به گزارش ایسنا، دکتر ربابه نوری عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه خوارزمی در این نشست گفت: «آنی ارنو» نویسنده اهل فرانسه است. آثار ادبی او که اغلب خود زندگینامه هستند، رابطه تنگاتنگی با جامعهشناسی دارند و دارای تحلیلهای اجتماعی مبتنی بر جامعه است. آنی ارنو برای نگارش این کتاب جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.
وی افزود: نویسنده در ابتدای این رمان جامعه فرانسه و بستری که در آن زندگی میکند را مورد توجه و تحلیل اجتماعی قرار میدهد و معتقد است که جامعه به رفتار انسان شکل میدهد؛ اما در این نشست از بعد روانشناسی نیز این کتاب را بررسی میکنیم.
عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه خوارزمی ادامه داد: آنی ارنو از اتفاقی میگوید که زندگیاش را هرگز به حالت طبیعیِ قبل از وقوع آن برنگردانده است؛ او صحنهای را توصیف میکند که با وجود کوتاه بودن، بر تمام عمرش سایه افکنده است.
نوری خاطرنشان کرد: کتاب «شرم» ما را با عظمت تروما در زندگی آشکار میکند. تروما یعنی حادثهای که برای آنی ارنو اتفاق افتاده است و دیگر برای او هیچ چیز مثل قبل نیست و این «تروما»زندگیاش را تغییر میدهد.
وی یادآور شد: کودکی در حال زندگی کردن است و همه چیز طبق روال و عادی است و چیزی به اسم شرم در این کودک ایجاد نشده است؛ اما وقتی این اتفاق میافتد و تروما در او ایجاد میشود، شکست در هویت فرد رخ میدهد و احساس شرم از شرایط اجتماعی و موقعیتهای مختلف در این کودک ایجاد میشود.
وی با طرح سوال اینکه شرم و احساس گناه با یکدیگر چه فرقی دارند، گفت: شرم یک احساسی است که در فرد ایجاد شده و فکر میکند خارج از یک چارچوب است. اما احساس گناه کاری انجام شده که خارج از استاندارهای اخلاقی و اجتماعی است. شرم با هویت فرد در اتباط است. گفتگوی درونی با خودش که من بد هستم، من وصله ناجور هستم به خاطر تجربه همان ترومایی که ایجاد شده است.
نوری گفت: قبل ازآن حادثه و یا تروما، زندگی هر چه هست جریان دارد و آن شخص از چیزی شرم ندارد؛ اما بعد از تروما یک رازی وجود دارد که باید مخفی نگه دارد و با خود میگوید من شخصی متفاوت هستم و یک رازی وجود دارد و باید تا ابد آن را پنهان کنم و کسی نباید متوجه شود که در خانه ما چه اتفاقی میافتد. در اینجا هویت فرد درگیر شده است و با خود میگوید، من مثل بقیه نیستم. کودکی که از ۱۲ سالگی این کلمات را با خودش تکرار کند، من بد هستم ما طبقه اجتماعی بد هستیم، جامعه بد است؛ در حالیکه تا زمانیکه این اتفاق نیفتاده بود، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و جامعه چنین به نظر نمیرسید.
این استاد دانشگاه افزود: کتاب «شرم» ارنو که جایزه نوبل میگیرد و جهان مدرن و هنر مدرن چنین کتاب و نویسندهای را در حد نوبل میداند، یک حادثه و یک اتفاق به نام تروما را توصیف میکند. آنی ارنو در این کتاب از اتفاقی میگوید که زندگیاش را هرگز به حالت طبیعیِ قبل از وقوع آن برنگردانده است؛ او صحنهای را توصیف میکند که با وجود کوتاه بودن، بر تمام عمرش سایه افکنده است.
وی ادامه داد: ظهر روز یکشنبه بعد از صرف ناهار در مغازه، غر زدنهای مادر آنی اتفاقی را رقم میزند که از دید یک دختر ۱۲ ساله به فاجعهای تمامعیار میماند؛ یک فاجعه که اگرچه بهطور کامل به وقوع نمیپیوندد، اما تمام ذهن دخترک را به خود مشغول میکند و او را با اضطرابِ تکرار مجددش، تنها رها میکند. پدرِ آنی، داس را از روی تخته چوبی برمیدارد و گردن همسرش را محکم میگیرد تا داس را بر سر او فرود آورد. این صحنهای است که آنیِ ۱۲ ساله را با کابوسی شبانهروزی تنها میگذارد؛ یادگیری درسها را برایش دشوار میکند و اینطور میشود که هرروز پیش از ورود به خانه، منتظر است تا با جنازه مادرش روبهرو شود!
نوری گفت: آنی ارنو برای مواجهشدن با شرمِ دوران کودکی نوشتن را برمیگزیند؛ کاری که پیش از این انجامدادن آن برای او ناممکن بوده است، همچون گناهی که قرار است مجازاتی بهدنبال داشته باشد. در رمان کمحجم «شرم» او شرح میدهد که ماحصل دوران کودکیاش خاطراتی است که بهیادآوردن آنها برای او تلخ و ناخوشایند است و از شرمی پرده برمیدارد که هرگز او را رها نکرده است.
وی افزود: داستان کتاب شرم عظمت تروما و ارتباط تروما با شرم را نشان میدهد و به ما بیان میکند که افرادی که قربانی تروما هستند چقدر شرم به همراهشان است.
نوری در پاسخ به سوال اینکه چگونه از این شرم باید رها شد گفت: تروما ضربهای است که آدم به تنهایی نمیتواند از آن رها شود و تروما هویت و باور فرد را نسبت به خود و جهان میگیرد و باور فرد را نسبت به آدمهای دیگر خراب میکند. این افراد باید به روانشناسان بالینی مراجعه کنند؛ چراکه تروما خدمات تخصصی نیاز دارد و اگر جدی گرفته نشود به سمت بیماری و اختلالهای استرس منجر خواهد شد.
انتهای پیام


نظرات