• شنبه / ۲۸ مهر ۱۳۸۶ / ۱۳:۱۸
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 8607-15536
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

خاتمي : بايد علم را از دست زورگويان و سودجويان بيرون آورد امنيت بزرگترين گمشده امروز بشر در جهان به هم پيوسته است

خاتمي :
بايد علم را از دست زورگويان و سودجويان بيرون آورد
امنيت بزرگترين گمشده امروز بشر در جهان به هم پيوسته است

رييس موسسه‌ي بين المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدنها با ابراز تاسف از قرار گرفتن علم در خدمت سياست سودا زده، علم را در اين حالت ويرانگر خواند و گفت: بايد کوشيد تا علم از دست زورگويان و سودجويان بيرون آورده شود.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حجت‌الاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي كه در همايش "علم ، دروازه اي براي تفاهم" سخن مي‌گفت، با طرح اين سوال كه علم به کجا مي رود، اظهارداشت: درست در هنگامي که غرب از آنچه خواب قرون وسطي نام گرفته است، سر بر مي داشت و در پرتو دو نهضت نوزايش و اصلاح تجربه جديدي از زندگي را آغاز مي کرد، در اواخر قرن شانزدهم در آلمان کتابي تحت عنوان «يوهان فاوستن» منتشر شد که سرگذشت حکيم کيمياگري را بازگو مي کرد که با شيطان پيمان بسته بود که همه آرزوهايش برآورده شود و در برابر آن، جاودانه در آتش جهنم بسوزد.

وي با بيا اينكه سال‌ها بعد نويسنده و درام سراي انگليسي «کريستوفر ماريو» سرودي را تحت عنوان «سرگذشت غم انگيز دکتر فاستوس» منتشر کرد و بالمآل داستان «فاوست» در سروده ادبي جهاني و جاواداني «يوهان ولفگانگ فون گوته» عالم و شاعر بزرگ آلمان که از قضا دل در گرو عشق به شرق و به خصوص حافظ ما داشت مشهور خاص و عام شد.

وي در ادامه با طرح اين سوال كه آيا مي توانيم سرگذشت علم و بالاتر از آن، غرب و جهان متجدد را همان بدانيم که بر «فاوست» گذشت؟گفت :دکتر «فاوست» عالم و کيمياگر، گرچه با فريب شيطان به لذت و برخورداري رو مي آورد، اما هيچگاه روح خود را کاملاً به او نمي فروشد و در آخر هم پس از طي مراحل دردناک و عبرت آموز، راه آرامش راستين را مي يابد و کوشش خود را مصروف سود رساندن به ديگران مي کند و بالاخره «فاوست» شيطان زده، مورد ستايش فرشتگان قرار مي گيرد که روان او را با جلال به عرش مي برند و شيطان که نيرويش در تدبير! و جادوگري و قدرت تصرف تجلي مي يابد در برابر نيروي عشق و محبت و عظمت خداي بخشنده شکست مي خورد و انسان فريفته شده، پس از هجرتي طولاني و دردآور باز به اقليم روح بر مي گردد.

رييس موسسه‌ي بين المللي گفت‌وگوي فرهگ‌ها و تمدنها در ادامه اظهارداشت: درآستانه قرن بيستم ميلادي «نيچه» از زبان حکيمي که ديوانه اش مي خواندند فرياد برمي آورد که «خدا را کشتيم» و اين منبع عظمت و زيبايي و شفقت را با دست خود از پاي در آورديم و تاوان آن را بايد بپردازيم.

وي افزود: «نيچه» اما براي رهايي از اين وضع ناگوار در انتظار «ابرمردي» مي ماند که با «اراده معطوف به قدرت» نجات بخش شود. چندي نمي گذرد که «ابرمرد» در هيبت هيتلر با اروپا و بشريت آن کاري را مي کند که پيش از او «استعمار» که مولود دنياي متجدد است با بخش بزرگي از انسان هاي روي زمين کرده بود. وي با تسخير روح بزرگ آلمان، جهان را به خاک و خون مي کشد و رقيب او اين بار با ابزار شگفت انگيز زاده علم يعني تکنولوژي نو، در اوج غرور با هيولاي دهشت انگيز بمب هسته اي جنگ را به پايان مي برد ولي اين بمب نه بر سر هيتلر که بر سر مردم مظلومي فرود مي آيد که خود قربانيان جنگ هستند.

وي كه درسخنانش پايان جنگ گرم را آغازي براي دوران هراس انگيز جنگ سرد برمي‌شمرد، ادامه داد: در اواخر قرن بيستم و با سقوط ابرقدرت رقيب غرب، وضعيت دلهره انگيز و اضطراب آوري براي عالم و آدم پديد آمد که نظيري در تاريخ نداشته است.

خاتمي يادآورشد: در اين مقطع جهان ميدان يکه تازي قدرت‌هايي مي شود که با حذف رقيب نيرومند دوران جنگ سرد، خود را ارباب بلامنازع جهان مي دانند و با تکيه بر غرور نابجاي قرن هجدهميِ نياکان خود، همگان را به تسليم در برابر اراده معطوف به قدرت و سود خود مي خوانند و به خود حق مي دهند که در برابر هرکس تسليم نشد، هرگونه اقدامي را انجام دهند، ولو اينکه با بديهي ترين معيارهاي اخلاقي و حقوق بشر ناسازگار باشد.

وي در ادامه تصريح كرد:از دل تحقير، سرکوب، نوميدي و عقب ماندگي، صداي وحشتناک خشونت و ترور و انفجار و تخريب بر مي آيد تا قدرت خود را با ويرانگري به رخ حريف و رقيبي بکشد که در منطق با او يکي است، گرچه منافعشان با يکديگر متفاوت است.

رييس موسسه‌ي بين المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها وتمدنها با تاكيد بر اينكه در پي آن نيستم که دست آوردهاي شگفت انگيز دانش جديد و فن آوري‌هاي نوين را انکار کنم، گفت: مي دانم که امروز بنياد زندگي انسان مبتني بر اين دو فرآورده جان آدمي است، اما ناگفته نگذارم که علم و دست آوردهايي که حاصل گونه اي بينش درباره عالم و آدم است، صاحب خود را دچار غرور نابجايي کرد که به او حق تصرف در عالم و آدم را مي دهد و حاصل آن نيز تخريب بي انتهاي محيط زيست طبيعي انسان از يک سو و تحقير و تخريب شخصيت و تاراج منابع و منافع انسان‌هايي بود که به لحاظ تاريخي در مدار عقب ماندگي باقي مانده بودند.

خاتمي كه معتقد است علم جديد و قدرت معجزه گر آن، قدرت سودازدگان را براي دستيابي به آنچه آن را منافع اصلي و فضاي حياتي مي خواندند افزون کرد، ادامه داد: من مي دانم که علم را قدرتمندان پديد نمي آورند، اما فاجعه آن است که قدرتمندان يا بهتر است بگوييم سياستمداران از علم و تکنولوژي در مسير آنچه منافع خود مي دانسته اند، سوء استفاده هاي فراوان کرده اند، چنانکه از دين و فلسفه و هنر و ساير تجليات روح بلند آدمي بهره برداري سوء شده و مي شود.

وي اضافه كرد: انتظار مي رفت که هزاره سوم ميلادي با نداي آرام بخش و اميدآفرين «گفت و گوي فرهنگ ها و تمدن ها» که مي توانست و مي تواند سرمشق زندگي صلح آميز و امنيت آفرين باشد آغاز شود، اما اين هزاره با انفجارهاي مهيب نيويورک و واشنگتن و در پي آن جنگي و امنيتي شدن فضاي جهان و لشگرکشي هاي بدفرجام و اشغال و سرکوب و ادامه تحقير ملت ها و جوامع و اعمال معيارهاي دوگانه که خود زمينه ساز پيدايش و رشد افراط گرايي و خشونت و تروريسم است به گونه اي آغاز شد که جهان و جهانيان را بيش از پيش در نگراني و اضطراب فرو برد و در همه مراحل علم و تکنولوژي در خدمت خشونت، صداي مهيبِ ويرانگري را بلندتر از هميشه در گنبد گيتي طنين انداز کرد، اما درهاي اميد همچنان گشاده است.

وي در بخش ديگري از اظهاراتش آگاهي به اين نکته که امنيت بزرگترين گمشده امروز بشر در جهان به هم پيوسته است را مورد تاكيد قرار داد و تصريح كرد: امنيت يا همه جا خواهد بود يا هيچ کجا نخواهد بود و امنيت پايدار در سايه عدالت برقرار خواهد شد بيش از هميشه وجدان بشر را بيدار کرده است.

وي ادامه داد: گرچه هنوز آثار غرور و توهم در ميان سياستمداران خودبرتر بين از ميان نرفته است، ولي با بحران‌هايي که تفکر و تمدن غرب آن را تجربه مي کند و درد و رنجي که از «پارادايم» خشونت و تصرف و تحميل ناشي شد، بسياري از انسان‌هاي خردمند و انديشمندان و هنرمندان و اصحاب فکر و ادب در غرب متواضع تر از گذشته شده‌اند، امري که امکان تفاهم و گفت و گو را بيشتر کرده است.

خاتمي همچنين تصريح كرد: بايد بپذيريم که علم صرف نظر از بحث هاي گسترده دامني که درباره ماهيت آن هست، هديه بزرگ خداوند به انسان است، اما بزرگتر از علم، خود آدمي است که علم را در اختيار دارد. انسان اگر خيرخواه باشد علم نيز به بسط خير کمک خواهد کرد.

وي در پايان يادآورشد: آنچه باعث تأسف است اينکه اگر علم در خدمت سياستي که در همه زمانها سودا زده بوده است و امروز سودا زده ترشده ، قرار گيرد، مي تواند ويرانگر باشد. بايد کوشيد تا علم از دست زورگويان و سودجويان بيرون آورده شود و در اختيار اخلاق و اراده معطوف به عشق و زيبايي قرار گيرد تا هم علم و هم انسانيت نجات پيدا کند و اين کاري است دشوار که بيش و پيش از همه بايد وجهه همت عالمان قرار گيرد.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha