برنامۀ زندۀ اینستاگرامی «حیرت فلسفی از دیدگاه حافظ و خیام» و به بهانۀ روز بزرگداشت حافظ از سوی مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شد. بهادر باقری، مدرس رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه خوارزمی تهران و معاون گسترش زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاهها و مراکز علمی خارج از کشور وزارت علوم، که سخنران این مراسم بود، سخنش را با خوانش شعر «سینه مالامال درد است ایدریغا مرهمی/ دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی» از لسانالغیب، آغاز کرد و گفت: دهخدا حیرت را سرگشته شدن، بر یک حال ماندن از تعجب، بیخودی و آشفتگی معنا میکند و این حیرت به دو نوع فلسفی و عرفانی تقسیم میشود.
وی با اشاره به اینکه حافظ هم در عرصۀ حیرت فلسفی سرودههایی دارد و هم در عرصۀ حیرت عرفانی اما بحث ما در این مجال بیشتر به حیرت فلسفی او میپردازد، ادامه داد: ارسطو حیرت را نقطه عزیمت فلسفه میدانست و میگفت تفکر فلسفی از حیرت آغاز میشود. هایدگر، فیلسوف آلمانی نیز میگوید منزلگه ما همین حیرت فلسفی است و فلسفه یعنی آگاهی از شناخت ناپذیری وجود و علامه فروزانفر معتقد است که یک نوع حیرت منشأ شک و تردید است و نوعی دیگر حاصل غلبه شهود جمال که در نظر عرفا اولی مذموم است و دومی ممدوح.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: پرسشهای جدی که برخاسته از حیرت فلسفی است هرگز کهنه نمیشود و بشر هماره با آن روبروست. اکثر شاعران جهان ازجمله شاعران بزرگ ایران نیز در بخش اعظمی از اشعار خود نگاه فلسفی به هستی داشتهاند و در وادی حیرت قدم زدهاند.
باقری گفت: در برابر اندیشهای که این دنیا را نظام احسن میداند و میگوید آنچه فراروی ماست کاملترین دنیای موجود است، اندیشۀ دیگری وجود دارد که به این هستی و کاستیها و شر و بدیهای آن اعتراض میکند و معتقد است «آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست/ عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی.» و در شعر حافظ هر دوی این اندیشهها وجود دارد.
وی افزود: کاووس حسنلی و سعید حسام پور، دو تن از اساتید دانشگاه شیراز در مقالهای به نام «پریشانیهای حیرت آلود خیام» با ریشهیابی حیرتهای فلسفی خیام که در شعر حافظ هم جریان دارد، به این نتیجه رسیدهاند که این اندیشههای خیام بنیادی در پیوند با روشن نبودن آغاز و انجام بشر دارد و نگاههای پوچ انگارانه به جهان اطراف، او را به اغتنام فرصت و شادمانه زیستن رهنمون میشود.
معاون گسترش زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاهها و مراکز علمی خارج از کشور وزارت علوم یادآور شد: بستر سیاسی اجتماعیای که خیام در آن زندگی میکرد و در مقالهای که ذکر شد به آن اشارهشده، عصری پر از حوادث تلخ و جنگ بین فرقههای متعدد بود. هر کس خود را بر حق و دیگری را کافر میدانست. از سوی دیگر جنگهای صلیبی هم بر ناآرامیها میافزود و وزیران دانشمند ایران به خاطر کوچکترین زاویه فکری با غزنویان و سلاجقه به کفر متهم و کشته میشدند.
این مدرس رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه توضیح داد: درنهایت پنهان شدن حاکمانی که جایگاه ملی و میهنی نداشتند پشت دیوار دین و سو استفاده از مذهب برای پیشبرد اهداف سیاسی مزید بر جهل و نادانی مردم، خیام را بر آن میداشت تا بگوید
«گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو، مشتی خر بین»
باقری تصریح کرد: فرقههای فراوانی در دورۀ خیام فعالیت میکردند که تردید خیام برای برخی از آنها گران تمام میشد؛ چنانکه میبینیم نجم الدین رازی در مرصادالعباد او را سرگردان در تیه ضلالت میداند بااینحال، در اشعار خیام هم اندیشههای بودایی که جهان را پر از شر و بدی و کاستی میداند و اندوهی برخاسته از تماشای این کاستیها به بشر میدهد میتوان دید و هم اندیشههای زروانی که معتقد است انسان هدف از خلقتش را گمکرده و از سوی دیگر ما این تردیدهای فلسفی را در انسان مدرن هم میبینیم.
وی گفت: انسان مدرن خوشبینی رمانتیسم را ندارد که فکر کند با اخلاق میتوان دنیای بهتری ساخت. دنیای او دنیای عدم قطعیت است و پرسشهای بیپاسخ دارد و خیام دربارۀ آنها که فکر میکنند گرهای از راز این دنیا باز کردهاند میسراید
«آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند»
این دانشیار زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: خیام معتقد است هر چه مدبرتر باشی و دانش بیشتری داشته باشی در برابر عظمت این هستی سرگردانتر میشوی و پرسشهای بیشتری پیدا میکنی. از نظر او خدا یک راز بزرگ است و از نظر عرفا یک ناز بزرگ.
باقری ادامه داد: حافظ نیز در برخی از ابیات خود دچار این پرسشهای مردافکن میشود و میگوید وجود ما معماست با این تفاوت که نگاه او تلخی نگاه خیام را ندارد؛ برای نمونه میگوید «چیست این سقف بلند سادۀ بسیار نقش؟ /زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست. »
وی افزود: از نظر حافظ و خیام هر که میگوید میدانم اشتباه کرده است و هیچکس از اسرار الهی نمیتواند آگاه شود. طبیعی است کسی که این پرسشها را نداشته باشد زندگی آرامی دارد اما کسی که معتقد است خدا بار امانت عشق را بر دوش او نهاده همواره حامل این پرسشهاست.
این مدرس دانشگاه فانی بودن دنیا را از دیگر مواردی دانست که هم در شعر خیام و هم در شعر حافظ میبینیم و اظهار کرد: تو گویی خیام چند صد سال بعد نالهاش را از گلوی حافظ بیرون میدهد. وقتی میسراید: «قدح بهشرط ادب گیر زان که ترکیبش/ ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد.»
باقری یادآور شد: آنچه باید به آن توجه داشت این است که هم میتوان مانند شجریان با عزت از این دنیای فانی رفت و هم مثل برخی که مردنشان آرزوی همگان است و باعث شادی دیگران.
معاون گسترش زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاهها و مراکز علمی خارج از کشور وزارت علوم خاطرنشان کرد: امام علی میفرمایند «أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ، وَ هُمْ نِیَامٌ» یعنی مردم مانند سوارانی هستند که آنها را درحالیکه خوابند بهسوی منزلگهی میبرند و حافظ نیز در همین راستا میسراید که «راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود. » در اصل کار شعر، نشان دادن سرمنزل و جواب دادن به پرسش نیست بلکه کار شعر پرسش آفرینی است.
وی توضیح داد: خیام و حافظ در برابر عظمت وجود آدمی و رازهای پنهان آن احساس کوچکی و ناتوانی و نادانی و حیرت میکنند و این حس را صادقانه با ما در میان میگذارند. همان خیامی که در رسالههای خود از قیامت و... سخن میگوید به گاه شعر پرسشهای رنجآوری را طرح میکند و بعد از او حافظ نیز. شعر آنها تاریخمصرف ندارد چراکه حیرت بشر هرگز تمام نمیشود.
انتهای پیام
نظرات