روز به روز به شمار مشترکین خانگی اینترنت در کشورمان افزوده میشد و مردم نیز مشتاقانه هر یک سعی میکردند از قافله آخرین تکنولوژی قرن در آن سالها جا نمانند و به این جرگه بپیوندند، به طوری که همین شور و اشتیاق هموطنان کار را به جایی رسانید که از 5.5 میلیون خانوار کاربر خانگی اینترنت درسال 85 به 13.5 میلیون در سال 95 برسیم، به عبارتی در حال حاضر 55.5 درصد از مردم در محل زندگیشان به اینترنت دسترسی دارند.
آری سخن از ابزاری به نام اینترنت است. ابزاری که ماهیتش را صاحبنظران و اندیشمندان عرصه ارتباطات به عنوان عاملی در جهت بسط و توسعه ارتباط و تعامل هر چه بیشتر ساکنان کرهزمین میدانند ابزاری که در جهت نیل به رشد، ترقی و پیشرفت روزافزون بشریت با شعار همه مردم، ساکنان دهکده جهان فراگیر شد.
اینترنتی که برگ برندهاش در بدو ورود تسهیل بخشیدن به رشد و گسترش علوم و فنون و سهولت دادن به امورات بشر عنوان میشد و مدعی بود عصای دستمان میشود، اما دیری نپایید که متوجه شدیم حداقل در میهن ما، ماهیت قضیه کاملا متفاوت است.
ابزار و وسیلهای وارد فرهنگ تاحدودی سنتیتر آن زمان شد، بدون اینکه فرهنگ استفاده از آن ابزار یا وسیله در گستره مرزهای فرهنگی کشور موجود باشد. بالطبع در چنین شرایطی که عنصر مادی وارد فرهنگ یک کشور میشود اما عنصر معنوی یا فرهنگی وجود خارجی ندارد جامعه با تأخر فرهنگی یا همان دیرکرد فرهنگی مواجه میشود.
در این شرایط ابزار، کارکرد مثبت و مفید خود را از دست میدهد و کژ کارکرد یا همان کارکرد مخرب و منفی جایگزین آن میشود و این یعنی سرآغاز مشکلات و چالشها.
تکنولوژی مدرنی که باید در هر اقلیمی زمینهساز رشد و ترقی علمی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را رقم بزند و همگرایی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را افزایش دهد اما در عمل و از همان بدو امر، خود به عاملی در زمینه افزایش آسیبها و معضلات اجتماعی و فرهنگی مبدل شد، به طوری که با ورود فضای مجازی به کشورمان ناهنجاریهای اجتماعی افزایش یافت و جرم کجرویهای جدید که بعضا جرائم سازمانیافته بود را ایجاد و گسترش داد.
همچنین جامعه را با چالشها و نابسامانیهای اجتماعی عدیدهای روبرو ساخت و فضای ملتهب جامعه را ملتهبتر و آشفتهتر کرد.
در همان اوایل نیز روزی نبود که در جرائد و رسانههای جمعی کشور اخباری دال بر جرائم سایبری منعکس و منتشر نشود. خبرهایی که حاکی از فریب و اغفال، اغوا و تجاوز، دوستیها و ازدواجهای بیسرانجام اینترنتی، انتشار و گسترش سایتهای هرزهنگاری و ... بود.
به گونهای در همان آغازین روزها بین توده مردم رواج یافته بود که هر کس متصل به اینترنت است و به آن دسترسی دارد، هدفش صرفا مخرب و ضداجتماعی است و نوعا به چشم یک مجرم در حال وقوع جرم به آن شخص مینگریستند.
چند سالی وضع به همین منوال ادامه یافت و آهسته آهسته مردم نیز داشتند با این پدیده اخت بیشتری میگرفتند و به کارکردهای پنهان، موثر و اصولی این ابزار پی میبردند که همزمان موبایلهای هوشمند و اینترنتهای پرسرعت در کشورمان مرسوم شد و از سو ی دیگر نیز شبکهها، سایتها و گروههای مجازی ارتباطی و اجتماعی دوستیابی در ایران به طرز باور نکردنی و قارچگونه افزایش یافت.
در این وانفسا نیز روز به روز به شمار مشترکین اینترنت و افرادی که به تلفن همراه هوشمند دسترسی داشتند، افزایش بیسابقهای یافت و مانند هر پدیده دیگری نوجوانان و جوانان بیشتری را با خود همسو و همراه کرد. جوانان و نوجوانانی که گویا تکنولوژیهای روز همسان آنها رشد و گسترش مییافت.
بنا بر اظهار نظر کارشناسان جوانان و نوجوانان ایرانی بنا بر اقتضای سن و سال، شور و حرارت ویژه این بازه سنی، نبود زیرساختها و کمبود فضاهای فرهنگی، تفریحی و ورزشی در کشور چنان مسخ و مبهوت این ابزار ساخته بشر شدند که گویا از بدو خلقت به اتفاق تکنولوژی چشم به حیات گشودهاند.
آمارها همگی نشاندهنده این موضوع است که بیشترین فراوانی مشترکین اینترنت در ایران را قشر دانشجو و دانشآموز تشکیل میدهند، به عبارتی بیشترین آمار در این بازه سنی که سرمایههای اصلی، بالفعل، بالقوه و آیندهسازان ایران اسلامی است را شامل میشود.
هدف از این مقدمه نسبتا طولانی این است که چندیست استفاده بیرویه نوجوانان و جوانان ایرانی از فضای مجازی مسألهساز شده و مشکلات عدیدهای برای دانشآموزان، خانواده و جامعه به وجود آورده است.
به طوری که زنگ خطر را برای مسئولان آموزشی و تربیتی و سایر دستگاههای ذیربط به صدا درآورده و آنها را به فکر واداشته است تا راه و چارهای برای این معضل بیابند، به عبارتی باید برای فرهنگسازی و بسترسازی مناسب برای استفاده صحیح، اصولی، ایمن و ارائه زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی و ... حداقل برای این بازه سنی در جهت افزایش سوادرسانهای آنها برآیند.
متولیان و اولیا امر به فکر نوشدارویی در جهت پیشگیری و درمان افتادهاند. به گونهای که اظهارات مدیران، معلمان، اعضای انجمنهای اولیا و مربیان و ... منتسب به سیستم آموزشی و پرورشی کشور حاکی از آن است که کشور طی چند سال اخیر که ضریب نفوذ اینترنت به ویژه بین دانشآموزان افزایش پیدا کرده است، ضریب افت تحصیلی، گوشهگیری، فرماننابرداری، پرخاشگری، افسردگی، گوشهگیری، بلوغ زودرس و ... گسترش چشمگیری یافته و آسیبها و ناهنجاریهای شخصیتی و اجتماعی عدیدهای را رقم زده است.
نوجوانان و جوانانی که در این چند سال اخیر کژرفتاریها، رفتارهای غیراستاندارد و ناهنجاری بیشتری را از خود بروز و ظهور میدهند قسم عمدهای از رفتارهای پرمخاطره و چالشسازشان
ارتباط نامتعارف و ناسالم با جنس مخالف است که این پدیده در بستر خود نوعا مشکلساز است.
دوستیها و ارتباطاتی که در فضای مجازی شکل میگیرد در دل خود کنشهای ناهنجار اجتماعی، فرهنگی و ... بیشماری نظیر فرار از منزل نوجوانان، بهرهکشی و سوءاستفاده جنسی، گرفتار شدن در باندهای فروش موادمخدر و سایر جرائم سازمانیافته نظیر شبکههای هرزهنگاری، سرقت، اخاذی، شرطبندی، عرفانهای کاذب و دروغین و ... را به دنبال دارد و باعث میشود نوجوانان و جوانان برای ارتکاب اعمال مجرمانه توسط عدهای فرصتطلب و منحرف اغفال و اغوا شوند.
یعنی عمل آنها تابع شخص یا اشخاص دیگری است، پس نوجوان و جوان در اینجا کنشپذیر است یا خود به عاملی اصلی برای وقوع بزه یا رفتار ناهنجار پیشقدم میشود.
نوجوان یا جوانی که به اعمالی چون تجاوز، روابط نامشروع، سرقت، درگیری یا حتی قتل مبادرت میورزد را کنشگر قلمداد میکنیم که این موضوع علاوه بر آسیبها و نابسامانیهای بیشمار اجتماعی است که ماحصل فضای مجازی تا به امروز در کشور ما بوده است.
این پدیده جمعی و فراگیر میتواند ضربات و لطمات بیشماری را به عرصه فرهنگی مملکت و میهن وارد سازد و دریچه و معبری را برای هجوم فرهنگی و نرم و خاموش دشمن به قصد ضربه و آسیب به باورها، ارزشها و شعائر ملی و مذهبی را مهیا فراهم کند که بالطبع حاصلی جز لجامگسیختگی و ولنگاری فرهنگی، خودباختگی و خودبیگانگی فرهنگی، بیقیدی و بیاعتمادی فرهنگی، بحران هویت و پذیرفتن بیچون و چرای فرهنگ نأموس بیگانه که با مؤلفههای فرهنگی و اعتقادی ما همخوانی نداشته و ندارد را در پی خواهد داشت.
در نهایت در درازمدت منجر به سست شدن روابط اعضای خانواده و از همگسیختگی بنیان خانواده میشود و افراد به زندگی تجردی روی میآورند و در این شرایط بیشترین خسران را نهاد خانواده و اجتماع متحمل میشود.
مضاف بر آن نوجوانان و جوانانی که در آستانه رشد و نمو هستند، با استفاده افراطی از وسایل ارتباط جمعی و فضاهای مجازی مستعد ابتلا به بیماریهای روانی، اجتماعی یا همان اعتیاد تکنولوژی هستند.
بیشک فردی که از فضای مجازی به طور بیرویه و مفرط استفاده میکند و آن را به فعالیتهای ورزشی و آموزشی ترجیح میدهد بیشتر از سایر همسالان خویش مستعد ابتلا به فقر حرکتی، آسیبهای اسکلتی، تحلیل بافت مغزی، اختلال در تمرکز و یادگیری و قدرت تصمیمگیری روبروست که صد البته تحلیل بافت مغزی در رقم زدن ناهنجاریها و کژرفتاریها توسط این گروه سنی بسیار تأثیرگذار است.
از سویی دیگر محتویات و خروجی سایتها، نرمافزارهای ارتباطی، گپخانهها، موتورهای جستجو فضای ذهنی نوجوان و جوانان را اشغال کرده که به موجب آن سبب تنهایی، اضطراب، وسواس فکری و روانی و کمبود عزتنفس را سبب میشود.
این موارد فوقالذکر تنی چند از هزاران آسیب، معضل، ناهنجاری و کجرفتاری است که در حال حاضر چالشزا شده و اگر تدبیر جدی از سوی متولیان و مدیران آموزشی، پرورشی، پژوهشی و سایر نهادهای ذیربط و مسئول اندیشیده نشود میتواند بحرانهای جدی را در سپهر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور ایجاد کند.
البته راهکارهایی نیز میتوان به کار بست از جمله الزامات فرهنگی که مدنظر مقام معظم رهبری است که ایشان معتقدند باید همه طرحها و ظرفیتها دارای پیوست فرهنگی باشند. یعنی همان زیرساختهای فرهنگی و فرهنگسازی ابتدایی که مدنظر حضرت آقاست.
در بُعد فنی و تکنولوژی نیز میتوان شبکه ملی، بازی، سرگرمی، آموزشی و پژوهشی را در داخل کشور ایجاد کرد، با نرمافزارهای محدودکننده و کنترلکننده، والدین میتوانند نظارت بیشتری بر عملکرد فرزندانشان در فضای مجازی اتخاذ کنند، آموزش و پرورش به عنوان نهادی که دارای سرمایه عظیم انسانی مهم و بالقوه است باید سعی در تألیف دروسی مجزا در جهت افزایش سوادرسانهای دانشآموزان همراه با مطالعه دقیقتر و جامعتر و با کمک از خبرگان و کارشناسان تکنولوژی و فضای سایبری را ابداع کرده و در مقاطع مختلف تحصیلی توزیع کند. دست آخر نیز خانوادهها بازه زمانی مشخصی برای فرزندان در زمینه دسترسی به اینترنت درنظر بگیرند و از او بخواهند قبل از اتصال به فضای مجازی هدفش را مشخص و معین کند.
یادداشت از: میلاد زندی کارشناسی ارشد جامعهشناس از همدان
انتهای پیام
نظرات