در شمال ایران، از دل جنگلهای سبز و رازآلود گیلان تا سرزمین خیس و پر رمز و راز مازندران، هنرهایی چون منبتکاری، معرق چوب و گلیمبافی همچون رازهای پنهان در دل درختان، به دستان هنرمندان جان میدهند. در گلستان که زمینش پر از گلها و قصههای کهن است، چرمدوزی و سفالگری در پیوندی لطیف با طبیعت، همچون دستهای مهربانِ مادران از دل خاک برمیآید.
در غرب ایران، در سرزمینهایی که کوهها باعظمت خود افسانه میسازند، کردستان با گلیمهای رنگین و جاجیمدوزی، روایتگر دلاوریها و نجابت مردمانش است. در کرمانشاه، گیوهبافی و سفالگری چون مرثیهای برای دلهای عاشق، آثار شگرفی میآفریند که همچنان از قلب خاک بر میخیزد. آذربایجان غربی، قالیها و جاجیمهای دلانگیز و رنگهای گرم خود را بهعنوان لحظهای از بهشت در یاد تاریخ ثبت کرده است.
در مرکز ایران، در دیاری که بادهای کویری همچون روایات شاعرانه در دل تاریخ میوزند، یزد با زیورآلات نقره و ترمههای بینظیر همچون شبهای پرستاره در دل کویر، درخشانی خاص دارد. در کاشان که دروازهای است به تاریخ و هنر ایران، سفالهای نقشدار و گلابگیری همچون نغمههایی از زمین به بلندای آسمان میرسند.
در جنوب ایران، در میان موجهای دریا و تابش بیرحمانه خورشید، در هرمزگان و بوشهر، حصیربافی و سفالگری همچون حکایاتی از عمق دریا، در دستهای هنرمندان به تکامل میرسند. در این دیار، هر سبد و هر گلیمی چون آوایی از دل دریا به ساحل میآید و رنگها و طرحها، همچون نور و سایه در کنار هم میرقصند.
در شرق ایران، در دشتهای پهناور و کویرهای سوزان، سیستان و بلوچستان با گلیمهای رنگی و شالبافی و سوزندوزی خود، بهمانند آوای باد در دل شنهای بیپایان، روح سرزمینش را روایت میکند. در خراسان رضوی و خراسان جنوبی، سفالگری و کاشیکاری، هنرهای کهن و ریشهداری هستند که در کنار زیورآلات نقره و حس خوشایند گلیمبافی این دیار را به سرزمینی مملو از هنرهای اصیل تبدیل کردهاند. از مشهد تا سبزوار و بیرجند، دستان هنرمندان خراسان، آثار بینظیری را میسازند که هرکدام بخشی از تاریخ و روح این دیار را در خود دارند.
و اما در میان تمام این زیباییها، در دل ایران، اصفهان همچون نخستین واژه یک شعر بلند در میانه تاریخ درخشیده است. پایتخت صنایعدستی ایران، شهر هنر و معماری، جایی که هر نقاشی روی کاشی، هر فیروزهکوبی و قلمزنی همچون آواز مرغی در دل باغهای پارسی، خود را نمایان میکند. میناکاری و منبتکاری در این دیار همچون خوابهایی از فرشتگان، در دستان هنرمندان به واقعیت تبدیل میشود. در اصفهان، هر کاشی و هر سفال خود داستانی از هزاران شبوروز است که در دل این سرزمین، در دستهای هنرمندان جاری است.
هنرهای دستی ایران، همچون آوای لطیفی از دل تاریخ، در سراسر این سرزمین پیچیدهاند؛ از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، هر کدام داستانی از خلاقیت، مقاومت و زیبایی دارند. این آثار، نهتنها گنجینههایی از فرهنگ و هویت ما هستند، بلکه همچنان نشاندهنده روح زمانهای هستند که در دستان هنرمندان ایران همیشه زنده میماند.
هنرهای دستی ایران؛ از دستان هنرمندان تا چالشهای امروز
در ادامه این گزارش، به سراغ هنرمندانی میرویم که در عرصه صنایعدستی ایران فعالیت میکنند و از نزدیک با مشکلات و چالشهای این حوزه آشنا هستند. هنرمندانی که در دنیای هنرهای سنتی ایران، همچنان با عشق و انگیزه، آثار خود را خلق کرده و به دست مردم میرسانند.

احمد سطوت، مسگر باسابقه اصفهانی به ایسنا اظهار میکند: مسگری یکی از قدیمیترین هنرهای دستی ایران است و در اصفهان جایگاه ویژهای دارد. این هنر در ساخت ظروف مسی، قندان، سماور، دیگ و قابلمه و دیگر اشیا تزیینی و کاربردی استفاده میشود. یکی از مهمترین ویژگیهای این هنر، دستی بودن کار است. هر ضربهای که به مس وارد میشود، بااحساس و دقت خاصی انجام میگیرد و نتیجه آن یک اثر هنری منحصربهفرد است. متأسفانه امروزه با ورود محصولات بیکیفیت وارداتی که اغلب با دستگاه تولید میشوند، هنر مسگری تهدید میشود.
وی میافزاید: محصولات ماشینی که بهعنوان ظروف مسی در بازار به فروش میروند، اغلب از فلزات بیکیفیت و با طراحیهای تقلبی ساخته میشوند. این نوع تولیدات نهتنها هیچگونه ارزش هنری ندارند، بلکه بهشدت به بازار کار مسگران آسیب زدهاند. بسیاری از مسگران بهویژه جوانترها مجبور شدهاند از این حرفه فاصله بگیرند و به کارهای دیگر مشغول شوند.
این مسگر پیشکسوت بیان میکند: مسگری کار دست است و هر قطعهای که ساخته میشود، نشاندهنده دقت، تجربه و احساس هنرمند است. به دلیل تولیدات ماشینی، دیگر مانند گذشته توجهی به این هنر نمیشود و بسیاری از مردم متاسفانه به دلیل قیمت پایینتر، ترجیح میدهند ظروف ارزانقیمت و بیکیفیت ماشینی بخرند.
سطوت ادامه میدهد: برای نجات این هنر، باید از هنرمندان حمایتهای بیشتری صورت گیرد. لازم است دولت و نهادهای مسئول در زمینه آموزش، تبلیغات و بازاریابی این هنر در داخل و خارج از کشور اقدام کنند، همچنین برگزاری نمایشگاههای داخلی و بینالمللی میتواند فرصتی برای معرفی هنرهای دستی ایرانی فراهم کند.

فهیمه بهادر زهی، هنرمندی از چابهار نیز اظهارمی کند: سوزندوزی در چابهار یکی از هنرهای اصیل و قدیمی است که از دیرباز در خانوادههای بلوچ بهویژه در بین زنان رواج داشته است. این هنر بهعنوان بخشی از فرهنگ و هویت مردم منطقه، در لباسهای سنتی، گلیمها و چادرهای زنانه دیده میشود. متاسفانه در سالهای اخیر، ورود کالاهای وارداتی و بیکیفیت تهدیدی جدی برای این هنر به شمار میرود. لباسهای ماشینی و چاپی که بهصورت ارزان وارد بازار میشوند، جایگزین محصولات دستدوز شدهاند.
وی میافزاید: سوزندوزی بلوچ به دلیل رنگهای زنده و طرحهای پیچیدهاش، از زیبایی و جذابیت زیادی برخوردار است، اما متاسفانه به دلیل نبود حمایتهای کافی از سوی دولت، بسیاری از هنرمندان این عرصه نمیتوانند بهدرستی این هنر را به نسلهای جدید منتقل کنند. حتی بازارهای محلی نیز به دلیل فراوانی تولیدات ارزانقیمت وارداتی، بیشتر از آنچه که باید به محصولات دستی اهمیت دهند، کمتر به این هنر توجه میکنند.
این هنرمند چابهاری بیان میکند: در تلاش هستیم تا سوزندوزی را نهتنها در داخل ایران بلکه در سطح جهانی معرفی کنیم، اما برای تحقق این هدف، نیاز به پشتیبانیهای مالی و تبلیغاتی داریم. اگر از هنرمندان حمایت شود، میتوانند آثار خود را در نمایشگاههای بینالمللی عرضه کرده و هنر سوزندوزی بلوچ را به جهانیان معرفی کنند.
بهادر زهی توضیح میدهد: ما باید به مردم آموزش دهیم که هنرهای دستی که با دستان هنرمندان ایرانی تولید میشود، ارزش بسیار بالایی دارد و با محصولات ماشینی قابلمقایسه نیست، همچنین با تشویق جوانان به یادگیری این هنر و ایجاد بازارهای جدید برای فروش آن، میتوانیم در برابر تهدیدات واردات محصولات بیکیفیت مقاومت کنیم.

نعیم منعمیان، حصیرباف باسابقه از بوشهر نیز اظهار میکند: حصیربافی در بوشهر از دیرباز یکی از هنرهای مهم و کاربردی بوده است. محصولات حصیری که از نیهای طبیعی بافته میشوند، کاربرد زیادی دارند؛ از سبدها و سفرهها گرفته تا تزئینات دکوری خانهها. این هنر بهعنوان یک هنر سنتی و بومی، نمایانگر هویت فرهنگی مردم بوشهر است.
وی میافزاید: امروزه با ورود محصولات پلاستیکی و ارزانقیمت به بازار، این هنر دچار مشکل شده است. بسیاری از مردم به دلیل قیمت پایینتر، به سراغ محصولات ماشینی میروند و این باعث شده تا تولیدات دستی کمتر موردتوجه قرار گیرد.
این هنرمند صنایعدستی بوشهری بیان میکند: برای مقابله با این چالشها، باید به مردم آموزش داده شود که محصولات دستی همچون حصیر، علاوه بر اینکه از جنبههای فرهنگی و تاریخی اهمیت دارند، از نظر محیطزیستی نیز بسیار بهتر از محصولات پلاستیکی هستند. این محصولات با استفاده از مواد طبیعی ساخته میشوند و به همین دلیل به حفظ محیطزیست کمک میکنند.
منعمیان در پایان تأکید میکند: برای احیای این هنر، باید از هنرمندان حمایتهای بیشتری انجام شود و دولت در زمینه تبلیغات، حضور در نمایشگاههای بینالمللی و برگزاری دورههای آموزشی برای جوانان، اقداماتی مؤثر انجام دهد.

رسول مسائلی، هنرمند میناکاری اصفهانی اظهار میکند: میناکاری یکی از زیباترین هنرهای دستی ایران است که در اصفهان به طور ویژهای رونق دارد. این هنر در طراحی ظروف مسی و فلزی به کار میرود و با استفاده از رنگهای زیبا و نقوش پیچیده، اثری هنری و منحصربهفرد خلق میشود. متأسفانه در سالهای اخیر با ورود محصولات مشابه وارداتی و تولیدات صنعتی، رقابت سختتر شده و این تهدیدی برای ادامه این هنر محسوب میشود.
وی میافزاید: محصولات وارداتی از کشورهای مختلف بهویژه چین، بهعنوان میناکاری به بازار عرضه میشوند، درحالیکه این آثار هیچگونه کیفیت و هنری ندارند. به همین دلیل، بسیاری از هنرمندان این حوزه که آثار اصیل و دستساز تولید میکنند، با مشکلاتی چون کاهش سفارشهای روبهرو شدهاند. این مشکل بهویژه در بازارهای بینالمللی شدت بیشتری پیدا کرده است.
این هنرمند میناکاری بیان میکند: برای مقابله با این مشکلات، باید دولت و نهادهای مربوطه از هنرمندان حمایت کنند. بهویژه در زمینه تبلیغات، حضور در نمایشگاههای بینالمللی و معرفی آثار ایرانی در بازارهای جهانی، میتوان کمک زیادی به احیای این هنر کرد. همچنین، آگاهی دادن به مردم و ایجاد تقاضا برای محصولات اصیل ایرانی از دیگر راهحلهاست.
مسائلی ادامه میدهد: باوجود همه این مشکلات، هنرمندان همچنان به تولید آثار باکیفیت ادامه میدهند، زیرا عشق به هنر و فرهنگ ایران همیشه انگیزهای برای ادامه مسیر است. به امید روزی که هنرهای دستی ایرانی دوباره در سطح جهانی شناخته و موردتوجه قرار گیرد.

نعمتالله جعفری، هنرمند مازندرانی نیز اظهار میکند: هنر چوب در مازندران از دیرباز بهعنوان یک هنر اصیل شناخته شده است. من در این هنر با استفاده از چوبهای طبیعی، ظروف و وسایل تزئینی و آشپزخانهای خلق میکنم. این آثار بیشتر از چوبهای جنگلی منطقه بافته میشوند که خود دارای ویژگیهای خاصی هستند و در نهایت به یکی از زیباترین آثار دستی تبدیل میشوند.
وی میافزاید: هنر چوب نهتنها شکل شیکی دارد؛ بلکه کاربردی نیز است. از آن برای ساخت ظروف آشپزخانه، میز، صندلی و حتی لوازم دکوری استفاده میشود. باوجود زیباییهای این هنر، بازارهای داخلی و خارجی بهویژه در سالهای اخیر به دلیل ورود محصولات ارزانقیمت چینی و ماشینی دچار مشکلات بسیاری شدهاند.
این هنرمند مازندرانی بیان میکند: ما هنرمندان چوب از ابتدا با چالشهای زیادی روبهرو بودهایم. مشکلاتی چون نبود مواد اولیه مناسب، افزایش هزینههای تولید و نبود بازار فروش مناسب در داخل و خارج از کشور، از جمله موانع اساسی در راه رشد این هنر به شمار میروند. بهویژه وقتی که تولیدات صنعتی، جایگزین تولیدات دستی و اصیل میشود.
جعفری ادامه میدهد: برای حل این مشکلات، باید دولت حمایتهای بیشتری از هنرمندان داشته باشد. ارائه تسهیلات، برگزاری نمایشگاهها و تبلیغات مؤثر میتواند به طور چشمگیری به رونق صنایعدستی ایران کمک کند. هنرمندان نیز باید با تلاشهای بیشتر، آثار خود را به نمایش گذاشته و در بازارهای داخلی و جهانی حضور فعالتری داشته باشند.

یدالله حاجتی، هنرمند گیوهباف کرمانشاهی اظهار میکند: متأسفانه امروزه باوجود قدمت و اصالت بالای هنر گیوهبافی، مشکلات اقتصادی و نبود حمایتهای لازم باعث شده بسیاری از هنرمندان این حوزه انگیزه لازم برای ادامه کار را نداشته باشند.
وی میافزاید: افزایش قیمت مواد اولیه و کاهش قدرت خرید مردم موجب شده فروش گیوه مانند گذشته نباشد و بسیاری از همکارانم کارگاههای خود را تعطیل کنند.
این هنرمند گیوهباف در ادامه با اشاره به نبود بازار مناسب برای عرضه محصولات صنایعدستی بیان میکند: نبود یک بستر مناسب برای فروش و معرفی گیوه به مردم، بهویژه نسل جوان، یکی از بزرگترین چالشهای ماست. درحالیکه گیوه نمادی از فرهنگ و هویت منطقه ماست، اما کمتر برنامهریزی جدی برای معرفی آن در سطح ملی و حتی بینالمللی صورتگرفته است. اگر نمایشگاههای منظم و حمایتهای تبلیغاتی وجود داشته باشد، میتوان امید تازهای به این هنر بخشید.
حاجتی با انتقاد از کمبود حمایتهای دولتی تصریح میکند: متأسفانه تسهیلات و وامهای حمایتی بهسختی در اختیار هنرمندان واقعی قرار میگیرد و اگر هم داده شود، شرایط بازپرداخت آن برای ما سنگین است. ما انتظار حمایت آنچنانی نداریم، فقط میخواهیم شرایطی فراهم شود که بتوانیم با خیال راحت به کارمان ادامه دهیم و این هنر را به نسل بعد منتقل کنیم.
وی در پایان تأکید میکند: اگر توجه مسئولان به صنایعدستی بیشتر شود، هم زمینه اشتغال جوانان فراهم میشود و هم از فراموششدن هنرهای اصیل جلوگیری خواهد شد. گیوهبافی فقط یک شغل نیست، بلکه بخشی از فرهنگ و تاریخ کرمانشاه است و حفظ آن نیازمند حمایت و توجه جدی است.

مهدیه رشیدیان، هنرمند ترمهباف یزدی نیز اظهار میکند: یکی از مهمترین مشکلات ما کمبود نیروی ماهر و علاقهمند به یادگیری ترمهبافی است. متأسفانه جوانان کمتر به سمت این هنر زمانبر و ظریف میآیند و همین موضوع باعث شده چرخه آموزش و انتقال تجربه به نسل بعد با مشکل مواجه شود. ترمهبافی یکی از هنرهای اصیل یزد است، اما اگر این روند ادامه پیدا کند، در آینده با کمبود هنرمند جدی روبهرو خواهیم شد.
وی با اشاره به فرسودگی دستگاهها و تجهیزات سنتی میافزاید: بسیاری از کارگاههای ترمهبافی هنوز با دستگاههای قدیمی کار میکنند و هزینه نوسازی یا تعمیر آنها بسیار بالا است. نبود حمایت برای تأمین تجهیزات جدید باعث شده روند تولید کند شود و کیفیت برخی کارها تحت تأثیر قرار بگیرد. درحالیکه اگر امکانات بهروزتر در اختیار هنرمندان قرار گیرد، میتوانیم تولید بیشتر و باکیفیتتری داشته باشیم.
این هنرمند ترمهباف با اشاره به اینکه ترمههای ماشینی بازار را اشباع کردهاند، بیان میکند: محصولات ماشینی باقیمت پایینتر و ظاهر مشابه وارد بازار شدهاند و همین مسئله باعث شده مشتریان تفاوت بین ترمه دستباف و صنعتی را کمتر تشخیص دهند. این موضوع نهتنها به فروش ما آسیبزده، بلکه ارزش واقعی ترمه دستباف را هم تا حدی زیر سؤال برده است، درحالیکه هر قطعه ترمه دستباف حاصل ساعتها کار دقیق و هنرمندانه است.
رشیدیان در پایان تأکید میکند: اگر فرهنگسازی درستی در زمینه صنایعدستی صورت بگیرد و مردم باارزش واقعی این هنرها آشنا شوند، قطعاً از تولیدات داخلی بیشتری حمایت خواهند کرد. ترمهبافی تنها یک هنر نیست، بلکه میراثی ارزشمند از تاریخ و هویت یزد است که حفظ آن نیازمند توجه جدی مسئولان و همراهی مردم است.
به گزارش ایسنا، صنایعدستی ایران، با تمام زیباییها و چالشهایش، همچنان مهمترین بخشی از هویت فرهنگی کشور به شمار میرود. از مسگری اصفهان گرفته تا سوزندوزی بلوچستان، حصیربافی بوشهر و میناکاری اصفهان، هر کدام از این هنرها، نشانی از تاریخ و فرهنگ غنی ایران هستند. بااینحال، هنرمندان با مشکلات زیادی همچون ورود کالاهای وارداتی بیکیفیت، کمبود حمایتهای دولتی و نبود دسترسی به بازارهای جهانی روبهرو هستند.
ایران با بیش از ۵۰۰ رشته صنایعدستی ثبت شده، تنها بخشی از داستان هنرهای سنتی این سرزمین است. هنرمندان ما هر روز در تلاشاند تا آثار خود را نهتنها در سطح داخلی، بلکه در جهان معرفی کنند. برای حفظ این میراث گرانبها، نیازمند توجه و حمایت گستردهتر از سوی دولت، نهادهای مختلف و خود مردم هستیم. بیش از هر زمان دیگری باید بکوشیم تا این هنرها زنده بمانند، چرا که صنایعدستی ایران، همچون گنجینههای گرانبهای فرهنگ و هویت ما، در دستان هنرمندان، همواره زندگی خواهند کرد.
انتهای پیام


نظرات