گزارش مشروح ايسنا از نشست خانوادگي سيناييها خسرو سينايي: سعي كرديم در كارهايمان با هم تعارف نداشته باشيم
خسرو سينايي گفت: اگر در تمام اين سالها قرار بود،اداي بزرگ خانواده رادربياورم، هيچ وقت اين جمع شكل نميگرفت. هر كدام از اين افراد براي خودشان به عنوان انسان بايد امكان شكوفايي داشته باشند و سايه سنگين ما رويشان نباشد. اين يكي از نقطههاي اصلي اين جمع خانوادگي است.
به گزارش خبرنگار هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،شامگاه گذشته يكشنبه ( 19 ديماه ) بخشي از خانواده بزرگ سينايي متشكل از خسرو، گيزلا و ياسمين سينايي همراه با فرح اصولي و آناهيتا قبائيان مدير گالري «راه ابريشم» در اين گالري جمع شده بودند تا از نمايشگاه متفاوت خانوادگيشان سخن بگويند.
*****
به پيشنهاد خانواده سينايي گفتگو از كوچكترين عضو حاضر در جلسه يعني «ياسمين سينايي»- هنرمند نقاش و مجسمهساز شروع شد.
او با اشاره به زمينههاي شكلگيري نمايشگاه و اهميت آن بيان كرد: زماني كه ايده مطرح شد شايد ميخواستيم با حضور تعداد كمتري از اعضاي خانواده آن را شكل دهيم اما در نهايت تصميم بر آن شد كه نمايشگاه كاملا خانوادگي باشد و هر كدام از ما كارهايمان را به نمايش بگذاريم. امروز براي من اين داستان ترسناك نيست اما شايد براي نسلهاي جوانتر خانواده سينايي كه قرار است در كنار غولهاي بزرگ اين خانواده آثارشان به نمايش گذاشته شود موضوع كمي ترسناك، سخت و يا ناممكن باشد. البته از آنجا كه زمانه فعلي به جوانان پر و بال بيشتري داده است آنها نسبت به همنسلهاي من كمي راحتتر با موضوع برخورد ميكنند. همانطور كه بزرگان خانواده مايه دلگرمي ما بودند ما نيز ياد گرفتيم بدون ترس در كنار همديگر با جرات بهتري كارهايمان را ارائه كنيم.
او اضافه كرد: نسل ما نسلي است كه در اين ميانه قرار گرفته است و فقط هم مربوط به خانواده ما نميشود. هميشه هم براي من مهم بود كه كار خودم را با شناسنامه ارائه دهم. ما بايد كاري ميكرديم كه براي آدمهايي كه ما وخانوادهمان را ميشناختند خودمان را ثابت كنيم اما به شخصه خواستم دنبال راهي بروم كه هيچ ربطي به اعضاي خانواده نداشته باشد. امروز هم احساس ميكنم كه سبك خودم را دارم و خيليها در رشتهام مرا ميشناسند و قبول دارند.
ياسمين سينايي در ادامه صحبتهاي خود دربارهي اثر كانسپتي كه در اين نمايشگاه ارائه كرده، توضيح داد: هر بار و در نمايشگاههاي متفاوت بهانهاي پيدا ميشود تا «فرشته»هايم را مطرح كنم. كانسپت «فرشته سياه» اما به نوعي يك سلف پرتره از خودم محسوب ميشود كه همكاري مشترك اعضاي خانواده و پشت صحنهي اين تعامل خانوادگي را در دل دارد. فرشتههاي سياه اولين نمايشگاه خيلي جدي براي خودم بود كه نقطه شروعي برايم محسوب ميشد تا اين مسير را به عنوان يك مجسمهساز ادامه دهم، به همين دليل هم ترجيح دادم در اين نمايشگاه خانوادگي چنين اثري را انتخاب كنم.
*****
فرح اصولي دومين هنرمندي بود كه از اين نمايشگاه سخن گفت،او با اشاره به ايده اصلي اين نمايشگاه بيان كرد: دو يا سه سال پيش هنرمند جواني با نام آوا انصاري ايده نمايشگاه را مطرح كرد و كيارش قويدل كه مديريت هنري گالري «راه ابريشم» را بر عهده داشت، پيگيري اين كار را انجام داد. از آنجا كه اين گالري بسيار خوشنام، حرفهاي و جدي در مسير خود است و وقتي كارهايش را خارج از ايران ارائه ميكند در بهترين سطح حرفهاي كار ميكند ،همهي ما با علاقه اين ايده را پذيرفتيم اما متاسفانه به دليل مشغله كاري در آن زمان مجبور شديم برنامه خود را لغو كنيم تا سرانجام ايده آن به امروز كشيد و ماحصل آن يك همكاري مطبوع و دلپذير شد.
اين هنرمند اظهار اميدواري كرد:اين نمايشگاه شروعي براي نمايشگاههاي خانوادگي ما در ايران و خارج از كشور باشد. نميدانم در كجاي دنيا چنين خانوادهاي مشابه ما وجود دارد، اما شك ندارم در سطح خاورميانه ما يكه هستيم. خانوادهاي كه بدون آنكه ذوب يكديگر شوند و يا تحت تاثير هم قرار بگيرند هر يك در مسير مستقل خود حركت ميكنند و در يك نقطه به هم متصل ميشوند، قطعا ضعفها، قدرتهايي داشتهايم اما عشق همه ما به هنر وصل بوده است.
اين هنرمند نقاش و عضو گروه «دنا» عنوان كرد: قبل از پرداختن به اين نمايشگاه شايد لازم باشد، به همكاري مشترك چهل و چند ساله خسرو سينايي، گيزلا سينايي و به دنبال آن من و بچهها اشاره كنيم. هميشه يادم است از همان ابتدا اگر آقاي سينايي فيلمي ميساخت گيزلا عروسكهايش را تهيه ميكرد و يا براي آن انيميشن ميساخت و يا حتي طراحي صحنه و لباس را بر عهده ميگرفت. من هم يا طراح گرافيك بودم و يا بهعنوان عكاس و دستيار به كمك او ميآمدم. ما سالهاي متمادي در فيلمهاي مختلف با خسرو سينايي همكاري داشتيم. دخترها نيز در فيلمهاي او بازي كردند. بعدها من و گيزلا گروه «دنا» را پايهگذاري كرديم و اين حركت ما را به لحاظ ذهني بيشتر از قبل به يكديگر نزديك كرد. اينها را گفتم تا بر اين نكته تاكيد كنم كه خانواده سينايي مدام با هم تبادل نظر و گفتمان دارد و در كنار تمام ضعفها و اشكالاتي كه درهر خانوادهاي وجود دارد ما در كنار هم زندگي و كار ميكنيم.
فرح اصولي سپس به مجموعه نقاشيهايي كه در اين نمايشگاه ارائه كرده پرداخت و افزود: اين كارها براي نخستينبار ارائه شده است كه با تكنيك اكرليك روي بوم چند سال پيش شروع شد، به نقطهاي رسيد و سپس رها شد. با گذر زمان به آن فضاهايي را اضافه كردم و كار را ادامه دادم اين مجموعه حاصل دغدغهاي است كه ميخواستم روي بوم كار كنم و دغدغه معاصر بودنم را بر خلاف تصور خيليها كه من را به سنتي بودن نسبت دادند، تجربه كنم.
او خاطرنشان كرد: 9 تابلوي كوچك 30 *30 در كنار دو تابلوي بزرگ توصيف شخصي از روزگار خودم است. اما امكان دارد هر كدام از ما در نمايشگاههاي بعدي گروهي، كارهاي متفاوتي ارائه دهيم. خوبي اين نمايشگاه خانوادگي به اين است كه همواره ميتواند تغيير كند.
اين نقاش و نگارگر معاصر دربارهي نشانههايي كه در تابلوهاي خود از توپ، خنجر و ... آورده توضيح داد: در اين مجموعه يك دوگانگي را مطرح ميكنم كه به زعم بنده در شرق بيشتر از غرب وجود دارد و ناشي از اين ميشود كه ما مستقيمگويي در رفتار و كردارمان نداريم. همان قدر كه اتفاقات سخت در پيرامون ما وجود دارد به همان اندازه اتفاقات درخشان نيز ديده ميشود. لذا اگر هنرمند بخواهد يا نخواهد آيينه تمام نماي جامعهاش است. اين نشانهها همگي از صافي هنرمند رد شده و به كارش رسيده است و تنها به پيرامون كشورم خلاصه نميشود بلكه وقتي من تلويزيون را روشن ميكنم مدام اين نشانهها را ميبينم و همه آنها از ديدگاه من هنرمند غير ضروري و رنجآور است.
او همچنين دربارهي هماهنگي تركيببندي كارهاي ارائه شده توسط خودش و كارهاي گيزلا سينايي در اين نمايشگاه گفت: اين اتفاق به عمد افتاده چون ميخواستيم هماهنگي كلي ميان نمايشگاه باشد و تمام كارها را در يك نقطه به هم وصل كنم. به همين دليل هم به اين چيدمان فكر كرديم.
*****
گيزلا سينايي نيز در ادامه اين صحبتها گفت: ما خانوادهاي هستيم كه هنر هميشه برايمان جريان داشته است و در دل آن بزرگ شدهايم و بعدها به يك خانواده بزرگ بدل شديم و بدون آنكه بفهميم بچههايمان نيز در هنر بزرگ شدند.
او گفت: خاطرات بسياري از اين همكاريهاي مشترك خانوادگي و اتفاقاتي كه افتاد دارم، اما در اين لحظه كه نمايشگاه خانوادگي ما براي نخستين بار برپا شدهاند آن را همچون يك تولد تلقي ميكنم. ما پيش از اين تجربه همكاري در گروه «دنا» را با فرح اصولي داشتيم اما اگر گروهي به وجود ميآيد، آن تازه راهي است كه از آن ميتوانيم نتيجهي بهتري داشته باشيم. خاصيت اين نمايشگاه در اين است كه همگي كار همديگر را ديدهايم و شايد بتوانيم براي تجربههاي بعدي با مفاهيم متفاوتتري حضور پيدا كنيم.
سينايي كه چندي پيش نيز نمايشگاه انفرادي در گالري سين برپا كرده بود،درباره انتخاب مجموعه آثار اين نمايشگاه توضيح داد: اول ميخواستيم درباره خانواده حرف بزنيم بعد به اين نتيجه رسيديم كه هر كس ميتواند از خودش حرف بزند و اين نكته مهمتر است. به شخصه كارهايي در نمايشگاه ارائه دادم كه خودم هستم. در يك تابلو به عنوان مادر نقش دارم و در تابلوي ديگر خانواده را به تصوير كشيدم. اثر لباس طلسمي را هم از مجموعه سفرنامه آوردم كه اگر به سنت بازگرديم ميبينيم اين لباس در فضاي اسلامي به وجود آمده در فضايي كه آدمها به لحاظ سلامتي حفظ ميشوند. اين لباس طلسمي همان نامههايي است كه طي چهل سال برايم آمدند و رفتند و چيزهايي بود كه از كودكانم ديدم.
او گفت: در مجارستان خيلي مشتاق هستند كه اين نمايشگاه را ارائه دهيم و قطعا خانم قبائيان نيز براي نمايش آن در ساير كشورها برنامههايي دارد.
*****
خسرو سينايي آخرين فردي بود كه از خانواده بزرگ سينايي سخن گفت.
او در شروع از مدير گالري «راه ابريشم» براي اين همكاري قدرداني كرد و گفت: در اين مملكت كمتر آدمهايي داريم كه ايدههاي تازه پيدا كنند. بسياري گالري باز ميكنند، اما اينكه در گالري تلنگر فرهنگي زده شود به آدمهاي خاص برميگردد. وقتي چنين فردي اين پيشنهاد را مطرح ميكند يك فعاليت فرهنگي خاص را شكل داده كه به جد در اين مملكت به آن نياز داريم.
سينايي صحبتهاي خود را اينچنين ادامه داد: همواره در زندگي دوست داشتهام درباره هنرمندان ديگر مطالعه كنم و ببينم آنها چه زندگي داشتند و نسبت به هنر چه فكري ميكردند و در اين مسير چه بر آنها گذشته است. در 99 درصد موارد اگر در خانوادهاي پدري هنرمند بوده قطعا همه اعضاي خانواده در سايه او قرار گرفتهاند در حالي كه بچههاي ما هر كدام براي خودشان يك شخصيت جداگانه و مستقل داشتهاند. بسياري از اين بچهها همچون فرزندان باخ، چاپلين، پيكاسو و خيليهاي ديگر با وجود هنري كه داشتند نتوانستند خود را از سايه نام پدرشان درآورند امروز بايد ببينيم چه كنيم كه سايه آنها در سايه سنگين پدر و مادرشان گم نشود. من اولين بار كه ياسمين را به فيلمي آوردم سه ساله و سميرا دو ساله بود. پسرمان سام هم اولين بار هشت نه ماهه بود كه در فيلم من بازي كرد. اما آنها از زماني كه به مرحلهاي از رشد رسيدند كه خودشان ميتوانستند فكر كنند و ببينند چه كاره ميخواهند شوند، جمع ما سه نفره فكر كرد. كوشش ما در اين بود كه بچهها راهي را انتخاب كنند كه از خودشان نزديكتر ميبينند و اين سايه سنگين ما رويشان نباشد.
سينايي خاطرنشان كرد: هنرمندان صاحبنامتري از خودمان را ميبينم كه همه خانوادهشان جمع شدند تا يكنفر ازميان آنها بزرگ شود. ولي شخصا اين راه را نميپسندم به همين دليل هم خواهش كردم آخر از همه حرف بزنم.چون فكر ميكنم اگر قرار بود اداي بزرگ خانواده رادربياورم هيچ وقت اين جمع شكل نميگرفت. هر كدام از اين افراد براي خودشان به عنوان انسان بايد امكان شكوفايي داشته باشند و اين يكي از نقطههاي اصلي اين جمع خانوادگي است.
اين هنرمند فيلمساز در ادامه سخنان خود به ويژگيهاي خانواده سينايي و كارهايشان پرداخت و گفت: بزرگ شدن در فضايي كه از صبح تا غروب با فلسفه هنر سر و كار داشتهايم و سختترين منتقدانمان اعضاي خانواده بودند و هر كدام از ما كار يكديگر را دنبال نميكرديم و ميدانستيم كه هر كدام به چه حوزهاي علاقه دارد از آن ويژگيهايي است كه خاص خانواده ماست. نكته مهم در زندگي ما در اين است كه هيچ وقت خالي زندگي نكردهايم و بچههاي من عادت نكردهاند اگر با احتياط نظري را مطرح ميكنند ممكن است كسي برنجد. ما تلاش كرديم در كارمان با هم تعارف نداشته باشيم و در جايي كه بحثهايمان كاملا جدي است از هرگونه تعارفي اجتناب ميكنيم. نكتهي ديگر در اين است كه هميشه به اين فكركرديم كه آيا هنر براي زيباتر زندگي كردن است يا آنكه ما ميتوانيم زندگي كنيم تا هنر را تخريب كنيم؟ ما همگي راه اول را انتخاب كرديم. هرگز نميدانيم كه به آن نقطه اوج خواهيم رسيد يا نه، اما در نهايت كاري ميكنيم كه با هنر زندگي را ادامه دهيم. براي ما هنر همچون ملاتي بوده كه افراد اين خانواده را به هم پيوند داده است و هر زمان كه معضلات برايمان اوج گرفته باز هنر ما را به هم وصل كرده است.
سينايي همچنين درباره دلايل انتخاب نمايش فيلم كوتاه « شرح حال» براي اين نمايشگاه يادآور شد: فيلم «شرح حال» را سال 47 يعني چهل و دوسال پيش درباره ژازه تباتبايي ساختم. سه فيلم ديگر درباره گيزلا، فرح اصولي و ياسمين سينايي داشتم كه اتفاقا اصلا جنبه خانوادگي ندارد. اول هم قرار بود اين سه فيلم نمايش داشته باشند اما بعد به اين نتيجه رسيديم كه اگر اين فيلمها را پخش كنيم صداي آن سه فيلم در فضا صداي همديگر را ميشكند. در حالي كه فيلم «شرح حال» تا حدود زيادي به ويدئو آرت نزديك بود و متاسفم كه فضاي فرهنگي ما آن زمان به گونهاي بود كه آدمي كه در اين فضا كار كرده مدام بايد به اين كار نكردن فكر كند. در كنار آن فيلم سميرا و مسيح در كنار فيلم من فضاي بهتري را به وجود آوردند.
سينايي در ادامهي اين نشست و در پاسخ به احساس خود نسبت به نمايش فيلمش در يك نمايشگاه گروهي در حالي كه در جامعه سينمايي معمولا كارهايش توقيف شد و امكان نمايش عمومي نداشته، گفت: آن چيزي كه من را از سيستم متداول آموزش در يك لحظه جدا كرد با شعر شروع شد و اين اتفاق در سنين اول يا دوم دبيرستان افتاد و بعد از آن هم با موسيقي پيوند خورد. آن چيزي كه پيش از اين درباره هنر گفتم نيز در همين نكته است كه من هميشه راه اول را انتخاب كردم، يعني زماني كه سينما را انتخاب كردم و به دنبال تحصيل در اين رشته رفتم به اين دليل نبود كه عكسم را در سردر سينماها ببينم. من در يك لحظه احساس كردم كه سينما معقولهاي است كه تمام هنرهاي مورد علاقهام همچون شعر، ادبيات، موسيقي و معماري را ميتواند در بر بگيرد. سينما را در لحظهاي كشف كردم كه خيلي خاص بود. نسل من جوانياش را در دهه 1340 شكل داد و در آن دوران موج نو سينماي فرانسه شكل گرفته بود. وقتي نئورئاليسم ايتاليا و موج نو فرانسه را شناختم احساس كردم كه از اين پس به جاي نوشتن ميتوانم فيلم بسازم.
سينايي اضافه كرد: من بنده سينما نيستم در عين حال كه عاشق آن هستم خود سينما را دوست دارم، اما از حواشي آن همواره بيزار بودهام. وقتي بتوانم فيلم بسازم اما اگر شرايط آن فراهم نشد با كارهاي ديگري خودم را سرگرم ميكنم. در تمام اين سالها فيلمي نساختهام كه آن را باور نداشته باشم اما در شرايطي كه كسي حاضر نيست به آساني براي اين دست از فيلمها سرمايهگذاري كند پس من هم نميتوانم فيلم بسازم و دراين شرايط ترجيح ميدهم كتاب ترجمه كنم و يا كارهاي ديگري انجام دهم. تمام اين فعاليتها توان مرا براي اينكه مشكلات سينماي حرفهاي را با تمام معضلات آن تحمل كنم بيشتر ميكند. ترجيح ميدهم به جاي آنكه دست بگذارم و منتظر شوم راه حل ديگري پيدا كنم و خودم را با كارهاي ديگر سرگرم كنم. مساله من خلق يك لحظه فرهنگي است تا جوانان احساس كنند كه نسلهاي قبل از آنها نيز ميتوانند زندگي كنند. وقتي اين فعاليت به يك چنين جمع گروهي ميانجامد چه چيزي بهتر از اين بهانه است. حرف من اين است كه خالي زندگي نكنيم بلكه به جاي آن تلاش كنيم تا خلاقانه زندگي كنيم و آن وقت ميبينيم كه زندگي چقدر قشنگ است هر چند كه سخت است.
*****
فرح اصولي نيز در ادامه صحبتهاي سينايي و با اشاره به بحث اقتصاد هنر در اين خانواده هنرمند گفت: در اين سالها زندگي بدي نكردهايم با وجود آن كه در يك دوره تمام گالريها، موزهها وفضاهاي هنري بسته بود و فيلمسازي نيز با مشكلات خاصي همراه بود اما چون هنر را انتخاب كرده بوديم در مسير آن پافشاري كرديم و بالاخره تا به امروز حركت كردهايم. البته خسرو سينايي به مراتب بيشتر از ما رنج كشيد اما چيزهايي برايمان اهميت داشت كه پاي آن ايستاديم و هيچ وقت نخواستيم كاري كنيم كه بازار آن را دوست داشته باشد. ما اين راه را در كشوري انتخاب كرديم كه جنگ، انقلاب و خيلي مشكلات ديگر را پشت سر گذاشت. هيچ كدام از ما روند عادي را طي نكرد اما براي ادامه مسيرپافشاري كرديم.
گيزلا سينايي نيز در همين رابطه گفت: همه ما آرزو داشتيم كه تنها براي يكدفعه به طور همزمان هر سهنفرمان فروش خوبي داشته باشيم كه متاسفانه اين اتفاق تا به امروز نيفتاده است.
خسرو سينايي نيز با قدرداني از اعضاي خانوادهاش گفت: درست سه سال قبل از انقلاب وضع قراردادهاي من به گونهاي بود كه فكر ميكردم اگر تا سه چهار سال ديگر همينطور ادامه پيدا كند خيالم از هر جهت راحت خواهد شد اما اين اتفاق نيفتاد. اما در نهايت هيچوقت درها كاملا بسته نبود و با وجود لحظات نگرانكنندهاي كه وجود داشت تمام ما سعي كرديم با هنر جلو برويم.
*****
خانواده سينايي در ادامه نشست از غايبان خود و كارهايشان نيز سخن گفتند.
گيزلا سينايي دربارهي ويدئوآرت و اثري كه سميرا سينايي در اين نمايشگاه ارائه كرده گفت: فيلم « پرچمهاي وطنم» تنها يك فيلم نيست بلكه سميرا از پرچم مجارستان و ايران كه رنگهاي شبيه به هم و تنها درجهت معكوس دارند استفاده ميكند تا دوگانگي و حس ويژه خود را در اين نمايشگاه منعكس كند.
گيزلا سينايي نيز درباره سميرا و كارهايش گفت: سميرا سالها قبل نيز دوسال در مجارستان زندگي كرد و هميشه اعتراف ميكرد كه بزرگترين خاصيت زندگي در مجارستان اين بود كه احساس ميكرد آنجا نبايد جوابگوي هيچكس باشد در صورتي كه در ايران هميشه اين احساس را داشت كه اگر كاري انجام ميدهد بايد به گونهاي باشد كه شأن خانوادگياش را حفظ كند. در هر حال فرزند هنرمند بودن هميشه مشكل است.
سينايي نيز درباره كارهاي او گفت:او تا حدود زيادي در بازيگري موفق بود و اين روزها در مجارستان پرفورمنس كار ميكند.
فرح اصولي نيز درباره سام و عكسهايش گفت: سام رشته برق ميخواند و فعلا يكي از عصيانگرترين اعضاي خانواده سينايي است. با وجود آنكه تاريخ هنرعكاسي را دنبال ميكند و به اين رشته علاقه دارد اما يكي از معدود اعضاي خانواده ماست كه به جد دنبال علم ميرود شايد براي او و «آلما» قرار گرفتن در اين نمايشگاه كه مابقي هنرمندان آن كاملا حرفهاي هستند تا حدودي نگران كننده باشد. البته «آلما» به شكل جدي نقاشي را دنبال ميكند و اين فرصت مناسبي براي او بود تا در يك گالري حرفهاي شناخته شده مطرح شود. وقتي كارهايش را انتخاب كردم هم معتقد بود كه اگر خودم انتخاب را بر عهده داشتم كارهاي ديگري را برميگزيدم، اما در نهايت فكر ميكنم كه اين نمايشگاه براي آنها نيز انگيزه جدي است.
ياسمين سينايي نيز درباره ويدئو آرت مسيح فرزندش توضيح داد: از همان بچگي هم معلوم بود كه مسيح عاشق فيلم،عكاسي و موسيقي است. امروز جاي او در اين نمايشگاه خيلي خالي بود چون هميشه به عنوان دستيار من كمك حالم بود. آرزوي بزرگ او سينماست و من هم او را خيلي تشويق كردم و گفتهام كه راه هنر قشنگ است. الان با وجود آنكه شروع سختي در مجارستان داشت اما كارش را دوست دارد و براي همين ويدئو آرتي كه در اين نمايشگاه ارائه كرده نمره خوبي از دانشگاه گرفت.
خسرو سينايي نيز درباره كار مسيح گفت: بايد هواي مسيح را داشته باشيم زيرا او خيلي حساس و با استعداد است و تازه در آستانه هجده سالگي در حال تجربه انيميشن است.
*****
فرح اصولي همچنين در بخش ديگري از صحبتهاي خود درباره تابلوي مشترك خودش با گيزلا سينايي كه با عنوان «در آن جهان كه منم» ارائه شده توضيح داد: يك موسسه تبادل فرهنگي در شهر بوستون از ما خواست كه چنين كار مشتركي انجام دهيم و ما با استفاده از مباحث هنر اسلامي و مسيحي كار كرديم. در يك تابلو مادر و در تابلوي ديگر نقاش و هر دو در لباس فرشته نمايان هستند. شايد اثر «در آن جهان كه منم» معني انفرادي براي هر كسي هم بدهد اما هر كدام از ما در آن تابلو هستيم.
*****
به گزارش ايسنا، در بخش پاياني اين نشست آناهيتا قبائيان مدير گالري «راه ابريشم» گفت: سالهاست كه درباره اين ايده صحبت كردهايم اين نمايشگاه بسيار حساس و زيبا است و قلبا آن را دوست دارم، چون يك خانواده از چند نسل در آن شركت ميكنند و وقتي از نزديك به كارهايشان نگاه ميكنيم ردپاي زمان را در آن ميبينيم كه از روزهاي معاصر سخن ميگويد. خاصيت هنرمند هم در اين است كه از روزگار خودش حرف بزند و اين نمايشگاه به بهترين شكل اين وظيفه را انجام داده است.
او ادامه داد: وظيفه ما اين است كه در هنر امروز قدمي را در برابر قدمي ديگر بگذاريم و من به عنوان گالريدار و آنها به عنوان هنرمند بايد كارهايي انجام دهيم كه تا صدها سال ديگر نيز درباره آن به عنوان يك جريان سازنده حرف زده شود.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات