روزگاری نهچندان دور نامههایی که با جملههای کلیشهای «ای نام تو بهترین سرآغاز، بی نام تو نامه کی کنم باز» و «ای نامه که میروی به سویش ...» آغاز میشد و با عبارتهایی مثل «ملالی نیست جز دوری شما ...» خاتمه مییافت، اقوام و آشنایان را از راه دور و نزدیک از حال یکدیگر باخبر میساخت؛ چند جملهای از احوالات و اتفاقات جدید و بیان دلتنگیها بیشتر در آن نبود اما دنیایی از خاطرات را در اذهان زنده میکرد.
دهه شصتیها و پیش از آن فراموش نمیکنند روزهایی که به سال نو نزدیک میشد و کارت پستالهایی را برای ارسال به فامیل و دوستان تهیه میکردند، وقتی پستچی در را میزد و کارتی با نقشی از گل و طبیعت و با عبارتهای تبریک همچون «هر روزتان نوروز و نورزتان پیروز» را تحویل میداد، فرحی وصفناپذیر در وجودشان خیمه میزد و حالا اگر اثری از کارتها مانده باشد، یاد دوستانی را زنده میکند که شاید دیگر از دیدنشان محروم هستیم.
آن روزها کسی تصورش را نمیکرد که در خانه خود بنشیند و با وسیلهای به اسم تلفن همراه به دورترین نقاط دنیا پیامی ارسال کند و پس از چند ثانیه جواب آن را بگیرد. روزها و ماهها منتظر خبری از عزیزی مینشست و قاصدکی را با آرزوهای دور و دراز فوت میکرد تا قاصدی خوش خبر پیامی به او برساند و در این بین پستچیهای مهربان محلهها قاصدان امینی بودند که با جابهجایی نامهها شریک شادی و غم خیلیها شدند.
فیروز شاهمرادی، پستچی بازنشسته زنجانی از روزهای پر از خاطرات تلخ و شیرین که در اداره پست گذرانده است، سخن آغاز میکند و میگوید: از سال ۷۰ به اداره پست آمدم و سال گذشته بازنشسته شدم. در طول این سالها روزهای خوش و سختیهای مختلفی را تجربه کردم که در نهایت یادآوری همه آنها برایم شیرین است و این را با صدق دل میگویم که اداره پست مشتریمداری را سرلوحه کار خود قرار داده و کارمندانش باید با منش خوب با مردم ارتباط داشته باشند.
وی از خاطرات یکی از همکارانش یاد میکند و ادامه میدهد: زمانی که تلفنهای همراه هنوز در اختیار مردم نبود، نامهای را به دست خانم و آقای سالخوردهای رساند و گویا آنها منتظر نامهای از فرزند سربازشان بودند که مدتی از او خبر نداشتند، با دیدن نامه آنچنان خوشحال شدند که مادر پیر، پستچی را در آغوش گرفت و اشک ریخت و پستچی هم بیاختیار با دیدن احساس و عاطفه مادری اشک از چشمانش جاری شد و از آن پس این خانواده از نامهرسان مثل پسر خود پذیرایی میکردند و یک نامه وسیلهای برای صمیمیت آنها شد.
در زمان جنگ تحمیلی هم وقتی خانوادهها مدت طولانی از دیدن عزیزان خود که به جبهه رفته بودند، محروم میماندند، نامهای از آنها حکم پیراهن یوسف را داشت که نور امید را در دلشان زنده میکرد. به گفته شاهمرادی در دوران دفاعمقدس حدود ۹۰ درصد امکانات پست در اختیار پشتیبانی جنگ بود و پاکتهای مخصوصی را به رایگان و بدون الصاق تمبر در اختیار رزمندگان قرار میدادند و آنها را به دست خانوادههای رزمندگان میرساندند.
وی یادآور میشود: در دوران دفاعمقدس سرباز بودم که به مناطق جنگی اعزام شدم، آقای علوی پستچی محله ما و فرد بسیار پاکدست و پرتلاشی بود و چندین بار نامههایی که از جبهه ارسال کرده بودم را به دست خانوادهام رسانده بود و وقتی به مرخصی میرفتم همان پاکتهای نامه را در خانه میدیدم که آنها را نگه داشته بودند و به وقت دلتنگی نوشتهها را مرور میکردند و حتی از شهدا هم نامههایی زیادی به یادگار مانده و اکنون به اسنادی در حوزه فرهنگ ایثار و شهادت تبدیل شده است.
اعتماد رکن مهمی است که پست توانسته خود را امین مردم جای دهد و امانات مردم حتی از یک کاغذ بیارزش تا کالاهای لوکس و قیمتی را به مقصد برساند و شاهمرادی میگوید: همکاران ما بارها پول نقد وچکهایی که پیدا شده بود را به صاحبانشان تحویل دادند و با رساندن اشیای گمشده مانند سوئیچ ماشین، سند خانه و اسناد مختلف به دست صاحبان امانتداری خود را در عمل ثابت کردند.
وی از روزهایی که هیچ شناختی از پست نداشت و میخواست وارد این حرفه شود یاد میکند و ادامه میدهد: قبل از وارد شدن به این شغل تنها تصورم این بود که پستچیها نامههای مردم را جابهجا میکنند اما وقتی تنوع فعالیتها، خلوص و صمیمیت را در اینجا دیدم عاشق شغلم شدم. با عشق به این حرفه نیامدم اما با عشق کار کردم و با عشق بازنشسته شدم.
دهههای ۸۰ و ۹۰ دیگر تصورشان از نامه فقط به مرسولات اداری محدود شده و نمیتوانند حس دستنوشتهای از یک دوست که سالها در همسایگیشان زندگی میکرد و به شهر و دیار دیگر رفته و خبر از احوال جدید خود میدهد را درک کنند. تلفنهای همراه و ابزارهای الکترونیکی رفاه و آسایش برای بشر هزاره سوم به ارمغان آورده و بسیاری از نیازهای جامعه بیرونی هر فرد را هرکجا که باشد در قاب یک وسیله در دستان او قرار داده است اما آیا این نوع سبک زندگی میتواند خلاءهای ارتباطات فیزیکی افراد را پر کند؟
نقش همین ابزارهای الکترونیکی در جهان امروز که با پدیدهای شوم به نام کروناویروس دست و پنجه نرم میکند بر کسی پوشیده نیست و بسیاری از خدمات پستی، خریدهای اینترنتی و آموزش و حتی ارتباطات مردم را سهل و آسان کرده است، هرچند ضعفهایی در خدمات زیرساختی و بهویژه سیستم آموزش وجود دارد اما اگر همین سطح از ارتباطات الکترونیکی هم نبود جامعه با فاجعهای عمیق روبهرو میشد.
با این حال امروز همه دنیا با وجود پیشرفتهای مختلف فناوری، منتظر قاصدی خوش خبر است تا خبر اضمحلال کرونا و آرامش و آسایش جهان را بدهد.
انتهای پیام
نظرات