كه هر دو با هم در يزد روزها و شب‌هاي زيادي را به سر مي‌برديم و معتقد بوديم كه يزد شهر ماندگاري است كه بايد آن را به تصوير درآوريم. حسين مهربانم! كه صادقانه پذيراي حضور يزد مي‌شدي، پس از گذشت 10 سال هنوز مستندهايي كه تو از يزد تهيه كرده‌اي، در آرشيو چشم‌هاي مردم اين استان ثبت است. يادم مي‌آيد كه تو اجراي برنامه‌ي ترافيك و مردم را به من سپردي و من از تو محبوب‌القلوب بودن را آموختم. او ادامه داد: گواهي مي‌دهم، شفاف و زلال، سخت‌كوش و بلندهمت و زيباانديش بودن تو را و اين‌كه در زمستان‌هاي سرد و تابستان‌هاي گرم يزد براي بينندگان، با اشتياق برنامه مي‌ساختي، در كنار آن‌ها بودي و از جان مايه مي‌گذاشتي. يادت در قلب من است. *** در بخش ديگري از اين مراسم، عباس تحويل‌دار ـ از همكاران و دوستان مرحوم اسكندري ـ درباره‌ي او گفت: هر كسي كه يك بار اسكندري را مي‌ديد، متوجه مهرباني و صداقت او مي‌شد. من بلافاصله پس از بازگشت از فرانسه، با او آشنا شدم و او تقريبا صميمي‌ترين دوستم بود. اسكندري منشأ خدمات بسيار و شيفته‌ي مردم بود. وي افزود: شايد براي برخي، گويندگي يك شغل باشد، ولي حسين ارتباط برقرار كردن با مردم را دوست داشت. يادش در خاطره‌ها هميشه به‌خوبي باقي خواهد ماند. شادروان اسكندري شادي را براي همه‌ي مردم مي‌خواست. او با رفتنش باعث شد كه خيلي تنهاتر از تنهايي شوم. روحش شاد! *** در ادامه‌ي اين مراسم، ميترا علي‌نژاد ـ همسر مرحوم اسكندري ـ اظهار كرد: دو سالي كه همسرم بيماري را تحمل كرد، روحش پاك شد و به او قبولاند كه تحمل بيماري را داشته باشد و به ما صبر آموخت. وي با بيان اين‌كه حسين بسيار صبور بود، گفت: او روي پاي خود مي‌ايستاد و اگر خدا به او عمر بيش‌تري مي‌داد، توان داشت كه كارهاي بهتري بسازد. او درباره‌ي علاقه‌ي همسرش به كارش، بيان كرد: آخرين‌باري كه به اجراي برنامه پرداخت خودش متوجه شد كه ديگر نمي‌تواند كار كند. شايد همان روز شكست، چون خيلي به كارش علاقه داشت. علي‌نژاد با اشاره به روز فوت اسكندري، گفت: حسين هميشه به روز سه‌شنبه علاقه‌ي خاصي داشت و زماني كه قرار شد، جمعه‌ها در راديو پيام حضور داشته باشد، به من مي‌گفت كه علاقه دارد، همان سه‌شنبه‌ها به اجراي برنامه بپردازد و سرانجام نيز روز سه‌شنبه ساعت شش صبح فوت كرد. همسر اسكندري در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود، اظهار كرد: پس از فوت همسرم، در جشنواره‌ي نماز و نيايش، حسن خجسته ـ معاون پيشين صدا ـ از برنامه‌اي كه او در اين زمينه ساخته بود، تقدير كرد. او با اشاره به ويژگي‌هاي مرحوم اسكندري، افزود: او دوست داشت، در هر لحظه‌ي خوش زندگي با ديگران باشد، از كم‌ترين امكانات بهترين استفاده را مي‌كرد كه نمونه‌ي آن، برنامه‌اي 45 دقيقه‌يي بود كه پس از رحلت امام (ره) نوشت و تصويربرداري كرد. *** در اين مراسم، مهبد مكي ـ از دوستان مرحوم اسكندري ـ به اجراي قطعات موسيقي پرداخت و در سخنان كوتاهي درباره‌ي اسكندري، بيان كرد: او آدم تنهايي بود. او با تنهايي و دل پر رفت، همان‌گونه كه قدر مرحوم ناصر عبداللهي دانسته نشد. *** در ادامه‌ي مراسم، يلدا اسكندري ـ دختر مرحوم اسكندري ـ درباره‌ي پدرش، گفت: او پس از يكي از برنامه‌هايي كه به‌مناسبت بزرگداشت‌اش برگزار شده بود، به ما گفت سرطان اسمش از خود بيماري سخت‌تر است. زماني كه معني اين حرف را از او پرسيدم، جوابي نداد؛ ولي اكنون معني حرفش را مي‌فهمم. ما هر هفته سر مزارش مي‌رويم، اما عده‌اي كه به قطعه‌ي هنرمندان سر مي‌زنند، مي‌گويند عبدالحسين اسكندري مرد؟ كي اين اتفاق افتاد؟ او ادامه داد: هفته‌ي آخر، حالش بسيار بد بود. ‌ناراحت بودم، چرا با وجود زحمت زيادي كه براي حرفه‌اش در ارتباط با مردم كشيد، اين‌قدر ناشناس باقي مانده است. در زماني كه مي‌خواستيم او را به بيمارستان ببريم، پرستاري با خواندن نامش، پدرم را شناخت و بسيار از بيمار بودن او متأثر شد و گفت زماني كه من بدترين شرايط زندگي‌ام را پشت سر مي‌گذاشتم، صداي او به من آرامش مي‌داد و فكر نمي‌كردم، من كسي باشم كه در اين شرايط او را به بيمارستان منتقل كنم. اسكندري تأكيد كرد: همين موضوع براي ما بهترين ارثيه است. اين‌كه مردم زيادي با صداي پدرم شب‌ها و روزهاي زيادي خاطرات خوبي داشته‌اند. *** در اين مراسم كه هفتم مردادماه در تالار بتهوون خانه‌ي هنرمندان برگزار شد، محمدحسين صوفي ـ معاون صدا ـ، محمدرضا خباز ـ نماينده‌ي مردم كاشمر و بردسكن در مجلس شوراي اسلامي ـ، ‌محمد جهاني ـ مدير راديو پيام ـ و مجيد جوزاني ـ مديرعامل خانه‌ي هنرمندان ـ و هنرمنداني مانند هنگامه قاضياني، عباس محبي،‌ مرتضي ضرابي، علي رويين‌تن ـ كارگردان ـ ، ‌سيدضياء هاشمي ـ تهيه‌كننده ـ ،داريوش موفق و ... حضور داشتند. در حاشيه‌ ــ اجراي اين برنامه را ستاره اسكندري ـ برادرزاده‌ي مرحوم اسكندري ـ برعهده داشت. ــ در لابه‌لاي برنامه، بخش‌هايي از صحبت‌ها، كارها و تصاوير مرحوم اسكندري و بويژه جمله‌ي معروف او «مرا درياب كه دل دريايي من بي‌تو مرداب است» پخش شدند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha