• دوشنبه / ۸ اردیبهشت ۱۳۸۲ / ۱۲:۳۱
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8202-02328
  • خبرنگار : 71157

/هشتادودومين سالروز تولد سيمين دانشور/ گفت‌وگو با محمد محمدعلي، امين فقيري و مسعود توفان درباره‌ خالق «سووشون»

سيمين دانشور - داستان نويس و مترجم - در هشتم ارديبهشت ماه سال 1300 در شيراز به دنيا آمد. از نوشته‌هاي دانشور مي‌توان به “آتش خاموش“ ، “كمدي انسان“ ، “سووشون“ ، “جزيره‌ي سرگرداني“ ، “ساربان سرگردان“ ، “ماه عسل آفتابي“ ، “به كي سلام كنم؟“ و “از پرنده‌هاي مهاجر بپرس” اشاره كرد. تعدادي از ترجمه‌هاي او نيز عبارتند از: سرباز شكلاتي (برنارد شاو)، باغ آلبالو (آنتوان چخوف)، دشمنان (چخوف)، بئاتريس (شنيتسلر) و ... محمد محمدعلي - داستان‌نويس - در بررسي كار سيمين دانشور به خبرنگار بخش حكمت، فلسفه و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: دكتر فاطمه سياح و دكتر سيمين دانشور، جزو اساتيد نامدار دانشگاهي ايران هستند و اهميت آنان از اين جهت است كه هر دو از دل تاريكي و ظلمت عصري برخاسته‌اند كه هنوز تاريخ كهن و مردمسالارانه،و زن‌ستيزي بر آن سايه انداخته بود. وي افزود: البته رجحان سيمين دانشور بر دكتر فاطمه سياح، غريزه‌ي داستان نويسي اوست كه اوج آن در “سووشون“ متجلي شده و اثر تابناك دهه‌ي چهل محسوب مي‌شود. محمدعلي همچنين در ادامه تصريح كرد: اما آنچه درباره سيمين دانشور، در مقايسه با تخصص دكتر فاطمه سياح به عنوان منتقد ادبي گفتني است، بررسي مجموعه مقاله‌هاي دانشور است به‌نام “شناخت و تحسين هنر“ كه در سال 1372 منتشر شد و در آن بيش از چهل و پنج مقاله تاليف و ترجمه فراهم آمده است. سيمين دانشور در اين مجموعه همچون دكتر فاطمه سياح به دانسته‌هايش پيرامون هنر ديروز و امروز ايران و جهان مي‌پردازد و تعريف و تبيين هنر، و تاريخ اجتماعي آن و ارتباطش با فلسفه و عرفان و مذاهب اسلام و زرتشت و ماني و مسيحيت را از اهم وظايف خود مي‌داند. امين فقيري - داستان‌نويس - نيز با نام بردن از سيمين دانشور به عنوان بانوي بزرگ قصه‌نويسي ايران، به خبرنگار ايسنا گفت: سووشون دانشور، يكي از پرخواننده‌ترين رمان‌هاي فارسي است كه تا امروز نوشته شده است. در اين رمان، تمام مسائل از ديدگاه يك راوي (زري) روايت مي‌شود كه مي‌تواند به نوعي شخصيت خود خانم دانشور باشد و ديگر شخصيت مهم داستان، يوسف، يك عنصر مبارز است كه مبارزه را تا آخر رمان ادامه مي‌دهد. وي در توضيح دلايل ماندگاري سووشون عنوان كرد: يكي از دلايل جذب مخاطب، عنصر مبارزه است كه در تمام اين رمان به چشم مي‌خورد و بخصوص اينكه اين مساله از ديدگاه يك زن روايت مي‌شود، زن در جامعه‌ي ما مظلوم واقع شده؛ اما در اين رمان صدايش را بلند مي‌كند و به گوش مردم مي‌رساند. ديگر اينكه عوامل مبارزه در اين داستان مردم هستند كه عليه نيروي بيگانه مبارزه مي‌كنند. او با تاكيد بر نثر گرم، زنده و زيباي دانشور در اين رمان، افزود: اين داستان سخت حالت بومي دارد و شيراز اواخر دوره قاجار، به خوبي در اين كتاب نشان داده شده است. او فضاهايي را كه قهرمانان داستانش در آن زندگي مي‌كنند، فوق‌العاده دقيق و زيبا توصيف كرده و به همين دليل است كه نوشته او به دل مي‌نشيند. ضمن اينكه لهجه‌ي شيرازي را نيز در نوشته‌هايش زنده كرده است. فقيري مهمترين دغدغه سيمين دانشور را پاي‌بند بودن به شرافت انساني دانست و گفت: او در تمام داستانهايش، بخصوص به بچه‌ها، لطف زيادي دارد و گاهي قهرمان داستان‌هاي او بچه‌سال هستند؛ چهره‌ي مهربان سيمين دانشور هميشه در پشت نوشته‌هايش به چشم مي‌خورد و باعث مي‌شود مردم ديد مثبتي به كارهاي او داشته باشند. نويسنده “رقصندگان“ در ادامه تصريح كرد: دانشور از سووشون به “جزيره سرگرداني“ و ”ساربان سرگردان” مي‌رسد كه هر چند اين كارها نيز درخشان است؛ اما توقع خوانندگان را كه در حال و هواي سووشون سير كرده‌اند، برآورده نمي‌كند. وي همچنين با تاكيد بر اينكه به ادبيات زنانه و مردانه اعتقادي ندارد، گفت: البته در جامعه ما بعضي زن‌ها هستند كه مشكلات و عقب‌ماندگي‌ جامعه‌ي ما و آن مردمسالاري ايراني را بهتر و دقيق‌تر مي‌نويسند و به اين دليل گاه تقسيم بندي ملايمي صورت مي‌گيرد؛ اما در سووشون توصيف‌هاي دانشور از يوسف، بسيار پرخون، زنده، شاداب و باوركردني است و براي او اصلا مساله اين نيست كه حتما از زن‌ها بنويسد. منتها در جامعه‌ي ما خودبه‌خود اين مسائل پررنگ مي‌شود؛ بخصوص اينكه هنگامي كه دانشور شروع به كار كرد، ما نويسندگان زن بسيار كمي داشتيم. فقيري در ادامه با اشاره به ازدواج دانشور با جلال آل احمد گفت: جلال، خود نويسنده‌اي پرخاشجو و پرجوش و خروش بود، اما دانشور هيچ گاه تحت تاثير آل احمد قرار نگرفت، بلكه حتا با اعتراف خود آل احمد، اين او بود كه بيشتر تحت تاثير همسرش قرار داشت. وي همچنين در پايان يادآور شد: سيمين دانشور، به نوعي، معلم همه‌ي ماست و كاري جز تشويق نويسندگان جوان نداشته است. او در نامه‌هايش به من، تماما اميد داده است و اين باعث شده كه من ادبيات را جدي‌تر بگيرم و سعي كنم از ديد مخاطب بهتر بنويسم. مسعودتوفان - منتقد ادبي - نيز با تشبيه سرسختي سيمين دانشور در نوشتن با نوع كار فردوسي، گفت: من بارها گفته‌ام كه سيمين دانشور با غولي به اسم سيمين دانشور مواجه است و در هم شكستن اين غول شايد براي خود او هم دشوار باشد، چرا كه كسي كه اولين رمانش را با سووشون شروع مي‌كند، ديگر با رقيب به شدت تنومندي مواجه است كه حتا به پاي آن شاهكار رسيدن هم بر اين دشوار است؛ چه رسد به اين كه بخواهد از آن گذر كند. وي تصريح كرد: نكته‌ي حيرت آور اين است كه اين رمان هر چند كار اول دانشور است، اما به شدت انسجام دارد و امروز جزو رمان‌هاي كلاسيك ادبيات فارسي محسوب مي‌شود و غير از بوف كور هدايت تاكنون چنين استقبالي از كتابي صورت نگرفته است. اينكه بعد از هدايت يك زن مي‌آيد و عهده دار چنين جنبشي مي‌شود، هم جاي شگفتي است، هم جاي تقدير؛ البته بعضي كمبودها مانند طولاني شدن بعضي ديالوگ‌ها در اين اثر به چشم مي‌خورد، اما چون نوشته آنقدر جذاب است ، خواننده به اين مسائل توجهي نمي‌كند. او با منحصر كردن صحبتش به ناگفته‌هاي سووشون متذكر شد: در اين رمان، جهان بيني، جايگاه زن به معناي عامش است، يعني اينجا زن تماشاگر و ناظر است و رمان هم با اميد پديدار شدن يك سحر يا يك خورشيد انتها مي‌گيرد. از نظر اسطوره شناسي و نمادگرايي اسطوره‌اي نور يك عنصر نرينه است و در واقع زن نازل مي‌شود تا اين نوري كه قرار است جهان را نجات دهد، روزي پديدار شود. درنتيجه تاريكي به طور خيلي طبيعي براساس آن نمادهايي كه در طي سالهاي 47 تا 50 يا بهتر بگويم بعد از نيما در ادبيات ما تكرار مي‌شد، طبق باورداشت‌هاي ايراني نمادي از اهريمن مي‌شود. توفان در ادامه متذكر شد: در مقاطعي شخصيت اول داستان (زري) با خودش درگير مي‌شود و تمام سعي خود را مي‌كند تا در مقابل شوهرش (يوسف) كه به سمت آرمان‌هاي خارج از خانواده حركت مي‌كند، چارچوب خانواده را كه مركز جهانش است، حفظ كند و در اين راه متهم به بزدلي مي‌شود. البته اين موضوع به شدت نهفته است و گويا نويسنده مي‌خواهد در قالب زري به كشف اين قدرت زنانه‌اي كه هنوز به منصه‌ي ظهور نرسيده است بپردازد. وي همچنين متذكر شد: اينكه دانشور در دل تاريكي كه نشان اهريمن است، در پي نور كه نشان اهوراست مي‌گردد، خود تصويري مردانه است، چرا كه در اسطوره شناسي كهن ايران قبل از آنكه زرتشتي‌گري پديد بيايد، جهان دو خداي نرينه و مادينه دارد كه خداي مادينه خداي تاريكي است كه آب و گياه و عناصر مادينه را آفريده است، ولي در آيين زرتشت خداي تاريكي تبديل به خداي منفي و اهريمني مي‌شود و آن آفريده‌هاي مثبتش هم به اهورا تعلق مي‌گيرد. بنابراين در سووشون كه حركت به سوي نور است و حتا شاهد پديدار شدن اسب پسر زري - سحر - در آخر داستان هستيم، با يك تصويرسازي مردانه روبه‌روييم. اين مترجم سپس با اشاره به وروديه‌ي داستان سووشون عنوان كرد: در همين وروديه چند نكته است كه شايد ژانر و ساختار رمان را پديد مي‌آورد: عروسي دختر حاكم مانند شروع يك افسانه است كه ممكن است در يك داستان كودكانه هم با آن مواجه باشيم، مثل يكي بود، يكي نبود. وي نكته‌ي ديگر را ناني دانست كه براي عروسي دختر حاكم درست مي‌كنند و افزود: اين نان الگويي را براي كل ساختار داستان فراهم مي‌كند و درنهايت، مساله آرد و آذوقه‌ي سپاه متفقين، مركزي مي‌شود كه رمان حول آن مي‌چرخد، يعني يوسف از دادن نان به متفقين خودداري مي‌كند و از طرفي زماني كه ايل‌ها مي‌خواهند قيام كنند، تقاضاي همين نان را مي‌كنند و درنهايت، يوسف هم جان خود را بر سر نان از دست مي‌دهد. در اسطوره‌ها، ما علت هبوط آدم و حوا را برخلاف باورداشت مسيحي‌ها، خوردن گندم مي‌دانيم و در سووشون هم نان شايد باعث مي‌شود كه يوسف از بهشت خصوصي كه در خانه‌ي خودش (شهر و كشورش) آفريده خارج شود و با خشونت زميني درگير شود. وي ادامه داد: از طرفي اين نان را اگر به صورت يك بيضي تلقي كنيم كه طبعا دو كانون دارد، يك الگوي داستاني پديد مي‌آيد كه يك كانونش مي‌تواند يوسف باشد و يكي هم زري، يا دو كانون مي‌توانند ايران و انگليس باشند. بنابراين داستان حول دو كانون مي‌چرخد و اينكه اين چرخش چه موقع سرباز ايستادن دارد ذهن خواننده را مشغول مي‌كند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha