نمایش دانشجویی «رستاخیز» با محوریت مفاهیم والای حیات، ایستادگی و تولد دوباره، به یاد و نام شهید والامقام دکتر محمدرضا ذاکریان، به همت کانون تئاتر ایماژِ معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی بابل و با همکاری بسیج دانشجویی، دوشنبه ۸ دی در سالن شهید شجاعیان این دانشگاه به روی صحنه رفت. این اجرا با استقبال پرشور دانشجویان، دانشگاهیان و خانواده معزز شهید همراه شد و صحنه تئاتر را به محفلی برای ادای دین به مقام والای شهادت بدل ساخت.
در این نمایش دانشجویی، شایان حسنجانزاده، اسما میرحسینی، انیس سعیدیانی، روجا فیروزی، امیر براری پاریجانی، پوریا زارع، محمدرضا قربانزاده و مونس سعیدیانی با ایفای نقشهایی باورپذیر و اثرگذار، بار عاطفی روایت را بر دوش کشیدند و لحظاتی ناب و تأملبرانگیز را برای مخاطبان رقم زدند.
همچنین امیرمحمد براری، آیدا وانوایی و محمدرضا قربانزاده بهعنوان دستیاران نورپردازی و امیر براری پاریجانی و اسما میرحسینی در بخش طراحی پوستر و تیزر، با تلاشهای هنرمندانه خود در شکلگیری فضای بصری و معنوی نمایش نقشآفرینی کردند.
حمیدرضا گل محمدی تواندشتی، کارشناس نمایش و دبیر کانون تئاتر سیاوشان جهاد دانشگاهی واحد مازندران در نگاهی به این نمایش آورده است: این اثر نمایشی با نگاهی عمیق، انسانی و سرشار از احساس، کوشیده است روایتی متفاوت از مفهوم شهادت ارائه دهد؛ روایتی که صرفاً به لحظه فداکاری ختم نمیشود، بلکه به لایههای پنهانتر آن چون آمادگی روحی، ایمان قلبی، انتخاب آگاهانه و صبر عاشقانه خانوادهای میپردازد که در آستانه تقدیم عزیزترین سرمایه زندگی خود در راه حق قرار گرفتهاند.
آغاز نمایش دانشجویی «رستاخیز» با صحنهای نمادین از بازی شطرنج همراه است؛ تمهیدی معناگرا که از همان ابتدا، مخاطب را به تفکر درباره مفهوم انتخاب و سرنوشت دعوت میکند. شطرنج در این اجرا نمادی از زندگی و تصمیمگیری آگاهانه است؛ جایی که هر حرکت، حاصل اندیشه و پیشبینی است و مسیر آینده را رقم میزند.

این نشانهپردازی، در پیوند با شخصیت اصلی نمایش، بر این معنا تأکید دارد که آینده انسان نتیجه انتخابهای سنجیده و مسئولانه اوست. نمایش با این آغاز نمادین، نشان میدهد که پیروزی واقعی در زندگی، حتی در مسیر شهادت حاصل درست اندیشیدن و درست انتخاب کردن است، نه صرفاً نتیجه تصادف یا اجبار.
نمایش دانشجویی «رستاخیز» را نمیتوان صرفاً یک اجرای نمایشی دانست؛ این اثر، تلاشی آگاهانه برای بازخوانی مفهوم شهادت در زیست امروز دانشگاهی است. نمایشی که بهجای تمرکز بر صحنههای مستقیم جنگ و خشونت، مسیر خود را از درون خانه، از دل خانواده و از لحظات پیش از انتخاب نهایی آغاز میکند؛ جایی که ایمان، مسئولیت و عشق در سکوتی پرمعنا به هم میرسند.
نقطه قوت اصلی «رستاخیز» در نوع مواجهه آن با مفهوم شهادت است. اثر، شهادت را نه یک حادثه ناگهانی، بلکه نتیجه فرایندی درونی و آگاهانه ترسیم میکند. دکتر محمدرضا ذاکریان در این روایت، قهرمانی اسطورهای و دستنیافتنی نیست؛ او پزشکی است از جنس زندگی روزمره، با دغدغههای خانوادگی، مهر پدرانه و تعلق خاطر عمیق به همسر و فرزندانش. همین نگاه انسانی، مخاطب را از موضع تماشاگر صرف خارج کرده و او را به همسفر این انتخاب دشوار بدل میسازد.
نمایش با تمرکز بر خانواده شهید، بهویژه همسر و فرزندان خردسال، بار عاطفی روایت را بهدرستی توزیع میکند. حضور کودک، گهواره و لالایی مازندرانی، عناصر سادهای هستند که به شکلی هوشمندانه به ابزارهای معناپردازی بدل شدهاند. این نشانهها، فاصله میان مفهوم متعالی شهادت و واقعیت زمینی زندگی را کاهش داده و نشان میدهند که ایثار، دقیقاً از دل همین وابستگیها معنا پیدا میکند، نه در نفی آنها.
از منظر اجرایی، بهرهگیری از موسیقی زنده و نغمههای بومی مازندرانی، به نمایش هویت مکانی و فرهنگی مشخصی بخشیده است. این انتخاب، اثر را از کلیگویی رایج در برخی آثار ارزشی دور کرده و آن را به روایتی ریشهدار و ملموس تبدیل میکند. همچنین استفاده از پرده سینما و تصاویر مستند واقعی، پیوندی مستقیم میان صحنه تئاتر و واقعیت تاریخی برقرار کرده و مخاطب را مدام میان روایت هنری و حقیقت عینی در نوسان نگه میدارد؛ نوسانی که خود، بخشی از تأثیرگذاری اثر است.
با وجود برخی کاستیهای فنی، بهویژه در نورپردازی و ریتم تعویض صحنهها، «رستاخیز» نشان میدهد که تئاتر دانشجویی بیش از آنکه به امکانات متکی باشد، به صداقت روایت و باورمندی اجرا نیاز دارد. بازیها، هرچند گاه ساده و بیپیرایهاند، اما از درون برمیآیند و همین صداقت، خلأهای فنی را تا حد زیادی جبران میکند.

حضور خانواده شهید در سالن اجرا، نمایش را از سطح یک اثر هنری به سطح یک تجربه جمعی ارتقا میدهد. در این لحظه، مرز میان صحنه و تماشاگر فرو میریزد و تئاتر به آیینی برای یادآوری، همدلی و مسئولیت بدل میشود. «رستاخیز» در چنین فضایی، نه تنها روایت یک شهید، بلکه بازتاب پرسشی بزرگتر است: ما در برابر ایمان، انتخاب و ایثار، چه نسبتی با این روایت داریم؟
در نهایت، «رستاخیز» نمونهای قابل تأمل از ظرفیت تئاتر دانشجویی در پرداختن به مفاهیم عمیق انسانی و ارزشی است؛ ظرفیتی که اگر با حمایت ساختاری و نقدهای سازنده همراه شود، میتواند به زبانی مؤثر برای گفتوگو با نسل جوان درباره مفاهیمی چون شهادت، مسئولیت اجتماعی و معنای حقیقی زندگی تبدیل شود. این نمایش یادآور آن است که گاه، صحنهای کوچک در یک سالن دانشگاه، میتواند آینهای بزرگ برای بازتاب حقیقتی ماندگار باشد.
انتهای پیام


نظرات