سیامک گلشیری از استفادهی غیرقانونی از آثار نویسندگان و دانلود بدون اجازهی آنها انتقاد کرد.
این داستاننویس در متنی که با عنوان «سرقت ادبی و کپیرایت» نوشته و آن را در اختیار بخش ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گذاشته، آورده است: «چند وقت پیش در پایان فیلمی چیزی دیدم که خیلی توجهم را جلب کرد. در آخر تیتراژ نوشته بود که این فیلم حاصل تلاش بیش از 14هزار نفر در بیش از 600هزار ساعت است. با خودم فکر کردم یک رمان جدی یا یک داستان کوتاهِ جدی حاصل چند ساعت عرقریزی مداوم نویسنده است؛ حاصل چقدر کار و تلاش و تحقیق نویسنده است؟ همانوقت بود که یاد یکی از رمانهای خودم افتادم. یادم آمد وقتی موضوع رمان «آرش و تهمینه» به ذهنم رسید، روزها طول کشید تا برای نوشتن آماده شوم؛ اینکه قرار است چه کسی داستان را روایت کند و اینکه نظرگاه داستان چه باشد. و همینطور فصل آغازین داستان که بیاندازه برایم اهمیت داشت. بخشی از رمان در کاخ هشتبهشت اصفهان اتفاق میافتد و بعد هم در چهارباغ و کوچههای اطرافش و همة اینها در سه قرن پیش. این بود که بارها و بارها به کاخ هشتبهشت رفتم. مدتها طول کشید تا توانستم مسؤولانش را راضی کنم که بگذارند طبقهی بالای این عمارت تاریخی را ببینم، جایی که در واقع یکی از نقاط ثقل داستان است. ساعتها و ساعتها دربارهی چهارباغِ آن دوران و تمام مکانها تحقیق کردم و همینطور دربارهی عصر شاهسلیمان صفوی و دربارش و همینطور خیلی چیزهای دیگر که به داستانم مربوط میشد. شاید به لحاظ تاریخی دشوارترین رمانی بود که نوشتم و البته فکر میکنم در آینده باز هم به سراغ چنین کارهایی خواهم رفت.
باری، بگیریم نوشتن رمانی جدی دو ماه یا حتا یک ماه از وقت نویسنده را بگیرد. اما این فقط آن یک ماه یا دو ماه نیست که رمان در آن خلق شده، بلکه بدون شک حاصل سالها تجربهی نوشتن است. مطمئناً با این اوصاف نویسنده اثرش را همچون فرزندش دوست دارد و به آن عشق میورزد. و بعد البته مرحلهی چاپ مطرح است، آن هم در اینجا که باید هفت خوان رستم را طی کرد. و دست آخر اثر با تیراژی منتشر میشود که بیشتر فاجعهآمیز است تا تأثرآور. در مملکتی که حدود 75 میلیون جمعیت دارد، یک رمان با تیراژ 1500 نسخه و این روزها البته گاهی با تیراژ 500 نسخه درمیآید.
آنوقت یک روز صبح از خواب بلند میشوی و میآیی لپتاپت را روشن میکنی و میبینی چندین و چند سایت دانلود کتابهایت را، چه صوتی و چه به شکلهای دیگر، روی صفحههایشان گذاشتهاند و زیر کلمهی دانلود هم نوشتهاند که خوانندگان نظر بدهند.
بارها تلاش کردم تا با مدیریت این سایتها تماس بگیرم، اما دریغ از یک نشانی. در این یکی دو سال البته سیدیها و دیویدیهایی را هم دیدهام که کتابهای بسیاری از نویسندگان ایرانی و خارجی را به طور کاملاً غیرقانونی عرضه کردهاند.
در این اواخر به نویسندهای برخوردهام که بهگمانم تنها کسی است که بهطور جدی این قضیه را دنبال کرده. ناشرانی که کارهایش را سرقت کردهاند، ادعا کردهاند که هیچ کار غیرقانونی انجام ندادهاند و شنیدهام دستهجمعی از او شکایت کردهاند.
نمیدانم چه کسی و یا چه ارگانی قرار است جلو این بیعدالتیها را بگیرد. فقط این را میدانم که رفتهرفته با این تیراژها و وضعیت اسفبار نشر، راه برای این نوع اعمال غیرقانونی باز خواهد شد و گریبان بسیاری از آثار را خواهد گرفت و هیچ نویسنده و شاعر و مترجمی از این آفت در امان نخواهد بود.»
انتهای پیام


نظرات