• یکشنبه / ۳۱ تیر ۱۳۹۷ / ۱۱:۵۲
  • دسته‌بندی: آذربایجان شرقی
  • کد خبر: 97043116860
  • منبع : نمایندگی آذربایجان شرقی

با نخستین تاکسی کتابخانه‎ای ایران، هم به مقصد برسید، هم کتاب بخوانید

با نخستین تاکسی کتابخانه‎ای ایران، هم به مقصد برسید، هم کتاب بخوانید

ایسنا/آذربایجان شرقی بسیاری از مردم تبریز، آقای کاظمی و تاکسی کتابخانه‎ای‏ اش را می‎شناسند، چرا که این تاکسی، اولین کتابخانه سیار در ایران بوده و مسافران برای اولین بار است که با چنین ابتکاری روبه ‏رو می‎شوند.

به گزارش ایسنا، سوار تاکسی که می‎شوی، برچسب «مسافران محترم، کتاب‎ها جهت مطالعه‏ ی شما عزیزان می‎باشد» بر روی داشبورد خودنمایی می‏ کند. اما این تنها شگفتی این تاکسی نبوده و از زیر ترمز دستی گرفته تا شیشه ‏ی عقب، پر است از کتابچه‌هایی که مسافران را به خواندن کتاب، ترغیب می‎کند. قفسه‎ی کوچک پشت ماشین و صندوق عقب پر از کتاب، از دیگر جذابیت‌های این تاکسی است. 
    
هر مسافری که با هزار مشغله‏‌ فکری و گرفتاری، سوار این تاکسی می‏‌شود، برای لحظه‌‏ای از دنیای درونی‌‏اش خارج شده و به تماشای این کتابخانه‌‏ی سیار می‏‌نشیند. در این میان بازار سلفی‌‏ها و عکس گرفتن‏‌ها با این کتابخانه سیار هم داغ است و مسافران مانند کودکانی که برای نخستین بار به شهربازی رفته ‏اند، تاکسی را با نگاه کنجکاوشان پاییده و در مورد هدف راننده و این ایده ‏ی جالب سوال می‏ کنند. برای آشنایی بیشتر با این تاکسی، به گفت‎وگو با آقای کاظمی می‎نشینیم. 
  
«مهدی کمال کاظمی»، متولد سال 1351 در تبریز و ساکن این شهر است. 

از چه زمانی تاکسی ‎ تان را به کتابخانه تبدیل کردید؟ 

حدود چهار سال است که راننده‎ی تاکسی هستم و از زمان شروع کارم، با خرید 15 جلد کتاب، تاکسی کتابخانه‎ای راه انداختم. نخستین کتابی که در ماشین گذاشتم، کتاب «قوانین راهنمایی و رانندگی» بود. الان مثل قبل نیست که راننده‎ی تاکسی به نظر همه یک فرد کم سواد باشد، الان دیگر اکثر راننده‎های ما دیپلم و حتی فوق لیسانس هستند. 
  
این ایده چگونه به ذهنتان رسید؟ خودتان هم کتاب می‎خوانید؟

شاید من تنها کسی باشم که زودتر از همه مشغول به کار شده و دیرتر از دیگران به خانه می‎روم، اما سعی می‎کنم، روزی 20 دقیقه کتاب بخوانم. آخرین کتابی که خوانده‎ام کتاب « مجنون هور» است. در بسیاری از موارد، خودم را به جای شخصیت کتاب گذاشته‎ام و یاد گرفته‎ام زود قضاوت نکنم. 
  
 شاید من جزو معدود کسانی باشم که هیچ فعالیتی در پیام رسان‎هایی مانند تلگرام و اینستاگرام ندارد. تنها راهی که انسان می‎تواند پس از یک روز کار سخت و هنگام استراحت به آرامش ذهنی برسد، خواندن کتاب است، بارها شده است که کتاب به دست خوابم برده است. 
  
این تاکسی مال من نیست، این یک وسیله‎ی نقلیه عمومی و متعلق به مردم است، آیا نیت‌مان تنها باید این باشد که کرایه ‏ای از مسافر بگیریم و او را به مقصد برسانیم؟ اقدامات فرهنگی از این قبیل ممکن است دیدگاه مردم را تغییر دهد و سبب استقبال هر چه بیشتر آن‎ها از کتاب شود. 
  
مردم چگونه از این کار شما استقبال می‎کنند؟

اکثر مسافران از این حرکت استقبال کرده‎ و اقرار کرده‎اند که تا کنون در هیچ ماشینی به این اندازه احساس راحتی نکرده‎اند. بسیاری از مسایلی که در سایر تاکسی‎ها مورد بحث قرار می‎گیرد، از تاکسی کتابخانه‎ای جمع شده است. 

هدفتان از انجام این کار چیست؟

شما راننده تاکسی سراغ دارید که چهار سال پیاپی، به جای نهار خوردن، کار کند و هزینه‎ی آن را صرف خرید کتاب کند؟، تنها هدفی که از این کار دارم، ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است.  
  
  وقتی مسافران کتاب می‎خوانند، راحت‎تر رانندگی می‎کنم و آرامش بیشتری دارم. من تلاش می‎کنم تا مسافران را به خواندن کتاب، ترغیب کنم، مثلا در قسمت جلوی ماشین، کارت‎هایی را تعبیه کرده‎ام و وقتی مسافران می‎پرسند که این کارت‎ها چی هستند، به آن‎ها می‎گویم که حاضرید یک مسابقه برگزار کنیم؟، از آن‎ها می‎خواهم یک کتاب را به انتخاب خودشان بردارند و بخوانند و من تا جایی که خوانده‎اند، از آن‌ها سوال بپرسم، اگر آن‎ها توانستند به سوالم پاسخ دهند، کتاب را به آن‎ها جایزه می‎دهم. 
  
همین که مسافران در طول مسیر یک کلمه هم از کتاب‎ها یاد بگیرند، بزرگ‎ترین موفقیت من خواهد بود. چندی پیش اعلام شد که آمار کتاب خوانی در استان ما، شش دقیقه است، اما من می‎گویم که شش دقیقه و یک صدم ثانیه است و من توانسته‎ام یک صدم ثانیه آن را بیشتر کنم. 
  
در بسیاری از موارد، از مسافرانی که توانسته‎اند به سوالم جواب بدهند، کرایه نگرفته‎ام. یا مثلا بچه‏ ها برای جواب دادن به سوالم و دریافت جایزه، رقابت کرده‎اند و این برای من بسیار ازشمند است. 
  
متأسفانه حتی مردم تبریز هم شهر خودشان را آن گونه که باید نمی‎شناسند

با انتخاب تبریز به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی در سال 2018، این هدف را جدی‎تر دنبال کردم، مردم باید اطلاعات عمومی بالایی از شهرشان داشته باشند، متاسفانه حتی مردم تبریز هم شهر خودشان را آن گونه که باید نمی‎شناسند، روزی در فلکه «پروین اعتصامی» تبریز وسط چهارراه، در حالی که 20 هزار تومان در دست داشتم، از 15 نفر، سوال کردم که «نام اصلی پروین اعتصامی چیست؟»، هیچ کس نتوانست به سوالم پاسخ درست بدهد!. 
    
تاکنون چند جلد کتاب تهیه‎ کرده‌‏اید؟

  آمار تعداد کتاب‎هایی که تا به الان خریده‎ام از دستم خارج شده و شاید به پنج هزار جلد برسد. بیشتر از کتاب‎های کم حجم استفاده می‎کنم تا مسافر بتواند در طول مسیر آن را بخواند، رمان‎ها هم در درجه دوم قرار دارند، چهار ایستگاه در نقاط مختلف شهر در نظر گرفته بودم، تا مسافران کتاب‎هایی را که امانت گرفته‎اند به این ایستگاه‎ها تحویل دهند. کتاب‎هایی به زبان ترکی، زندگینامه‎ی شهدا و دفاع مقدس هم در این کتابخانه پیدا می‎شود، همه جور کتابی در کتابخانه داریم به جز کتب سیاسی. 
  
بعضی‌ هم تعدادی کتاب هدیه‎ کرده‎اند، از طرف سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز و کتابخانه‏ های عمومی نیز تعدادی کتاب اهدا شده، اما تعداد کتاب‎ها در مقایسه با متقاضیان و مسافران بسیار کم است. 

نزدیک به 1800 جلد کتاب امانت داده‌‎‌ام 

 کتاب‎هایی که امانت داده‎ام، هنوز برگشت داده نشده‎اند، حالا یا وقت نکرده‎اند بخوانند یا فرصت نداشته‎اند کتاب را پس بیاورند، مطمئنم که کتاب‎ها را پس خواهند آورد، چون مردم ما امانت‎دار هستند. نزدیک به 1800 جلد کتاب امانت داده‎ام. 
  
کتاب، اسپانسر ندارد!

اگر به اهدای کتاب، چشم دوخته بودم، این حرکت، عقیم می ‏ماند،اکثر برنامه‎ها مانند برنامه‎های ورزشی، اسپانسر دارند و این در حالی است که کتاب، اسپانسر ندارد!. نمی‎گویم حمایت نمی‎شود، اما حمایت‏‎ها دائمی و در شان مردم تبریز نیست. 
  
خاطره‎ی خوشی از کتاب خواندن مسافرانتان دارید؟

یک روز مسافری که فرزندش بیمار بود، سوار تاکسی شد و آن بچه در حالی که حال خوشی نداشت، کتاب را می‎خواند و بلند بلند می‎خندید در حالی که اشک از چشم‎های مادرش سرازیر بود و هنگام پیاده شدن هم بچه کتاب را پس نداد و هر چه مادرش اصرار کرد که کتاب را سر جایش بگذارد، قبول نکرد، من کتاب را به او هدیه دادم و از مادرش قول گرفتم تا پنج کتاب را بردارد و برای بچه ‏های دیگر هم بخواند. 
   
مردم تا چه زمانی می‎توانند در تاکسی کتابخانه‌‏ای، کتاب بخوانند؟

 تا زمانی که راننده تاکسی هستم با کمک رسانه‎ها و مردم به این حرکت ادامه خواهم داد، پیش بینی می‎کنم، استقبال از این هم بیشتر شود. این حرکت، کاری نیست که من به تنهایی بتوانم انجام دهم، بیایید دست به دست هم دهیم و کتاب‏هایی را که نمی‎خوانیم به تاکسی‏ ها هدیه کنیم.  

گفت‎وگو از «نسرین سوار»- خبرنگار ایسنا در آذربایجان‌شرقی

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha