• شنبه / ۲۳ آذر ۱۳۹۲ / ۱۱:۵۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 92092315734

«تریو تهران» نقد شد

محمدعلی سپانلو: بدون تحقیق، رمان ننویسید

محمدعلی سپانلو: بدون تحقیق، رمان ننویسید

محمدعلی سپانلو در نقد رمان «تریو تهران» گفت: نویسندگان جوان بدون تدارکات‌، تحقیق و آگاهی دست به نوشتن رمان نزنند.

محمدعلی سپانلو در نقد رمان «تریو تهران» گفت: نویسندگان جوان بدون تدارکات‌، تحقیق و آگاهی دست به نوشتن رمان نزنند.

به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این شاعر و نویسنده پیشکسوت که در نشست نقد رمان «تریو تهران» نوشته راضیه انصاری در مؤسسه‌ بهاران سخن می‌گفت،‌ اظهار کرد: از داستان‌های مهم ادبیات معاصر ایران در یک سده اخیر حافظه خوبی دارم. مخصوصا با موضوع شهریور 1320 از سوم تا 25 این ماه نویسندگان متعددی اعم از اسلام کاظمی‌، احسان طبری‌، ابراهیم گلستان‌، بهرام بیضایی و بسیاری کسان دیگر درباره‌ اشغال ایران داستان نوشته‌اند و از این‌رو داستان‌های خوب در این‌باره کم نداریم. اما در کتاب «تریو تهران» اشتباه‌های مسلم تاریخی درباره‌ آن مقطع به متن داستان آمده است. در آن هنگام و واقعه پلیس برای یافتن پرچم ایران به خانه مردم نمی‌ر‌فت، بلکه در پی نیروها و جاسوس‌های رایش بود. نویسنده این موضوع را نمی‌داند و این بدل می‌شود به این‌که پلیس در پی دستگیری وطن‌پرست‌هاست؛ بنابراین لازم است وقت نوشتن داستان، مخصوصا روایت‌هایی در ارتباط با تاریخ، نویسنده اطلاعات دقیق و وثیقی داشته باشد. من با خواندن این اثر رضیه انصاری رضایتم جلب نشد و معتقدم کتاب قبلی این داستان‌نویس جوان (شبیه عطری در نسیم) خیلی بهتر از این اثر است.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش اظهار کرد: به دلیل ایرادهای تاریخی، قصه‌ اول کتاب رد است. در مورد داستان دوم که با نگاهی به قصه «آرامش در حضور دیگران» اثر غلامحسین ساعدی نوشته شده،‌ باید بگویم می‌توانست موفق‌ترین قصه این مجموعه شود، اگر روی نثر آن کار می‌شد. اما این اتفاق نیفتاده است. نویسندگی مسؤولیت و تعهد می‌آورد و باید به این مسائل دقت شود. داستان سوم هم یک قصه رمانتیک آبکی است و برای سوزاندن دل معشوق، راوی جا به جای متن دفترچه خاطراتش را پیش کشیده است. من این حرف‌ها را با تجربه یک عمر داستان‌خوانی می‌گویم و داستان‌های بسیاری خوانده‌ام. نویسندگان باید با احساس مسؤولیت بیش‌تری بنویسند. اگر روایت تاریخی را پیش می‌کشند، ضرورت دارد با نثر آن روزگار آشنا باشند. کسانی که به ما سخت می‌گیرند، حق دارند. در دوره‌ جوانی ما هم همین‌طور بوده است. این سخت‌گیری‌ها سبب می‌شود نویسنده با دقت،‌ وسواس و احساس مسؤولیت بیش‌تری بنویسد. البته تکه‌های خوبی هم در بخش‌هایی از داستان هست که به آن‌ها نمی‌چسبد و ای کاش روی این موارد به طور جدی کار می‌شد.

محمود حسینی‌زاد نیز با بیان این‌که نقدهای متعدد نوشته‌شده بر کتاب «تریو تهران» را مرور کرده‌، گفت: به اعتقاد من همان‌طور هم که سپانلو گفت، کتاب «شبیه عطری در نسیم» بهتر از «تریو تهران» است. در نخستین کتاب رضیه انصاری ما با تجربه خالص‌تر و دل‌چسب‌تری روبه‌رو هستیم. به نظرم آن دو فصلی که با نگاهی به «اشغال» اثر بیضایی و «آرامش در حضور دیگران» غلامحسین ساعدی نوشته، ادای دینی به آن نویسندگان بوده است. ناگفته نماند سعی شده ورسیون دیگری از آن آثار به دست داده شود،‌ اما آن‌طور که باید، موفق نبوده است.

این نویسنده و مترجم پیشکسوت در ادامه، نویسنده‌ کتاب «تریو تهران» را مخاطب قرار داد و پرسید چرا شخصیت‌های زن در کتاب شابلونی هستند؟ رضیه انصاری در پاسخ گفت: دو نکته است؛ اول این‌که من فقط در پی ادای دین صرف به غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی نبودم؛ آگاهانه این موضوع را پیش گرفتم، مانند تضمین که در شعر صورت می‌گیرد، می‌خواستم با نیم‌نگاهی به آثار آن نویسندگان، داستان خودم را خلق کنم و شخصیت‌ها را بسازم و به هم ربط دهم. از این‌رو، کتاب یک اثر اقتباسی نیست، البته سعی شده آن‌جا که اقتضای روایت است، فضا و نثر اثر بیضایی و ساعدی حفظ شود، به نوعی درباره‌ شخصیت‌ها هم سعی کردم در فرایند روایت تحولی ولو جزیی داشته باشند.

حسینی‌زاد درباره‌ داستان دوم کتاب «تریو تهران» گفت: منیژه وقتی وارد روایت می‌شود، ما را یاد ثریا قاسمی در فیلم «آرامش در حضور دیگران» اثر ناصر تقوایی می‌اندازد. به اعتقاد من اگر در پرداخت این داستان دقت بیش‌تری می‌شد، می‌توانست بهترین داستان کتاب باشد. در داستان سوم نیز تجربه‌های زیست فردی نویسنده و فرنگ رفتن آن دیده می‌شود و بیش‌تر از این‌که راه به داستان پیدا کند، خاطره‌هایی را مرور می‌کند.

سپس رضیه انصاری در پاسخ به سؤال حسینی‌زاد مبنی بر این‌که داستان‌هایش را بازنویسی می‌کند یا نه، گفت: قطعا در وهله‌ اول آن‌چه را که می‌آید، می‌نویسم، اما در ادامه‌ کار حتما آن‌ها را باز نویسی می‌کنم و از نظر مشورتی دیگران هم بهره می‌گیرم تا در فرایند بازبینی و بازنویسی اثر شکل نهایی‌اش را پیدا کند؛ البته خوب ممکن است گاهی وقت‌ها آدم اطلاعات اشتباهی هم وارد متن کند.

حسینی‌زاد همچنین گفت: از حُسن‌های کتاب می‌توان به این موضوع اشاره کرد که کتاب «تریو تهران» در شمار روایت‌های معمول آپارتمانی نیست و سعی کرده است که منظری روایی به تاریخ و موقعیت زن داشته باشد، البته بر خلاف نقدهای نوشته‌شده بر کتاب، من معتقد نیستم سه زن حاضر در این داستان‌ها هر کدام بازتاب‌دهنده دوره‌ خاصی از زیست و زندگی زن‌های ایرانی هستند. از طرفی به اعتقاد من نثر داستان‌ها شابلونی است.

در بخش پایانی این نشست، محمدعلی سپانلو با آوردن مثال‌هایی از «تریو تهران»، موارد خلاف واقع و غیرمستند را برشمرد و تأکید کرد: بدون تدارکات و آگاهی نسبت به مسائل تاریخی نمی‌توان به سراغ نوشتن رمان رفت. داستان باید قائم به ذات باشد، باید با فضاسازی، موقعیت را برای مخاطب شکل داد و نباید به معلومات او تکیه کنیم.

در پایان این نشست نیز رضیه انصاری گفت: آن‌چه در روایت این داستان آورده‌ام، بخش عمده‌اش را شفاهی از دیگران شنیده‌ام و از طرفی ما برای تحقیق با محدودیت منابع روبه‌رو هستیم و منبع نیست. درباره‌ نثر داستان هم فکر می‌کنم‌ این نثر من است و حتا جاهایی سعی کرده‌ام در اثر واژه‌سازی کنم. من نباید از کتاب دفاع کنم، البته معتقدم که این اثر قابل دفاع است. یک مقدار هم راست بگویم، در برخی مواقع دانش موضوعی نبوده است. من سعی کرده‌ام براساس تخیل سه شخصیت زن را آوانگارد خلق کنم و تلاشم بر این بوده سه شخصیت را در بستر یک خانه در ادوار مختلف به همدیگر پیوند دهم؛ زن‌هایی که به دلایل مسائل سیاسی اجتماعی شوهرشان را از دست داده‌اند و دست‌شان به جایی بند نیست.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۲-۰۹-۲۳ ۱۲:۱۰

چه بر سر اين کتاب آوردند ...