• چهارشنبه / ۳ فروردین ۱۴۰۱ / ۱۲:۱۵
  • دسته‌بندی: قم
  • کد خبر: 1401010301023
  • خبرنگار : 50153

یادداشتی پدیدارشناسانه بر نوروز:

تفاوت این نوروز با تمام نوروزهای زندگی‌مان

تفاوت این نوروز با تمام نوروزهای زندگی‌مان

ایسنا/قم در تقارن دو فصل ، دو سال و دو قرن هستیم. فرصتی که فقط و فقط یک بار در زندگی‌مان تجربه می‌کنیم و بسیاری از ما هم هرگز تجربه نمی‌کنند.

نوروز امسال یعنی لحظه تحویل سال و ورود به سال ۱۴۰۱ خورشیدی، با تمام نوروزهایی که تجربه کرده و خواهیم کرد یک تفاوت بسیار مهم دارد! 

امسال و در لحظه تحویل سال ما در تقارن دو فصل ، دو سال و دو قرن قرار داشتیم. فرصتی که فقط و فقط یک بار در زندگی‌مان تجربه می‌کنیم و بسیاری از ما هم هرگز تجربه نمی‌کنند. اما این تذکر چه اهمیتی دارد؟

امسال لحظه تحویل سال تفالی به لسان الغیب (ره) زدم؛ غزلی با این مطلع آمد؛ «مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام/خیر مقدم! چه خبر؟ دوست کجا؟ راه کدام؟» پس از احوال‌پرسی و شاد باش طایر فرخ پی شعر ما ، سه پرسش است که همواره سرلوحه هر انسان بیداری است؛ پرسش از اکنونیت و حال و مقام خود(چه خبر؟) ، پرسش از دوست که شاید مهم‌ترین و محصل‌ترین پرسش است (دوست کجاست؟) و پرسش از امکان‌ها و افق(راه کدام؟) اگرچه راه_اندیشی بیش از این‌هاست و دغدغه هر مسافر است!

سپس خواجه حافظ شیرازی، دو بیت پایین‌تر می‌فرماید؛ «ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست/ هرچه آغاز ندارد، نپذیرد انجام»! جا دارد مصرع اخیر را که ارتباط دارد با موضوع این یادداشت و آنچه ما در تلاشیم در این نوشتار به تفصیل بیان کنیم، خواجه شیراز به اجمال در مصرعی به صورت تمام و کمال گفته‌اند، با خود زمزمه کنیم و آنقدر زیر لب تکرارش کنیم تا از نفس بیفتیم؛ «هرچه آغاز ندارد، نپذیرد انجام...». به این مصرع باز خواهیم گشت. اما دو کلمه «آغاز» و «پایان» در این مصرع ، زمینه ساز ادامه این یادداشت است و موقفی است که باید در آن قدری تامل کرد.

اگر از انسان دلخوشی آغاز و پایان و تکیه‌گاه مبداء و معاد را بستانی، دیگر آرام و قراری ندارد! دین و دنیایی ندارد! هویتی ندارد! گذشته و آینده و پیشرفتی ندارد! مگر نه این است که انسان معاصر خود را به سبب فاصله بیشتری که با مبداء آفرینش دارد ، پیشرفته‌تر می‌داند؟ سال‌های سال است که در علم و فلسفه و تمامی حوزه‌های معرفتی، انسان به دنبال تبیین آغازگاهی و غایتی برای تجارب زیسته خویش است. فیزیک که سرآمد علوم تجربی معاصر است، هنوز دغدغه تبیین نقطه آغاز و انجام کیهان‌را دارد. در فلسفه که پیر_ملکه تمام حوزه‌های معرفتی بشر است و نیز در ریاضی، تنها گزاره‌ای معرفت بخش است که بتوان آن‌را به مبدائی یقینی و پذیرفته شده بازگرداند. در کتب اهل جدل نیز ، مهم‌ترین فصول ، بحث در باب آغاز و پایان است.

اما آیا این تنها راه نگریستن ما به هستی است؟ نگریستن از دریچه دوگانه آغاز و پایان؟ آیا نمی‌شود همچو حافظ شیراز ، این بازی‌را بر هم زد و طور دیگری به همه چیز نگریست؟ نگرشی که در آن محوریت تببین امور با آغاز و پایان نباشد؟ 
به خصوص اگر این گفته دریدا فیلسوف فرانسوی‌را وقعی نهیم که «هر آغازگاهی ، پیش‌تر آغاز شده است» و سرآغازی مطلق نداریم.

انسانی که خودش‌را در میانه آغاز و پایان، تعریف نکند ، غریب است. خودش است و خودش. دیروز و فردایی ندارد! و تنها آنی هست و حالی! آری تنها اکنون و حالی ابدی دارد اگر به سر این لطیفه آگاه باشد! برای چنین انسانی ، زمان دیگر ساختار خطی ندارد که از گذشته‌ای فرتوت به سوی آینده‌ای پر ثمر کشیده شده باشد بلکه زمان دایره‌ای بزرگ است متشکل از دوایری کوچک‌تر و تکرار شونده...گذشته و حال معنایی ندارد؛ هرچه هست حال است ؛ حالی که از بس تکرار شده ، شاید به گذشته‌ای یا تقدیری ابدی بماند! اینجاست که معنای مصرع آن غزل درخشان لسان الغیب ‌را در می‌یابیم؛ «هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام» ؛ و گویا این حکم ، حکم «همه چیز» است؛ چیز اگر حقاً چیز باشد ، نه آغاز دارد و نه انجام و همیشه بوده‌ است و خطاست آنچه همیشه بوده است را آغاز یا انجام نامیدن! اما چه بسیار کشتگانِ در خونِ راه آغاز و انجام اندیشی!

برای انسان غریبی که آغاز و انجام ندارد، قرار گرفتن در تلاقی گاه این دوایر، یعنی دایره فصول و سالیان و قرن‌ها ، مغتنم رخدادی است. یک حال بزرگ! یک ابد تمام؛ یک دایره بسته شده عظیم که در بهار ۱۴۰۱ متجلی شده است. آیا اگر در همین لحظه ، زندگی ما به پایان رسد ، در بهترین نقطه فیلم زندگی‌مان نبوده‌ایم؟ آیا چنان که اساتید موسیقی می‌گویند؛ نقطه اوج یک آهنگ، بهترین زمان برای پایان یک ارکستر بزرگ نیست؟ رسیدن‌مان به این نقطه و این «آن» ، اگر همراه با آگاهی باشد، بس بسیار مبارک است! مبارک است و خوشا به حال غنچه‌ای که متولد قرنین یعنی دو قرن است. متولد راس این دایره بزرگ است. او معنای حقیقی سوفیای نهفته در کلمه «فلسفه یا فیلا_سوفیا» است.
و العصر ، ان الانسان لفی خسر!
سال نو مبارک!

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha