• یکشنبه / ۲۳ مهر ۱۴۰۲ / ۱۲:۳۰
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1402072315890
  • خبرنگار : 50107

/به بهانه روز جهانی عصای سفید/

چشمانی که تنها نماندند

چشمانی که تنها نماندند

ایسنا/خراسان رضوی تنها به دلیل نابینایی پس از تولد در بیمارستان رها و تحویل بهزیستی شد، اما این تنهایی مدت زیادی طول نکشید و او صاحب پدر و مادری شد که از دوست داشتن و همراه بودن چیزی برایش کم نگذاشته‌اند.

اگرچه اکثر ما فکر می‌کنیم نابینایی یعنی محرومیت و نرسیدن به چیزهایی که آرزویش را داریم اما گاهی این چرخه می‌تواند برعکس تصورات ما بچرخد و شاهدی بر این ادعا شگفتی‌هایی است که توسط افراد دارای معلولیت رقم می‌خورد. در این بین نقش خانواده که نقشی تعیین کننده در بهورزی نابینایان یا هر فردی که با نوع خاصی از معلولیت دست و پنجه نرم می‌کند انکارنشدنی است.

داستان این گفت‌وگو جریانی برخلاف تصورات عادی ماست، ماجرای کودکان خانواده‌هایی است که به دلیل معلولیت فرزندان خود را رها می‌کنند و از سوی دیگر خانواده‌هایی که سرپرستی کودکان نیازمند درمان را که با مشکلاتی همچون نابینایی ناشنوایی و HIV  مثبت مواجه‌اند، قبول می‌کنند.

«سعید زندی» با همراهی همسرش و با وجود اینکه مشکلی برای بچه‌دار شدن ندارند ۳ کودک را به فرزندخواندگی قبول کرده‌ است، اولین فرزند آن‌ها پسری با HIV مثبت، دومین فرزند دختری با مشکلات شنوایی و سومین فرزندشان نیز دختری نابینا است.

این زوج حالا به جای آنکه به سختی‌های بزرگ کردن ۳ کودک خردسال که هر سه آنها نیازمند درمان هستند فکر کنند تمام هم و غم خود را بر اثری که حمایت‌های آنان بر زندگی این کودکان خواهد گذاشت معطوف کرده‌اند.

سعید زندی در گفت‌وگو با ایسنا در پاسخ به این سوال که چرا برای فرزندخواندگی فرزندان نیازمند درمان را انتخاب کرده‌اند، اظهار کرد: من و همسرم مشکل باروری نداشتیم و از اول نظر ما در خصوص بچه‌دار شدن، فرزندخواندگی بچه‌‎های نیازمند درمان بود؛ زیرا آنها شانس کمتری برای انتخاب از سوی خانواده‌های متقاضی دارند.

وی افزود: زمانی که پسرم را به سرپرستی گرفتیم، ۴.۵ ساله بود و الان ۶ ساله است، دختر بزرگم ۴ ساله و دختر کوچکم نیز ۲ ساله است. بچه‌های من بعد از تولد در بیمارستان رها و تحویل بهزیستی شدند.

او در پاسخ به این سوال که آیا باز هم تمایلی به قبول فرزند نیازمند درمان دارند، گفت: ما فعلا پرونده فرزندخواندگی را باز گذاشتیم و مشغول بزرگ کردن سه فرزندم هستیم اما در حال حاضر تصمیمی به این کار نداریم تا ببینیم در آینده چه پیش می‌آید.

این پدر در مورد دشواری شرایط نگهداری همزمان از این کودکان گفت: همسرم قبلا شاغل بود اما از زمانی که پسرم را به سرپرستی قبول کردیم تصمیم گرفتیم او در خانه  بماند، قطعا نگهداری از سه فرزند خردسال که هرکدام با محدودیت‌هایی مواجه هستند برایمان سخت بوده اما خانواده من نیز در نگهداری از بچه‌ها به ما کمک می‌کنند، کارهای خانه را نیز تقسیم کردیم تا همه فشارها روی یک نفر نباشد. مثلا من ناهار و شام را درست می‌کنم چرا که همسرم برای آشپزی زمان ندارد.

بچه‌های نیازمند درمان نسبت به سایر بچه‌ها شانس کمتری برای فرزندخواندگی دارند

زندی با بیان اینکه در بهزیستی برای هر کودک ۱۰ یا ۱۱ خانواده متقاضی وجود دارد، عنوان کرد: بچه‌های نیازمند درمان نسبت به سایر بچه‌ها شانس کمتری برای فرزندخواندگی دارند. برای همین ما بیشتر به دنبال این بچه‌ها بودیم چراکه بچه‌های عادی بعد از یک سنی به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شوند اما سن پذیرش کودکان نیازمند درمان سن طلایی ۳ تا ۴ سالگی است و اگر آنها از دوره طلایی بگذرند و به فرزندخواندگی قبول نشوند آینده‌ آنها با مشکلات زیادی رو به رو خواهد شد.

این پدر در مورد انگیزه‌شان برای قبول سرپرستی این کودکان گفت: اتفاقات خوبی که بعد از قبول سرپرستی و قرار گرفتن در محیط خانواده برای این بچه‌ها رخ می‌دهد آن قدر دلچسب است که باعث می‌شود تا برخی خانواده‌ها تا جایی که در توان دارند نسبت به قبول سرپرستی این کودکان مشتاق باشند.

او با اشاره به اینکه ما می‌خواستیم پدر و مادر شویم، آن بچه‌ها نیز به پدر و مادر نیاز داشتند، اظهار کرد: برای ما اثراتی که می‌توانیم در زندگی این بچه‌ها بگذاریم مهم است نه اینکه پدر و مادر واقعی آنها نیستیم.

زندی یادآور شد: وقتی دختر کوچکم که نابینا است را به سرپرستی قبول کردیم، یک سال و نیمه بود و نمی‌توانست گردن خود را نگه دارد. اول مشکوک به فلج مغزی بود اما در طی این حدود ۷ ماه که به خانه آمده، تغییر کرده، روی پای خودش می‌ایستد و راه می‌رود. برای ما اثری که روی زندگی این بچه‌ها گذاشته می‌شود، مهم است نه اثری که در زندگی ما دارند.

جفای بزرگی به کودکان نیازمند درمان می‌شود

زندی با اشاره به اینکه جفای بزرگی به کودکان نیازمند درمان می‌شود، تصریح می‌کند: همه نگاه منفی نسبت به بچه‌های HIV  مثبت دارند، اما پسر من صبح و شب قرص می‌خورد و فرقی با بچه‌های عادی ندارد. الان سطح ویروس خون او صفر است و اگر بزرگ شود و ازدواج کند، همسرش مشکلی نخواهد داشت. متاسفانه به صرف برخی تصورات غلط که HIV یا نابینا بودن وحشتناک است، این بچه‌ها در بهزیستی می‌مانند و زمانی که بزرگ می‌شوند نیازهای زیادی دارند که سرکوب شده است. زمانی که این بچه‌ها ۱۸ یا ۱۹ ساله می‌شوند، کمبودهای زیادی دارند که در گذشته قابل پیشگیری بوده است.

این پدر بیان کرد: پدر و مادری که می‌خواهند فرزندخوانده قبول کنند، باید آگاهی خود را بالا ببرند و ترس خود نسبت به بچه‌های نیازمند درمان را کاهش دهند. دختر من نابیناست اما چیزی از خواهر و برادر خود کم ندارد، حتی پر جنب و جوش‌تر هم هست. این کودکان نیازمندی‌ها و مراقبت‌هایی دارند که با آگاهی، رفع می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه باید این آگاهی در خانواده‌های متقاضی فرزند ایجاد شود که می‌توانند با صبر و پشتکار به نگهداری از فرزندان نیازمند درمان بپردازند، گفت: بچه‌های دارای معلولیت با مشکلاتی مانند نامناسب بودن زیرساخت‌ها مواجه‌اند که باید برای آنها متناسب‌سازی شود.

این پدر خاطرنشان کرد: ما بچه‌های خود را این طور بزرگ نمی‌کنیم که معلولیت خود را نقص ببینند. بچه‌های ما به گونه‌ای بزرگ می‌شوند که خود را به شکل یک بچه خاص ببینند نه اینکه فکر کنند با بقیه فرق دارند و نمی‌توانند به آرزوهایشان برسند.

وی ادامه می‌دهد: روز اولی که می‌خواستیم دختر کوچکم را به خانه بیاوریم پسرم از من پرسید که چشم‌های خواهرم نمی‌بیند؟ من جواب منفی دادم و بلافاصله پرسید پس حرف می‌زند و بازی می‌کند؟ که من گفتم حرف می‌زند، بازی می‌کند و جیغ می‌زند. این موضوع را به چشم نقص نمی‌‎بینیم.

زندی در خصوص گفتن حقیقت فرزندخواندگی به فرزندان خود عنوان می‌کند: گفتن حقیقت فرزندخواندگی به تدریج از سنین پایین‌تر از سه سالگی بنا به شرایط بچه‌ها با قصه، فیلم، صحبت کردن و کمک از روانشناس انجام می‌شود و باید تا ۶ سالگی بدانند فرزندخوانده هستند. پسر من که ۶ ساله بوده می‌داند فرزندخوانده است. البته این موضوع را به یاد دارد چون جز فرزند آخرم بچه‌های من بالای ۲، ۳ سالگی به فرزندخواندگی قبول شدند.

این پدر تصریح می‌کند: امیدوارم همه خانواده‌ها مخصوصا خانواده‌های فرزندپذیر بیشتر به سمت پذیرش بچه‌های نیازمند درمان بروند، زیرا تعدادشان زیاد نیست اما اگر یک کودک نیازمند درمان هم در مراکز بهزیستی بماند، زیاد است. امیدوارم خانواده‌ها به این آگاهی برسند که اولویت اول خود را بچه‌های نیازمند درمان بگذارند و نترسند. آگاهی ترس را از بین می‌برد، اگر خانواده‌ها این آگاهی را در خود ایجاد کنند می‌توانند کارهای بزرگ‌تری انجام دهند.

انتهای پیام    

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha