به گزارش ایسنا به نقل از دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی ـ رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ـ درباره ضرورت حرکت به سمت مساله محوری در نهادی مثل دفتر تبلیغات اسلامی اظهار کرد: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به عنوان یک نهاد انقلابی که در اردیبهشت سال ۵۸ به پشتیبانی امام خمینی(ره) تأسیس شد و در این سالها فعالیتش معطوف به تبلیغ دین و نشر فرهنگ انقلاب در اقصی نقاط کشور و پشتیبانی از جبههها و اعزام مبلغ به جبههها و امثال ذلک شده است و به مرور با توجه به شرایطی که پیش میآمد این نهاد با توجه به وظایفی که تشخیص میداد بخشهایی را تأسیس میکرد و به تعبیر بنده دفتر تبلیغات اسلامی وظیفهگرا بود و حسب وظیفه و نیاز، اقدام به تأسیس بخشها و مراکز میکرد و به تدریج این وظیفهگرایی باعث شد که دفتر در مسیر کارکردگرایی اقتاده به این معنی که برای هر بخش و نهاد و یا مرکز تأسیس شده یک کارکردهایی را تعریف کند.
وی ادامه داد: وقتی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مؤسسه امام رضا(ع) و شعب و نمایندگیهایی تأسیس میشود و مدرسه معصومیه به عنوان حوزه علمیه خواهران و بوستان کتاب و بخش فرهنگی هنری و دیگر مراکز اگر هر کدام از اینها کارکردهایی برایش تعریف میشود تا قبل از تأسیس قطبهای علمی و فرهنگی و مسأله محوری ما با رویکرد وظیفه گرایانه و کارکرد گرایانه در دفتر روبهرو هستیم.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تاکید کرد: تشخیص ما این بود که الان وضعیت دفتر مانند جزایر پراکندهای بود که هر کدام رسالتها و وظایف و کارکردهای خود را دنبال میکنند در حالی که نیاز به تغییر آهنگ دیده میشد؛ آن تغییر این بود که از کارکرد محوری به سمت مسأله محوری حرکت کنیم. یعنی در مرحله و گام اول تشخیص دهیم که در جامعه امروز ایران چه فهرستی از مسائل مهم و اساسی فرهنگی و علمی وجود دارد و در گام دوم ببینیم که مزیت نسبی دفتر در کجاست و چه بخش از این مسائل را دفتر تبلیغات اسلامی باید عهده دار شود.
وی گفت: از اینرو در هیات امنا به کمک مرکز برنامهریزی دفتر مطالعاتی انجام شد و مسائل کشور در حوزه فرهنگ و دین را احصاء کردیم و در میان این سلسله از مسائل، ۱۰، ۱۲ موضوع را انتخاب کردیم و به عنوان مسائلی که دفتر باید در جهت کمک به حل این مسائل تلاش کند در نظر گرفتیم. این مسائل عبارتند از فرق انحرافی و باورهای انحرافی در جامعه، ضعف اخلاق فردی و اجتماعی، مسائلی که در رابطه با نظام سیاسی اسلامی وجود دارد، مسائل اجتماعی ایران اسلامی، بحث علوم انسانی اسلامی، بحث تقویت علوم اسلامی، بحث تحکیم نظام خانواده، بسط فرهنگ قرآنی و موارد دیگری فهرست شد و گفتیم که دفتر تبلیغات اسلامی باید به سمت کمک به حل این مسائل برود.
او یادآور شد: در مرحله بعد برای هر تعداد از مسائلی که به هم نزدیک بود یک قطب درست کردیم و برای هر مسأله یک میز تخصصی درست شد که در این میزها از افراد صاحب نظر از میان مدیران دفتر و از میان هیات علمی و افراد صاحب نظر بیرون از سازمان دعوت کردیم و حول هر مساله صاحب نظران حدود شش ماه بحث و گفتوگو کردند و رفت و برگشت میان صفهای دفتر و این میزها فراهم آمد و یک بسته جامع اقدامات پنجساله برای هر مسأله طراحی شد.
واعظی ادامه داد: ضرورت این که به این سمت حرکت کنیم به خاطر بحث تجمیع قوای خودمان و به خدمت گرفتن صفهای متکثر برای اهداف مشخص بود؛ زیرا پیش از این که مسأله محوری اتفاق بیفتد هر صف و هر مرکز کارکردهای خودش را دنبال میکرد ولی الان این اتفاق افتاده است که بخشهای مختلف دفتر پراکنده نباشند و برای حل مسائل خاصی تجمیع شوند؛ مثلا وقتی میگوییم باید برای تحکیم نظام خانواده کار کنیم، مساله آن میز شد بحث طلاق و این که ما کاری کنیم که طلاق در کشور کاهش پیدا کند؛ که این کار هم احتیاج به کار پژوهشی دارد و هم نیاز به کار آموزشی و کادرسازی دارد و باید مبلغانی آموزش ببینند و برای این منظور در بدنه جامعه کار کنند که در این جا پای معاونت فرهنگی و تبلیغی به میان میآید.
وی افزود: از طرف دیگر لازم است از ظرفیت هنر هم استفاده شود که در این جا پای مرکز فرهنگی و هنری به میان میآید و همچنین باید از ظرفیت فضای مجازی هم استفاده شود که پای اداره کل تبلیغ نوین به میان میآید؛ یک وقت میبینیم که برای یک مسأله بخشهایی که قبلا با هم کاری نداشتند الان با هم کارمیکنند. مثلا در رابطه با مبارزه با فرق انحرافی وقتی مسأله وهابیت و جریانهای تکفیری مطرح شد ما طراحی کردیم که ۵ سال در این زمینه در کشور کار کنیم که هم کار پژوهشی و هم کار آموزشی و هم کار تبلیغی و هم کار هنری و هم کار در فضای مجازی باید صورت بگیرد یعنی در واقع مسأله محوری حلقه وصل شد که بخشهای مجزای دفتر که در گذشته جزایر پراکندهای با وظایف و کارکردهای خاص بودند الان حول یک مساله با هم همکاری کنند.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در پاسخ به این سوال که روند حرکت به سمت تحول سازمانی دفتر را چگونه ارزیابی میکنید؟ تصریح کرد: واژه تحول سازمانی با مسأله محوری فرق دارد. تحول سازمانی ابعاد و ارکان مختلفی دارد؛ مثلا برای تحول در سازمان باید بهرهوری را در آن سازمان افزایش دهیم که یک ضلعش چابک سازی است و باید سازمان خود را از حالت بسط ناروای تشکیلاتی و ساختاری و بدنه لش و کم تحرک و گسترده به سازمانی چابک تبدیل کند. ضلع دیگرِ تحول سازمانی بحث یادگیرنده بودن سازمانی است و ضلع دیگر هم بحث اصلاح فرایندها است؛ یکی از ابعاد تحول سازمانی این است که سازمان قوانین و فرایندهای خود را اصلاح کند که اگر بروکراسی گسترده در آن سازمان وجود دارد با اصلاح فرایندها آن بروکراسی تعدیل شود و جای خود را به فرایندهای مؤثر و سریع و دقیق بدهد؛ بنابراین برای تحولات سازمانی باید اتفاقات متعددی بیفتد ولی فکر ما این است که مقوله مسأله محور کردن سازمان گام بسیار بلندی به سمت تحول سازمانی است.
وی ادامه داد: وقتی سازمانی مسأله محور شد، یعنی زمینه یادگیرنده بودن سازمان را فراهم کردهایم زیرا سازمان وقتی میخواهد یک مساله را حل کند با محیط و فعالیتهای متنوع درگیر میشود و میتواند از محیط یاد بگیرد و با آزمون و خطا دانش سازمانی خود را بالا ببرد. وقتی سازمان را مساله محور میکنید مجبور به اصلاح فرایندها میشوید؛ زیرا فرایند انجام امور بر اساس کارکردگرایی با مسأله محوری فرق دارد و باید اصلاح فرایند کنیم و بخشهای زائد را حذف کنیم و بخشهایی را پر تحرک کنیم؛ به نظر من گر چه تحول سازمانی مقولهای فراتر از مسأله محوری است ولی مسأله محور کردن سازمان، دالانی است که تحول سازمانی را تسریع می کند و زمینههای تحول سازمانی را ایجاد میکند.
او در پاسخ به این سوال که راهاندازی سامانه قطبهای فکری فرهنگی در دفتر به چه صورتی انجام گرفت؟ تدابیر شما به منظور کاهش آسیبها و یا مخالفتهای احتمالی چه بوده است؟ گفت: به طور کلی هر وقت در هر سازمانی که شما بخواهید ایده و طرحی نو را پیاده کنید طبعاَ سازمان خو گرفته به نظم موجود مقاومت میکند که اصطلاحا به آن change resistance یعنی مقاومت در مقابل تغییر میگویند که حتی در زندگی فردی افراد هم وجود دارد و چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی و چه در زندگی سازمانی، افراد وقتی به یک روش خو میکنند و وقتی ایده نو و طرحی نو ارائه میکنند، افراد مقاومت میکنند و در این صورت به ناچار باید اقناع سازمانی صورت بگیرد.
وی تاکید کرد: مسأله محوری یک ایده نخبگانی بود و در هیأت امنا پختوپز شد و در زمانی که بنده تصمیم گرفتم این ایده را اجرایی کنم، در اوایل سال ۹۳ بود. یک خلاقیتهایی را به خرج دادیم و ایده قطبها را مطرح کردیم و گفتیم که در قالب میزهای تخصصی اجرا شود؛ این طرح قطبها کاملاَ بدیع است و هیچ جا مسبوق به سابقه نیست و کاملا بومی و ابتکاری است و از درون خلاقیتهای محیطی دفتر تبلیغات اسلامی جوشیده است و با یک همفکری جمعی خاص غنا پیدا کرد تا وقتی که برای خودمان ابعاد این طرح جدید روشن شد و یک ذهنیت جمعی روشنی پیدا کردیم و به یک وفاقی رسیدیم و در مرحله بعد ما رؤسای قطبها را تعیین کردیم و آنها هم به این قصه ورود پیدا کردند و تدریجا کار را به جلو بردیم.
او بیان کرد: وقتی کار برای خودمان روشن شد باید مدیران را قانع میکردیم که این کار زمان برد و طبیعی بود که این کار زمان ببرد زیرا وقتی افرادی که با کارکردهای خاص خو گرفتهاند را شما بخواهید در فضای جدیدی بیاورید که کار کنند در مقابل این کار موضع میگیرند؛ به طور کلی فرایند اقناع سازمانی حدود شش ماه طول کشید و مدیران ارشد را دو روز به وسف بردیم و جلسات فشردهای داشتیم و کم کم بدنه مدیریتی دفتر با این ایده آشنا شد و همراه شد و سعی کردیم کار را پیش ببریم و بحمدالله الان در مجموعه جا افتاده است و البته ممکن است نارساییها و ضعفهایی داشته باشد ولی به عقیده بنده که مجری این طرح هستم تا کنون نتیجه بخش بوده است.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم یادآور شد: یکی از هدف گذاریهای اصلی هیات امنا در بحث قطبها این است که روزی برسد که ۷۰ درصد برنامههایی که در دفتر اجرا میشود قطبی باشد و الان طبق آمار رسمی مرکز برنامهریزی ما از ۷۰ درصد عبور کردیم و بیش از ۷۰ درصد از بودجه دفتر از مسیر قطبها صورت میگیرد و الان هیچ برنامه جدیدی در دفتر اجرا نمیشود مگر این که از مسیر قطبها باشد؛ یعنی ما از برنامههای پراکنده به سمت برنامههای جهت دار حرکت کردیم و باید تلاش کنیم این برنامهها بتواند بیشتر اثربخش باشد و بتواند اثر خود را در جامعه بگذارد.
واعظی در پاسخ به سوال بعدی مبنی بر اینکه اکنون بعد از گذشت چند سال از اجرای طرح قطبهای فکری و فرهنگی و استقرار این سامانه نتایج تحول را چگونه ارزیابی میکنید و چه نمرهای به خود و مجموعه میدهید؟ خاطرنشان کرد: اگر بخواهم فهرستی از دستاوردهای این طرح بدهم اولینش پویش سازمانی و تحرک سازمانی و مقابله با روزمرگی است؛ تمام نهادهای انقلابی و سازمانها به شکل طبیعی در معرض رخوت، رکود و روزمرگی هستند و همیشه این طور است که سازمانهای انقلابی و نهادهایی که بر اساس اهداف ایدئولوژیک و اهداف انقلابی تأسیس میشوند اولش گرمی و حرارت و شور و نشاط است و آرام آرام این شور و نشاط کم میشود و روزمرگی و نخوت حاکم میشود؛ بنابراین بر عهده مدیران ارشد این نهادها است که روح تحرک و نشاط و پویش را در مجموعه بدمند و به نظر من کمترین کارکرد مسأله محوری و قطبهای فکری و فرهنگی در دفتر تبلیغات اسلامی این بود که به سمت حل مسائل جامعه بروند و فکر کنند و طرح بدهند و ایده پردازی کنند؛ بنابراین ما هیأت علمی و مدیران ارشد و میانی و صفها را پای کار آوردیم که برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی از قبیل افزایش طلاق و فرق انحرافی و ضعف اخلاق فردی و اجتماعی تلاش کنند و این یک تحرک و پویش است و یکی از دستاوردهای مهم مسأله محوری در دفتر تبلیغات اسلامی محسوب میشود.
وی افزود: دستاورد دیگر توجه بیشتر به حوزه فرهنگ عمومی جامعه است؛ دفتر تبلیغات اسلامی در طول تاریخ تأسیس خود همیشه بین نخبهگرایی و عطف توجه به فرهنگ عمومی در نوسان بوده است؛ در یک برهههایی این دفتر بیشتر نخبهگرا شده یعنی در پژوهشها و آموزشها به سمت کارهای آکادمیک و مخاطبین نخبه رفته است. به نظر من این مسأله محوری کمک کرد که کفه فرهنگ عمومی و کار دفتر برای فرهنگ عمومی به کفه نخبهگرایی و کار برای مخاطبین نخبه و خاص بچربد. نه این که ما فتیله نخبهگرایی را در دفتر خاموش کنیم بلکه آهنگ رشد نخبهگرایی را کند کردیم زیرا باز هم دفتر تبلیغات اسلامی محصولات زیادی را برای فضای نخبگانی تولید میکند ولی با مسأله محوری به سمت حوزه فرهنگ عمومی جهت دارتر شد و این که ما بیشتر به آسیبهای اجتماعی و مسائلی که بدنه فرهنگی جامعه با آن درگیر است توجه کنیم.
واعظی تاکید کرد: دستاورد دیگر مسأله محوری که خیلیها از آن غفلت میکنند کادرسازی و تقویت بعد راهبردی مدیران است؛ در فضای وظیفهگرایی و کارکردگرایی مدیر عطف توجه میکند به وظایفی که بر عهدهاش هست و آن کار را انجام میدهد ولی ما کاری کردیم که مدیران میانه به فضای تفکر راهبردی بیایند و در فضای طراحی جهت کمک به حل مسائل راهبردی کشور کمک کنند و این باعث میشود که به مرور و ممارست بین اینها خود به خود بر اساس یادگیرنده بودن سازمانی ما کادرسازی میکنیم و الان من به جرأت میگویم که من خودم رشد را در مدیران خودم ملموس میبینم که وقتی اینها در جلساتی بیرون از مجموعه شرکت میکنند به لحاظ تجربهای و دید راهبردی نسبت به گذشته تقویت شدهاند و این نتیجه طبیعی است.
وی گفت: یک دستاورد دیگر حذف و توقف کارهای کم اثر در مجموعه است؛ ما برای این که فعالیتهای دفتر را به سمت برنامههای قطبها و میزهای تخصصی و برنامههای مسأله محور سوق دهیم، مجبور بودیم که در برنامههای جاری خودمان تجدید نظر کنیم و دستور دادیم به تمام مراکز خودمان که کارهای خود را اولویت یک و دو کنند؛ مثلا اگر مجموعهای شش نشریه در یک برهه بیرون میداد الان که نشریات مخاطب ندارند بخشی از این نشریات را حذف کردیم و با توجه به این که جامعه و ذائقه و نیازهای آن تغییر کرده، چرا باید راهی را که در یک برهه خوب بوده و الان کارآیی ندارد الی الابد ادامه دهیم.
او ادامه داد: مثلا ما در دانشگاه باقرالعلوم(ع) گروه معارف را تعطیل کردیم زیرا در سال ۸۴ که به این نتیجه رسیدیم که دانشگاه باقرالعلوم(ع) دانشجوی معارف تربیت کند به درخواست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها قرار بود که کمک کند که این نیاز در کشور تأمین شود ولی بعدها نهاد رهبری در دانشگاهها، دانشگاه معارف را تاسیس کرد و دانشگاه تهران هم دانشکده معارف درست کرد و ما دیدیم که نیاز نیست و این کار را متوقف کردیم و برخی از نشریات را تعطیل کردیم و این هم یکی از فعالیتهای خوب قطبها بود که پالایش کرد و برخی از برنامههای کم اثر را کنار گذاشت و فعالیتهای مجموعه را جهت حل مسائل مطرح شده در قطبهای دفتر تبلیغات اسلامی جهتدار کرد.
رییس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم درباره نظر مقام معظم رهبری درخصوص تاسیس قطبهای فکری فرهنگی چه بوده است؟ اظهار کرد: از همان اول که بنده این طرح را دنبال کردم، یک نوشتهای نوشتم و این طرح را توضیح دادم و در دفتر حضرت آقا، خدمت حجت الاسلام والمسلمین حجازی تحویل دادم و وقتی ایشان طرح را خواندند همان جا گفتند «تحول یعنی این؛ اگر بتوانید اجرایش کنید.» طرحهای این چنینی ۵ درصد مربوط به نوشتن و طراحی طرح است و ۹۵ درصد اجرایی کردن طرح ملاک است و ما خیلی پایمردی کردیم تا این طرح را اجرایی کردیم و یکی از دلایلی که من محکم پای اجرای این طرح ایستادم تأییدی بود که مقام معظم رهبری «مد ظله العالی» داشتند و در یکی از جلساتی که خدمت ایشان رسیدم در بین گزارشی که مربوط به دفتر میدادم به این فراز رسیدم که ما طرح تحولی هم در دفتر کلید زدهایم که ایشان نگذاشتند جمله من تمام شود و فرمودند که «من خواندهام و مطلع هستم و خیلی طرح خوبی است و چرا برخی با تو مخالفت میکنند؟». یعنی ایشان از جزئیات هم مطلع بودند و وقتی من دیدم که خود حضرت آقا پشتیبانی میکنند من با انرژی بیشتری این کار را دنبال کردم؛ یعنی وقتی خواستِ هیأت امنا بود به لحاظ شرعی و قانونی محکم شدیم و حمایت حضرت آقا سبب شد که با انرژی بهتر و بیشتری کار را جلو ببریم.
انتهای پیام
نظرات