• جمعه / ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ / ۰۱:۱۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1401052014571
  • خبرنگار : 71573

عبدالعلی دستغیب: شعر ابتهاج در قیاس با شاعران نوپرداز، قابل اعتنا نیست

عبدالعلی دستغیب: شعر ابتهاج در قیاس با شاعران نوپرداز، قابل اعتنا نیست

عبدالعلی دستغیب می‌گوید: شعر هوشنگ ابتهاج در قیاس شاعران نوپرداز مانند فروغ فرخزاد، خود نیما، اسماعیل شاهرودی و احمد شاملو، واپسگرا است.

 این پژوهشگر و منتقد ادبی پیشکسوت در پی درگذشت هوشنگ ابتهاج در گفت‌وگو با ایسنا درباره این شاعر، اظهار کرد: او اهل گیلان و از خانواده طبقه بالا جامعه بود و این‌که جزو طبقه مرفه جامعه بوده، از آثارش پیداست. در سال ۱۳۲۵  مجموعه غزل‌های خود را به چاپ می‌رساند که اشعارش به شیوه شهریار بوده و در عوالم عشق و عاشقی و رمانتیسیسم غوطه‌ور بوده است، تا این‌که در سال ۱۳۲۷ به حلقه یاران نیما می‌پیوندد.

 او سپس گفت: در سال ۱۳۳۵ - ۱۳۳۷ که من به تهران آمدم، تعداد کسانی که اشعار نو می‌گفتند از انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کرد؛ شاملو، کسرایی، نادرپور، نیما، اسماعیل شاهرودی، سیروس نیرو، سایه و  چند نفر دیگر؛ که هر کدام تمایلات گوناگونی داشتند. مطالعات ادبی سایه درباره شعر فارسی از دیگران بهتر بود ولی از نظر  ابتکار و استعاره‌ها و مجازهای ادبی به پای کسرایی، رفیقش، نمی‌رسید.

دستغیب با اشاره به دوستی ابتهاج و سیاوش کسرایی، افزود: این‌ها باهم خیلی صمیمی بودند. سایه خیلی کم‌حرف و محجوب  بود اما کسرایی خیلی پرجوش و خروش و خیلی حراف و چابک بود. من با کسرایی که در انجمن ادبی ایران و امریکا آشنا شدم؛ در سال ۱۳۳۷ به یکی از دوستانم گفتم، کدام یکی از این‌ها کسرایی است؟ او دست من را گرفت پیش کسرایی برد. او و سایه پهلوی هم ایستاده بودند. دوستم من را معرفی کرد و کسرایی از مقاله‌ای که در «پیام نوین» نوشته بودم، خیلی تعریف کرد و برخورد دوستانه‌ای با من داشت اما سایه خاموش بود. در هر حال با کسرایی دیدارهای زیادی داشتیم. کسرایی با محمود اعتمادزاده و هوشنگ ابتهاج جلساتی داشتند. در آن جمع سایه بیشتر به ابزار و آلات موسیقی ایرانی و فرهنگی ور می‌رفت و کم حرف می‌زد.

 او ادامه داد: در آن جلسات  متوجه شدم سایه خیلی آدم صمیمی و بی‌شیله‌پیله‌ای است. محمود اعتمادزاده بسیار ‌کم‌سواد و پرمدعا بود و چون فرانسه بلد بود فکر می‌کرد حق اظهار نظر درباره مبانی ادبی و فلسفی را دارد. کسرایی هم ابتکار شعری‌اش خوب بود، استعاره‌ها و مجازهای خوبی به کار می‌برد. من مدتی با آن‌ها نشست و برخاست داشتم، صحبت می‌کردیم، پیش آن‌ها می‌رفتم اما بعد دیدم که جلساتشان بیشتر جلسات خصوصی و غیرعلمی است و دیگر نرفتم.

 این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: ابتهاج از نظر ادبی متعلق به دنیای گذشته بود. در کتاب «شبگیر» از انتشار غزل‌هایش اظهار ندامت می‌کند و خود را نادم نشان می‌دهد که من زحمتکشان جامعه را فراموش کرده‌ام و تعهد می‌کند به جبهه مبارزه که در آن زمان حزب توده بود، بپیوندد.

 او سپس بیان کرد:  شعر ابتهاج در قیاس با شاعران نوپرداز مانند فروغ فرخزاد و خود نیما و شاهرودی و شاملو، واپسگراست. در اشعار و نوشته‌های او به مبارزه اجتماعی تظاهر می‌شود. او ذوق ادبی و موسیقی داشت، بر موسیقی تسلط داشت و وزن شعر را هم خوب بلد بود اما معلومات ادبی خوبی نداشت؛ مثلا کتابی که درباره حافظ  تهیه کرده، فاقد جنبه اهمیت ادبی – تحقیقی است، صرفا کار ذوقی است.

 دستغیب درباره شعرهای هوشنگ ابتهاج نیز بیان کرد: شعرهای ابتهاج به اصطلاح خارجی‌ها، رمانتیک است و شعرهای اجتماعی‌اش اصیل نیست.  شعر نو را بلد نبود و بیشتر غزل می‌گفت و تحت تأثیر شهریار بود اما چون در آن دوره مد بود که شبیه نیما شعر بگویند، شعر نو هم گفت. سایه در شعر خود می‌گوید: «از بهاران خبرم نیست / آنچه می‌بینم دیوار است/ آه این سخت سیاه/ آنچنان نزدیک است/ که چو بر می‌کشم از سینه نفس/ نفسم را بر می‌گرداند/ ره چنان بسته که پرواز نگه/ در همین یک‌قدمی می‌ماند/ کورسویی ز چراغی رنجور/ قصه‌پرداز شب ظلمانیست/ نفسم می‌گیرد/ که هوا هم اینجا زندانی‌ست» اگر ملاحظه کنید «از بهاران خبرم نیست» جمله خبری است. حافظ هم باشد با «اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش» شعر نگفته، به شما خبر گفته است. وقتی می‌گوید از بهاران خبرم نیست یعنی  جامعه آن زمان، جوش و خروش ندارد، «آنچه می‌بینم دیوار است»  یعنی موانع  زیاد است. «نفسم را بر می‌گرداند» یعنی تنها هستم. «چراغ رنجور» از نظر دستوری غلط  است و صفت و موصوف خوبی هم نیست. «شب ظلمانی» کلیشه است. «هوا هم اینجا زندانی است» جمله خبری است. یا شعری که درباره اعدام روزنبرگ‌ها به اتهام جاسوس اتمی گفته: «خبر کوتاه بود: «اعدامشان کردند»» به نظرم اصلا شعر  نیست.

این منتقد پیشکسوت ادامه داد: سایه در  غزل هم تغییر و تنوعی به وجود نیاورد اما غزلی گفت که مشهور شد و فروغ فرخزاد و دیگران هم  به اقتفاء  از سایه غزل گفتند «امشب به قصه‌ی دل من گوش می‌کنی/ فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی/ این دُر همیشه در صدف روزگار نیست/ می‌گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی/ دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت/ ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی» شعری ابتدایی‌ است. یک غزل هم گفت که بدک نبود «شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت/ دوباره گریه‌ی بی‌طاقتم بهانه گرفت/ شکیب درد خموشانه‌ام دوباره شکست/ دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت/ ..../ زهی پسند کماندار فتنه کز بن تیر/ نگاه کرد و دو چشم مرا نشانه گرفت/ امید عافیتم بود روزگار نخواست/ قرار عیش و امان داشتم، زمانه گرفت».

دستغیب در ادامه با بیان این‌که ابتهاج شاعر اجتماعی نبود، اظهار کرد: اگر کتاب «پیر پرنیان‌اندیش»  را که یکی از معاصران تهیه کرده، بخوانید پی می‌بردید که مرحوم سایه، وارد فضای ادبیات مدرن نشد و آن‌چه در شبگیر آمده مصنوعی است. ابتهاج با شهریار روابط دوستانه داشت و به هم نامه‌های منظوم می‌فرستادند و زمانی که بعد از انقلاب او را بازداشت کردند، به شهریار خبر دادند. ایشان به مسئولان نامه نوشت و تقاضای آزادی سایه کرد و این عبارت  را نوشت «شما سایه را توقیف کردید، فرشتگان آسمان گریه می‌کنند». بعد، از زندان آزاد شد.

 این پژوهشگر و منتقد ادبی با بیان این‌که به شعرهای سایه علاقه خاصی نداشته است، گفت: سایه ظریف‌اندیش بود، همان‌طور که عنوان کتاب است «پرنیان‌اندیش».  رویکردش به کلمه‌های نرم بود. سایه اقتباس می‌کرد، بخصوص از سعدی، چون سعدی را دوست داشت. او مدت‌ها همین‌طور شعرها را می‌خواند و درباره‌اش دقت می‌کرد و در کلمات بسیار دقیق بود.

 عبدالعلی دستغیب همچنین  بیان کرد: عده‌ای بعد از شهریور ۲۰ پدید آمدند که به نوآوری تظاهر می‌کردند. سایه قبل از این‌که به آلمان برود تحولی در ادبیات ایران به وجود نیاورد. آدم باذوقی بود  و شعرش هم برای جوانان و نوجوانان خوب است. او آدم بسیار فروتن و کم‌حرف و  اهل مطالعه بود و من در دل خود نسبت به او احساس محبت می‌کردم. بعدها حوادث روزگار هر کسی را به گوشه‌ای انداخت و ایشان هم مقیم آلمان بود. ابتهاج در موسیقی دست داشت و مدتی گل‌های تازه و گلچین هفته را در رادیو اداره  می‌کرد و به موسیقی ایران کمک می‌کرد. به سهم  خودم به جامعه فرهنگی ایران و خانواده محترم هوشنگ ابتهاج تسلیت می‌گویم و یادش  گرامی باد.

عبدالعلی دستغیب

 انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۱:۳۰

متاسفم برای این سبک نظر دادن در مورد فردی که نیست.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۷:۵۹

ایشان خودشان چه قدم بزرگی در ادبیات ایران برداشتند.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۳ ۱۵:۲۰

هیچی ...

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۹:۲۵

دوست بزرگوار از نظر شما که شعر از بهاران خبرم نیست،رو برای زمان و اتفاق خاصی برداشت می کنید ،شاید در و دیوارش با هم هم خوانی نداشته باشه،ولی برای ما که زاویه دیگه به اون نگاه می کنیم،پر از معنی و هم خوانی هست. نقد خوبه ،ولی نقدی که از روی اصول و به دور از تعصبات حزبی و گروهی باشه

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۹:۳۰

اگه شعر ابتهاج امروز مخاطب داره،چون حرف مردم ،درد و دل مردمه ،اون چیزی که مردم می خوان،اون چیزی که مردم احساس می کنند صدا دارن،صداشون شنیده میشه،هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، اینه که مهم و گرنه تا دلت می خواد دستور روی کولت بزار به دردت نمی خوره شرط نشده همه اون راهی رو برن که ما میریم ،همین که یک نفر یه راه جدید پیدا کنه،به صرف پیدا کردنش لایق ستایش هست.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۰۹:۳۱

در ایران شعر نو را به نام سه نفر میشناسند نیما شاملو سهراب سهراب خودش داطتان و فلسفه ای وارو شعر نو سهراب شاعر رئالیسم شعر نو وایرج میرزا بزرگترین شاعر رئالیسم به سبک قدیم

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۳۷

اینگونه نقدها یا تخریب شخصیت سایه چرا در زمان حیات ایشان طرح نشده و ضمنا چرا شعرای مطرحی همچون شاملو، فروغ، اخوان ثالث، فریدون مشیری اینگونه نقد ها را طرح نکردند. آیا شما در سخن بالاتر از این شاعر ها هستید. بهتر است از خود و کارهای تان بگویید.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۳۹

گر تو بهتر میزنی ؛ بستان بزن

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۴۰

اقای دستغیب انتقاد شما پشت سر ابتهاج درست نیست سایه یک اسطوره شعر و موسیقی بود نجیب بود هوادارانی داشت قرار نیست بعداز او اینطور قضاوت شود.فاز هرشاعر،با دیگر شاعر فرق دارد . همه چیز را همگان دانند.بیشتر ادبا تعریف از نوشته های ایشان کردند فقط شما انتقاد کردید.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۱:۴۴

ممنون بابت مطلبی که گذاشتین چه خوبه که همیشه فقط ادمهای مطلع ومتخصص از هر رشته در مورد اون رشته نظر بدن وراهنما باشن

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۰۴

این مصاحبه بعد مرگ سایه فاجعه است….

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۰۷

حافظ و سعدی هم از خواجه زادگان و ب ظاهر«بی غمان» و مرفهان روزگار خود بودند. همین چند بیت و جمله هم که شما استناد کردید همه باز خورد و نیز بازگوی شرایط اجتماع هستند. از آرایه های ادبی اعم از استعاره و تصویر سازی و ایهام و ...کدامشان ندارند!!!! یا ما و استاد عزیز ؛سایه شعر و ادبیات فارسی را نفهمیده ایم یا آقای دستغیب در مورد کسی دیگر صحبت کرده اند!!!! در خصوص جایگاه سایه همین بس ک بزرگان او را حافظ زمان نامیده اند و مرحوم مشکاتیان عزیز گفته اند ک سایه کسی است ک در شعر زبانش ب بیان رسیده. این مرد بزرگ ادب پارسی را ب خاطر مسائل شخصی و یا جناحی نکوبید ک اینها خرد شدنی نیستند

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۲۷

ایسنا! در دو روز گذشته مرتب با منتقدان ک ن،با هتاکان ب شاعر بزرگ «سایه»مصاحبه می گذاری.وجدان هم چیز خوبی است. ب آقایان باباچاهی و دستغیب بگویید ک «پریشان»ساکن شهرستان جم گفت:همیشه ی تاریخ، گفتن از بزرگی بزرگان است ک انسان ها را بزرگ کرده و ن کوبیدن آنها. شما دو نفر و هم نظران شما را من( ک یک علاقه مند عامی شعر هستم ) هم می توانم محکوم کنم.چه رسد ب بزرگانی چون «سایه»عزیز ک شماها با همه ادعا حتی یارای دیدار و درک محضری هم از او نبوده. پس رویه تان را عوض کنید تا شما هم جایگاهی در ادبیات و دل و ذهن روزگار بیابید ک ادیبان را ادب و اخلاق شاید و دستار و تیغ آبدار....

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۴۲

نه نقد ادبی بمعنی رایج و عام ان بلکه نظری و گذری

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۲:۴۳

فکر کنم بامرحوم مشکل دارین همش علیه او مینویسید

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۳:۱۸

ابتهاج شاعری غزل فروش بودکه هرگزدرکنارمردم نبوده ونیست.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۳:۴۱

آقای دستغیب خدا قوت لطفا نقد عالمانه کنید نه ....

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۵:۱۰

نام و یاد انسان خدا ؛ شاعر غریب ایران زمین گرامی باد . روحشان قرین رحمت الهی سایه تمامی اشعارش از ذهن خودشان بود . از درد دوری و عشق و محبت .... ممنون میشوم جنابعالی بفرمایید ۵۰ جلد کتابهای شما با نام خودتان کلمه به کلمه ترجمه خودتان است با توجه به زبانهای مختلف ... ؟!؟!؟!

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۵:۳۳

چه مصاحبه نچسبی و بدتر از اون چه تیتر بدی

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۵:۵۴

اینکه یک شاعر غزل بسراید و خوب هم غزلسرایی کند یعنی واپسگرا و مرتجع است؟آیا استادی که این حرف را زده نمی داند که هنوز تعداد زیادی از شاعران فرانسه و انگلیس در قوالب سنتی شعر می گویند؟از یک نویسنده همشهری حافظ و سعدی این حرفها بعید است!

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۶:۵۰

با سلام آقای دستغیب میدونن شعر نو چی هست؟

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۱۹:۵۰

من که با اشعارش حال میکنم حال شما از یه سری چیزا ناراحتی،به ما چه... رهبر هم اشعار سایه رو میخوند و تو جملاتشان به اون استناد میکرد،مشکلتون با کسانی که افکار شما رو قبول ندارند،چیه دقیقا؟!

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۲۰:۳۷

سایه توده ای بود ....

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۲۰:۳۹

سلام و احترام، خداوند رحمتشان کند.بهره مند شدیم آقای دستغیب یکی به میخ زدید و یکی به نعل...ولی قابل توجه است.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۱ ۲۱:۱۴

کتاب «حافظ به سعی سایه» بهترین تصحیح از دیوان حافظ است. جنبه ذوقی ندارد و کاملاً معتبر است و قابل استناد.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۲ ۱۱:۲۵

هرگز نمیشه شاعری رو با شاعری این زبان و بیان، قیاس کرد اون اون هم زمان تدفین و فوت یک هنرمند پیشکسوت ... ادبیات، هنر بیاته و در تاریخ خودشو نشون میده... بهتره هر کسی در ابتدای امر حرمت بذاره و صد البته نوشتن چنین تیتری در چنین زمانی، غرض ورزی رسانه ای محسوب میشه نه نقد ادبی!...

avatar

نظر آقای دستغیب در مورد استاد ابتهاج جنبه مغرضانه دارد.. غزل‌های سایه کم از حافظ و شهریار نیست وشعر نو او حتی گاهی از نیما که صاحب سبک هم هست گویا تر و غنی تر است،، مردم باید قضاوت کنند که سایه شاعری بی نظیر در صده گذشته ما بوده

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۲ ۱۳:۴۳

گیرم که سایه شاعری اجتماعی نباشد؛ مگر شعر فقط اجتماعیات است، سایه در سرودن غزل های عاشقانه استاد بود. آقای دست غیب مردم بیخودی هنرمندی را ارج نمی نهند و یاد و نام و اثر او را به ذهن و زبان نمی سپرند.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۲ ۱۴:۲۴

منصفانه نگفتی.شاید چندان شعر شناس نیستی.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۲ ۱۹:۰۵

حرف و نقد جناب دستغیب یه موضوع تخصصی‌ه و به این معنا نیست که سایه شاعر کم‌ارزشی بوده و یا نباید دوست‌ش داشت. واضح‌ه که ابتهاج جریان‌ساز، سر و برتر نبوده؛ دانستن‌ش مانع لذت بردن نیست.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۲ ۲۰:۰۹

درست نیست کسی که هنوز مراسم هفتمش نشده بیای اینجوری نقدش کنی

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۲ ۲۳:۱۷

سایه مردمی بود ودر کنار مردم .هم شعر کلاسیک دارد و هم نو .شما ها نمی توانید او را خراب کنید

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۳ ۱۰:۵۰

هم میگیه "مطالعات ادبی سایه درباره شعر فارسی از دیگران بهتر بود" در ادامه مطلب هم میگیه "اما معلومات ادبی خوبی نداشت".

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۳ ۲۲:۵۵

با سلام من تخصصی در شعر ندارم اما جریان نقد باید همچنان پویا باشد . یکی از اصول نقادی ،عدم تمسک به یک حکم کلی در باره یک نظام فکری ای ست که واجد افق های متعددی ست . بنظرم جناب دستغیب چنین اشتباهی را مرتکب شده اند . گزاره حکمی « اشعارسایه قابل اعتناء نیست » در واقع هیچ حقی را برای سایه قابل نیست . و چقدر راحت حتی متخصصان ادبی ما ازاین اصل فلسفی فاصله می‌گیرند .هیچ موضوع ذوالابعادی ،مستحق یک حکم کلی خاص نیست

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۴ ۰۹:۲۰

نقد خوبی بود کاش جامعه اسطوره پرور و بت ترلش ما معنی نقد و مرز وتفاوت آن را با توهین و تعصب ورزی میفهمید..

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۴ ۱۷:۱۸

بهتر نبود تازنده بود آثارش را نقد میکردید تا جوابتو بده .گرچه فکر میکنم باتوجه به مرامش جوابت هم نمیداد

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۴ ۱۷:۵۸

مرحوم سایه هم مانند خیلی از شاعران ما تعدادانگشت شماری شعر قابل اعتنا دارد. در ضمن هیچ کشوری مثل ایران اینهمه شاعر به خودش ندیده.مرحوم احمد کسروی مورخ و محقق برجسته ایران تقریبا هیچیک از این شاعران را به حساب نمیاورده حتی به اشعار سعدی و حافظ و نظامی هم ایراد های بسیار کلی وارد اورده.

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۴ ۱۹:۴۹

این که بیشتر بی احترامی بود تا نقد ادبی بعد هم الان جای این مدل کار کردن نبود در زمان حیات که احترامی از مسئولان ندید بعد از مرگ هم شما با این نوع مقاله بنظرم به هویتش و زحماتش بی احترامی کردید خدا عاقبت همه ما خصوصاً شما را ختم بخیر نماید

avatar
۱۴۰۱-۰۵-۲۸ ۱۷:۲۴

خودت چی در بساط داری رو کن