دکتر «یونس احمدی» در گفت و گو با ایسنا، اظهار کرد: تجربه بیش از چهار دهه برای استقرار یک حاکمیت در کشور و نزدیک به دو سده ارتباط با نظامهای مدرن می تواند رگههائی از هوشمندی پدید آورده باشد که متوجه باشیم اگر کشور در مسیر ضعف یا انحطاط باشد نمی توان با شعار و بازی گردانی عبارات آن را از این مسیر بازداشت.
وی با تاکید بر اینکه ملت ایران باید دوچشم دارند دوچشم دیگر قرض کنند و از ساختارهای کشور دفاع کنند، گفت: این کاری است که همه ملت های بزرگ دنیا انجام داده اند و هر حرکتی را چه پیشرونده و چه اصلاحی در چهارچوب ساختارها انجام می دهند.
این دین پژوه و مدرس دانشگاه گفت: ساختارهای کشور به عنوان سرمایه ملی یک واقعیت فرا ایدئولوژیک هستند و به تک تک آحاد ملت و نسل های آینده تعلق دارند و میتوانند همه ما را با هر ایده ای که داریم دور هم جمع کنند و متأسفانه شاید دوقرن یا بیشتر است چون نگاه یکپارچه و ساختاری به کشور نداشتهایم با فقر واژه در این حوزه مواجهایم. واژههای ساختاری الهامبخش، تعاملمحور، وحدتآفرین و متعلق به آحاد ملت هستند.
احمدی تصریح کرد: عمدتاً واژگان ما در عمقی که از آنها اراده می کنیم، تفرقه انداز هستند. وقتی از دین حرف می زنیم یا زمانی که از ملیت سخن به میان می آوریم، واژگان بخشی از ملت و کشور را شامل می شوند و جامعه را خط کشی و گروه گروه میکنند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه واژگانی که ما را متحد می سازند، یا نداریم یا فقط تعارف هستند، تصریح کرد: ما ملتی هستیم که حداقل دو قرن است برای زندگی در وطنِ ایران به توافق نرسیدهایم. حاکمیت دست هر کس یا گروهی که افتاده، نصف ملت را ایرانی نمی دانسته است و از آنها خواسته کشور را ترک کنند. حالا یا پاسپورت بگیرند و بروند، یا جمع کنند و بروند. ما آموزش ندیده ایم که با هم باشیم. هر گروهی که آب به آسیابش بیفتد با دیگران همین معامله را می کند.
احمدی ادامه داد: در کشور ایدئولوژی و سیاست با رشد سرطانی مجال را از دیگران گرفته اند و زمین و زمان را با مضامین خود احاطه کرده اند. به عنوان نمونه واژه خودی و غیر خودی در جامعه بسیار تکرار می شود و ما از آنها اراده به ایدئولوژی داریم. یعنی محوریت من و دسته ام هستیم و هرکه با من است خودی است.اما واژگانی مانند خود و دیگری ego and other که به معنای ساختار خودی و ساختار دیگری است و وجود هر یک مستلزم وجود دیگری است را نمی شناسیم.
وی با بیان اینکه ساختار اصلی کشور وطن و ایران است و هر کسی ایرانی است و هرجور می اندیشد، درون این ساختار است و ما همه باید تحت این فرم زندگی کنیم، تصریح کرد: واژه ساختار بر همه شؤون اولویت و شمولیت دارد. ما در ذهن وطن را داریم و در عین و واقع ساختارهای کشور را میبینیم. در واقع ساختارهای کشور، وطنی هستند که در زمین و میان مردم و امورات روزمره آنها، جاری می شوند. این ساختارها، در مجموع ایدئولوژیک نیستند، یعنی ماهیت ایدئولوژیک ندارند، نه ایدئولوزی علمی و نه ایدئولوژی دینی بلکه فراتر از آنها و مادر همه هستند.
احمدی ادامه داد: همه می توانند ایده داشته باشند، چه مذهبی یا ملی اما باید خود را درون ساختارهای کشور تعریف کنند. بنابراین ساختار کشور شامل جغرافیا و تاریخ کشور است که از یک طرف سنت و دین و از سوی دیگر نگاه نوگرا و مدرن به زندگی را شامل می شود.
وی تصریح کرد: ساختارهای ایرانی یا وطن جاری، رمز مشترک کشور است و به عنوان بستری است که هر نگاه و ایده ای به زندگی در آن شناور است. به این معنی که ساختارگرائی و عشق به وطن می تواند نقطه مشترک همه ایده های مختلف اجتماعی باشد. تنها دراین صورت است که حفظِ حدود و ساختارهای کشور و مرزهای جغرافیائی، تاریخی ، دینی و فرهنگی، سنتی و یا مدرن آن، یک اصل برای همه خواهد بود.
این دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان تصریح کرد: در شرایط کنونی میراث ساخت های ایرانی شامل برخی عناصرتاریخی، مذهبی و مدرن به عنوان "صورت متنی" و میراث معنوی و نهادهای چهارگانه اجرائی، تقنینی و قضائی و همچنین نهاد جامعه مدنی به عنوان "صورت شکلی" و میراث مادی در درون جغرافیائی مشخص و محدود به نام ایران است که باید به عنوان بستر پیشرفت و توسعه کشور و عامل تعامل تمامی نیروها، بتواند تمامی نیروهای مختلف سنتی ومدرن را باهم، هم سو سازد.
انتهای پیام
نظرات