دکتر روحالله اسلامی در گفتوگو با ایسنا در خصوص مطابقت پژوهشهای حوزه علوم انسانی با نیازهای روز اظهار کرد: پژوهشهای حوزه علوم انسانی در چندین بخش قابل تقسیمبندی است و هیچ پژوهشی نیست که ناکارآمد باشد. برای مثال یک قسمت از علوم انسانی به فلسفه، تئوری، مبانی، نظریهها و اندیشهها مرتبط است. شاید اینها به ظاهر غیر کاربردی به نظر برسد اما مهمترین پژوهشهای علوم انسانی همین موارد است که ریشهای و مبنایی است و زاویه دید ایجاد میکند و در دل آن مباحث انتقادی نهفته است.
وی اضافه کرد: دسته دوم پژوهشهای دادهمحور است که اطلاعات و داده تولید میکند. تاریخ، روایتشناسی و مباحث مربوط به گذشته مانند تحولات تاریخی هر رشته جزو این دسته محسوب میشود. اینها هم به ظاهر غیرکاربردی است اما از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه سیر تحول سایر رشتهها را نشان میدهد.
پژوهشگر برتر علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: پژوهشهای مسالهمحور و بهروز دسته سوم پژوهشهای علوم انسانی را میسازد و شامل موضوعاتی نظیر روابط بینالملل و دیپلماسی میشود که به گمان برخی کاربردیتر است. توجه به این دسته نباید موجب غفلت از ۲ دسته دیگر شود چراکه گسترش پژوهشهای مرتبط با دسته سوم در گرو افزایش توجه به پژوهشهای ۲ دسته دیگر است. هر سه دسته یاد شده کاربردی است و تنها تفاوتشان این است که مدل سوم در حال حاضر قابل استفاده است اما ۲ دسته دیگر در طولانیمدت کاربردهای خود را نشان میدهد.
اسلامی با بیان اینکه علوم انسانی به ۲ دسته خرد و کلان هم قابل تقسیمبندی است، عنوان کرد: در علوم انسانی خرد رفتار فردی انسانها مورد بررسی قرار و علومی مانند حقوق و روانشناسی در این دسته جای میگیرد اما علوم انسانی کلان به مسائل عمومی و کلان مربوط است؛ مانند علوم سیاسی، حقوق عمومی و اقتصاد سیاسی که مباحث را در سطح کلان جامعه مورد بررسی قرار میدهد.
وی با اشاره به اینکه رشتههای علوم انسانی خرد پردرآمدتر است، افزود: رشتههای علوم انسانی کلان در کشورهای توسعهیافته توانسته به پیشرفتهای خوبی برسد اما در کشور ما مورد بیتوجهی واقع شده است. در حال حاضر در کشور شاهد این هستیم که رشتههایی مانند حقوق و روانشناسی بازار کار خوب و طرفداران زیادی دارد اما رشتههایی مانند روابط بینالملل، مدیریت، اقتصاد سیاسی و حقوق عمومی که میتواند مشکلات سطح کلان کشور را حل کند، با بیتوجهی و عدم اقبال مواجه است.
مشکل اساسی کشور بیتوجهی به علوم انسانی کلان است
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با تاکید بر اینکه مشکل اساسی کشور بیتوجهی به علوم انسانی کلان است، خاطرنشان کرد: با وجود اینکه علوم انسانی کلان مهمتر است و اهمیت بیشتری در حل مشکلات کشور دارد اما به دلیل سودآوری بیشتر افراد به علوم انسانی خرد تمایل بیشتری دارند.
اسلامی با بیان اینکه متاسفانه به چند دلیل علوم انسانی جایگاه و اثرگذاری خود را در علم، جامعه و حکومت ما از دست داده، اظهار کرد: اولین دلیل بروز این مشکل وجود جریانات ضد علم در کشور است. این جریانات مدام در تلاشند علوم انسانی را به حاشیه بکشانند و حتی به دروغ متوسل میشوند. حامیان این جریانات در نهادهای مختلف حضور دارند و مانع رشد علوم انسانی میشوند.
وی افزود: بر خلاف علوم تجربی و پزشکی، به رشتههای علوم انسانی رشد بیرویه داده شده است؛ یعنی در مکانهای متعدد دانشگاههای بسیاری تاسیس شدهاند که علوم انسانی را آموزش میدهد. اینگونه گسترش علم بدون استاد و دانشجوی مناسب، کار اشتباهی است. از این رو برخی دانشگاهها به کارگاه اعطاء مدرک تبدیل شده که این نیز از دیگر دلایلی است که موجب تضعیف علوم انسانی شده است.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: مشکل دیگر این است که در زمینه علوم انسانی ارتباطمان با دنیا و کشورهای منطقه کم است. به صورت تخمینی میتوان گفت ارتباطات بینالمللیمان در این زمینه حدود پنج درصد است. ما از بررسی نظریه جدید، تحقیق مشترک، رفت و آمد اساتید و تالیف کتاب مشترک با دیگر کشورها محرومیم و این ما را چه به لحاظ مبنایی و تئوریک و چه از نظر تکنولوژیک و امکان نشر بینالمللی تضعیف میکند.
رابطه دانشگاه با نهادهای قدرت تقویت شود
اسلامی با بیان اینکه نحوه سیاستگذاری در کشور نیز از دیگر عواملی است که باعث تضعیف علوم انسانی شده، گفت: ارتباط ما پژوهشگران و اساتید علوم انسانی با قدرت کم است. بسیاری از دستگاههای اجرایی مانند وزارت آموزش و پرورش، وزارت نفت و... خودشان دانشگاه ساخته و نیروهای مورد نیاز خود را از بین دانشآموختگان این دانشگاهها تامین میکنند. این کار غیر قانونی است. تمام دانشگاهها باید تنها زیر نظر وزارت علوم باشند زیرا وقتی نهادهای اجرایی برای خود دانشگاه داشته باشند، از فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها کارمند نمیپذیرند.
وی با بیان اینکه متاسفانه اکنون در کشور ما به جای وابستگی قدرت به دانشگاه، دانشگاه به قدرت وابسته است، عنوان کرد: ارتباط ما با قدرت ضعیف است و از جانب قدرت مورد توجه واقع نمیشویم. از جانب خود دانشگاه هم نگرشها به سمت انتقاد سوق داده میشود و همین موضوع بین دانشگاه و قدرت شکاف میآفریند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد مشکل دیگری که باعث تضعیف جایگاه رشته علوم انسانی شده را ارتباط پایین با جامعه دانست و اظهار کرد: این در حالی است که باید در حوزه علوم انسانی انجمنها و مراکزی تاسیس شود که به حل مشکلات جامعه بپردازد. همچنین دلیل دیگر جایگاه پایین علوم انسانی در ایران، داشتن ۲ متولی برای این علوم است. در حالی که در تمام کشورها تنها یک متولی برای رشتههای علوم انسانی تعیین میشود، در کشور ما دانشگاه و حوزه ۲ متولی این علوم است. هرچند حوزهها هم مانند دانشگاهها در مورد فلسفه، فقه، حقوق و ... کتاب و مقاله دارد اما این ۲ به گونهای خود را تعریف کردهاند که گویی ضد هم هستند.
اسلامی با بیان اینکه آکسفورد و کمبریج کلیساهایی بودند که مدرن و به روز شدند و دانشگاههای امروزی پدید آمد، تصریح کرد: در کشور ما حوزه و دانشگاه جدا از یکدیگرند و حتی هم را قبول ندارند. این دوگانگی موجب دوگانگی در دیگر بخشهای کشور مانند جهتگیریها، بودجهبندیها و انتخاب افراد برای احراز سمتها میشود.
کار اصلی دانشگاه تولید فکر و اندیشه است
وی همچنین در خصوص شیوه پژوهشهای مسالهمحور در کشورهای توسعهیافته اظهار کرد: کار اصلی دانشگاههای توسعهیافته تولید فکر و اندیشه است و حل مساله و ارتباط با صنعت یا ارتباط با جامعه در درجههای بعدی قرار میگیرد. در واقع کشورهای توسعهیافته بعد از تولید فکر و اندیشه در قالب پژوهشکدهها و نهادهای واسط، شرکت، انجمن، اتحادیه و صنف تاسیس میکنند و از این طریق به جامعه متصل میشوند.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: کار اصلی دانشگاه اشتغالزایی نیست بلکه خروجی دانشگاهها شکل دادن به شرکتهای بزرگ برای اشتغالزایی است زیرا در صورت ورود مستقیم دانشگاه به جامعه، تعارض منافع صورت میگیرد و دانشگاهها با ورود به مراحل اجرایی وظیفه اصلی خود را از دست میدهند.
کار اصلی دانشگاه حل مشکلات کشور و جامعه نیست
اسلامی با بیان اینکه دانشگاه و جامعه خود به تنهایی نمیتوانند حلال مشکلات باشند و باید واسطی بین این ۲ نهاد وجود داشته باشد، خاطرنشان کرد: کار اصلی دانشگاه دادن طرح و راهکار برای مشکلات دولت نیست. دانشگاه مامن فکر و اندیشه است و کسانی که از دانشگاهها فارغالتحصیل میشوند، باید با تاسیس شرکتها و انجمنها به حل مشکلات جامعه بپردازند.
وی با اشاره به اینکه ما دچار مغالطه در کار دانشگاه شدهایم، گفت: دانشگاهها در کشور ما خودشان به تاسیس شرکت و اندیشکده روی میآورند؛ در حالی که یک استاد اصلا وقت چنین کاری را ندارد. اساتید به دانشجویان آموزشهای لازم میدهند که خود دانشجویان پس از تحصیل شرکت راهاندازی و کار کنند و طرحهای خود را به حکومت و یا افراد جامعه بدهند.
پژوهشگر برتر علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به این سوال که رابطه دانشگاه و دستگاههای اجرایی باید به چه شکل باشد، بیان کرد: برخی مسائل تعریف شده است. مثلا صندوق علمی حمایت از پژوهشگران ریاست جمهوری کمک میکند دانشجویان طرحهای خود را در قالب پایاننامه بنویسند. در بنیاد نخبگان به بورسیه، سربازی و وام پژوهشگران کمک میشود. در وزارت علوم و دانشگاههای دولتی تعداد زیادی از دانشجویان به صورت رایگان تحصیل میکنند. برخی سامانهها هم هست که شهرداری و وزارتخانهها در آن نیازهای خود را ثبت میکنند و نیازها برای دانشگاه فرستاده میشود و برای حل آن از دانشجو طرح و پایاننامه خواسته شود.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: اینکه دستگاههای اجرایی نیازهای خود را به دانشگاه بگویند، موضوعی غلط است. حل این مشکلات وظیفه دانشگاه نیست. دانشگاه وقت نمیکند و نمیتواند این کار را انجام دهد. در واقع باید فارغالتحصیلان ما به جامعه روند و بعد از تاسیس دفتر، شرکت و... حلالمسائل دولت شوند. از این طریق است که اشتغالآفرینی میشود و رقابت بین شرکتها و طرح دانشجویان صورت میگیرد.
در علوم انسانی برای حل مشکلات نیازمند تاسیس شرکتها هستیم
اسلامی با تاکید بر اینکه ما در علوم انسانی هم برای حل مسائل نیازمند شرکتها هستیم، در خصوص دلیل تشکیل نشدن چنین نهادهای خصوصی برای حل مشکلات دولت و جامعه گفت: ما در حوزه مهندسی و پزشکی پیشرفت بسیاری داشتهایم زیرا در این علوم شرکتها و نهادهایی فعالیت دارند که بر مشکلات نظارت و آن را حل میکنند. این اتفاق در رشتههای روانشناسی، حسابداری و حقوق هم افتاده و فارغالتحصیلان این رشتهها با تاسیس یکسری نهادها توانستهاند در حل مشکلات جامعه نقشآفرینی کنند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه ایجاد چنین نهادهایی نیازمند پیشزمینه است، عنوان کرد: در ابتدا در حوزه روانشناسی هم چنین شرکتها و مراکز مشاورهای وجود نداشت اما پیشرفتها صورت گرفت و مشاوره و روانشناسی پذیرفته شده است. باید در تمام رشتهها، زبان، نهادها و انجمنهای تخصصی تاسیس شود.
اسلامی ادامه داد: برخلاف رویه کنونی حل مسائل به این شکل باعث تعارض منافع نمیشود چراکه شرکتهای دانشور به نسبت توانمندیها و رزومهای که دارند، میتوانند وارد حوزه نقشآفرینی و حل مشکلات شوند.
هرکسی نمیتواند در مورد مسائل مرتبط با علوم انسانی اظهار نظر کند
وی با بیان اینکه امروز علوم انسانی رشتهای عوامانه شده، عنوان کرد: همه افراد تصور میکنند که میتوانند در رابطه با مسائل رشتههای علوم انسانی نظر دهند؛ در حالی که تخصص ندارند. رشتههای علوم انسانی باید بخش خصوصی و انجمن و صنف داشته باشد و در اجتماع حضور یابد تا حکومت را به سمت علم سوق دهد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه به علوم انسانی بها داده نمیشود چون مانند رشتههای دیگر بازار کار مناسب، نهاد و صنف خود را ندارد، عنوان کرد: باید همانطور که دانشجویان رشته حقوق پس از فارغالتحصیلی آزمونی را میگذارنند و با توجه به نمره کسب کرده در آن وارد بازار کار میشوند. این اتفاق در مورد سایر رشتههای علوم انسانی هم رخ میدهد.
اسلامی در خصوص تفاوت در اهمیت و بها دادن به علوم انسانی در کشورهای توسعهیافته و ایران بیان کرد: در کشورهای توسعهیافته برای اقتصاد و سیاست هوش بالایی را میطلبند و هر کس وارد این رشتهها نمیشود؛ در حالی که در کشور ما علوم انسانی تقریبا آخرین رشتهای است که مورد توجه قرار میگیرد. این در شرایطی است که ما در حوزه علوم انسانی مشکل داریم و سیاست، اقتصاد و فرهنگ افرادی متبحر و حاذق میطلبند.
انتهای پیام
نظرات