به گزارش ایسنا، «هاشم ساجدی» سال ۱۳۲۶ در خانوادهای روستایی در کلاته دامغان متولد شد. در ۶ماهگی از نعمت وجود پدر محروم شد و به کمک مادرش، مراحل رشد و فراگیری علم را طی کرد. از همان ابتدا، سلیم و آرام بود و اطمینان و اعتماد به نفس در او دیده میشد. فعالیتهای سیاسی و مذهبیاش به سالهای ۴۰ و ۴۱ برمیگردد.
در کوران انقلاب، هاشم نیرویی پُرتوان برای نشر حقایق انقلاب اسلامی و افشای چهرۀ کریه رژیم شاه بود و پس از پیروزی انقلاب نیز به ایفای رسالتش در کمیته انقلاب اسلامی پرداخت. زمانی نیز بار سنگین عضویت در شورای مرکزی جهاد سازندگی گنبد را به دوش کشید که این امر مصادف با ایامی بود که حضور ضدِانقلاب در گنبد به اوج خودش رسیده بود و او در یکی از اصیلترین سنگرهای انقلاب اسلامی، یعنی جهاد سازندگی، به دفاع از ارزشهای انقلاب و افشای چهرۀ منافقانه ضدِانقلابیون پرداخت.
زمانی که مسئولیت ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی خراسان را در منطقه دشت آزادگان برعهده داشت، در عملیاتهای مختلفی همچون طریقالقدس، فتح تنگه چزابه، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان و محرم شرکت کرد و با کیاست مؤمنانه، شم قوی نظامی و تجربیات گرانقدری که در مصاف با حملات صدامیان به دست آورده بود، به مدیریت و هدایت جهادگران مبادرت ورزید.
پس از پایان عملیاتهای پیروزمند فتحالمبین و بیتالمقدس،پشتیبانی جنگ جهاد استان خراسان به غرب کشور منتقل شد. همزمان با انتقال جهاد خراسان به غرب، مشکلاتی وجود داشت که خاص منطقة غرب بود، لذا وی را با توجه مدیریت و تجاربی که داشت، به عنوان فرمانده قرارگاه نجف اشرف انتخاب کردند. در این منطقه نیز در عملیاتهای مختلف از جمله عاشورا (میمک) و والفجر ۳ حضوری مؤثر و هدایتگر داشت.
سرانجام پنجم آبانماه ۱۳۶۳ و در حالی که برای بازدید از فعالیتهای ایثارگران جهاد سازندگی در مناطق جنگی، در حال تردد در جادههای ناامن جبهههای غرب بود، در پی کمین ضدِانقلابیون و همسنگران صدام، شربت شهادت نوشید وآتش اشتیاق را با دیدار محبوب جهانیان فرونشاند و در فوران خون طاهر خویش، راهگشای همسنگران مبارزش شد.
بخشی از وصیتنامه سردار جهادگر شهید هاشم ساجدی
انقلاب دو چهره دارد: خون و پیام. انقلاب اسلامی ما هم شهادت و پیام دارد و این را به وضوح، فرزندان اسلام، در طول انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب تا هماکنون، در جبههها نشان دادهاند. من هم پیام شهیدان را شنیدم و به سوی میعادگاه عاشقان الله شتافتم تا شاید از فیض شهادت بهره گیرم.
ای مردم رزمنده و مسلمان ایران! فرزندان شما در جنوب، برای اسلام و کشور اسلامی ایران، افتخارات بزرگی را کسب میکنند و خون گلهای پرپر شده شما، فضای خوزستان را معطر کرده است و هر تازه واردی را تحت تاثیر قرار میدهد. پیام این شهیدان و شاهدان تاریخ به شماست که اسلام عزیز را یاری کنید و امام عزیز، خمینی بزرگ را پشتیبان باشید. هر گلولهای از دشمن که به قلب فرزندان اسلام میخورد، زمزمه الله اکبر، خمینی رهبر سر میدهند .
برادرم، مادرم، همسرم و خواهرم، همه شما را به خدای بزرگ میسپارم. مخارج عزاداری را زیاد نکنید و پول آن را به امور جنگی ستاد پشتیبانی جهاد سازندگی خراسان بدهید.
فامیل بعد از شهادتم به هم دیگر تبریک بگویند، چون به آرزویم میرسم. کسی برایم گریه نکند، چون شهادت را سعادت میدانم و عاشقم. عاشق خدایم و بندهای گنهکارم و تاکنون نتوانستهام بنده خوبی برای خدایم باشم. خدایا مرا بیامرز.
انتهای پیام
نظرات