آزادگان سرافراز در دوران اسارت و در برخورد با وقايع محتلف،اصطلاحاتي به كار ميبردند كه نشاندهنده وضعيت اردوگاهها بود. سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نمونههايي از اين اصطلاحات اشاره ميكند.
حمام اسرايي
در يكي از اردوگاهها اسرا را در يك ستون به خط ميكردند و بعد تانكر آب از مقابل ستون ميگذشت و مقداري آب با شلنگ روي آنها ميريخت و به اصطلاح حمام ميكردند. اين نوع حمام كردن را بچّهها «حمام اسرايي» ميناميدند.
حوض
معمولاً در قسمت كناري هر آسايشگاه يك توالت قرار داشت و در پشت آن هم يك حوض به طول و عرض يك متر درست كرده بودند و پر از آب بود تا در مواقع قطع آب يا براي موارد ضروري و يا جهت شستن آسايشگاه از آن استفاده شود. گاهي هم ميشد كه سربازان عراقي براي تفريح، برادران را به داخل حوض ميانداختند و اين كار را آنقدر تكرار ميكردند تا از شكنجه مضحك خود خسته ميشدند و پي كارشان ميرفتند.
حوض خونين
حوض كوچكي درمحوطه يكي از اردوگاهها بود كه از آب داخل آن براي وضو گرفتن استفاده ميشد و گاهي اوقات عراقيها اسرا را در كنار اين حوض شكنجه ميدادند و گاه گاهي برادراني در داخل آن به شهادت ميرسيدند و رنگ آب حوض با خون آنها گلگون ميشد.
حيوان تور
به قطار عراقيها كه جهت حمل نفراز آن استفاده ميكردند به دليل وضعيت بسيار بد آن «حيوان تور» گفته ميشد.
خانه شيطان
اين اصطلاح در مورد تلويزيون به كار ميرفت كه هميشه برنامههاي گمراه كننده و مفسده آميز داشت.
خبردار ايستادن
يكي ديگر از آزارهاي مزدوران بعثي، بهانه جوييهاي مختلف در اردوگاه بود. از آن جمله، دستور داده بودند برادران به هنگام خبردار ايستادن بايستي طوري پاها را به زمين بكوبند كه صدايش به گوش برسد البته اين امر ممكن نبود چون كه عزيزان آزاده پابرهنه بودند، لذا در چنين مواقعي آنها دستها را به پا ميكوبيدند و صدايش آنقدر بلند بود كه از چند متري هم شنيده ميشد.
خبيث
نام يكي از سربازان خشن و ظالم عراقي «جندي خميس» بود كه به جهت رذالت و خباثتي كه داشت دراردوگاه به «جندي خبيث» مشهور شده بود.
خبيث آمد
اصطلاحي بود كه به هنگام ورود فرمانده اردوگاه جهت اطلاع سايرين گفته ميشد.
خداحافظ اسارت
نام تئاتر مشهوري بود كه در اواخر دوران اسارت در اردوگاه تكريت اجرا شد.
خرابكار
كنايه از منافقين و عوامل نفوذي آنها.
خرما شكلاتي
نوعي شيريني بود كه توسط اسرا ساخته ميشد و در ايم جشن مورد مصرف قرار ميگرفت.
خشتمال
«قشمار» (قشمر) به معناي مسخره است كه عراقيها در فحاشيهاي خود آن را به كار ميبردند. اما اسرا در مواقعي كه مجبور بودند به دوستان خود فحش بدهند، به عنوان تقيه از كلمه «خشتمال» كه در محاوره از نظر آهنگ، نزديك لفظ قشمر است، استفاده ميكردند.
خط خيرات
تعهد و پايبندي برادران آزاده نسبت به مسائل ديني در اردوگاههاي عراق نيز به قهت خود باقي بود، آن گونه كه در انجام امور خير، گوي سبقت را از يكديگر ميربودند. در همين رابطه، عزيزان آزاده در محوطه اردوگاه مسيري را تعيين كرده بودند كه در روزهاي پنجشنبه در حين حركت و عبور از آن مسير، شكلات و بيسكويت به يكديگر ميدادند و در مقابل، توصيه به قرائت فاتحه ميكردند. به همين دليل آن مسير به«خط خيرات» معروف شده بود.
خليل خيار دزد
اين نام مستعار يكي از سربازان عراقي بود كه شبها در تاريكي، خيارهايي را كه بچّهها در باغچه كاشته بودند، ميدزديد و ميخورد.
خمسه حبّه
اين اصطلاح در مورد پزشك يكي از اردوگاهها به كار ميرفت كه براي هر بيماري كه به او مراجعه ميكرد، ميگفت: «خمسه حبّه»، يعني پنج تا قرص و جالب اين است كه برايش فرقي نميكرد كه بيمار كيست و يا بيماريش چيست. به همين جهت بچّهها به او «دكتر خمسه حبّه» ميگفتند.
خنظير
فرمانده عراقي اردوگاه «رائد نظير» نام داشت كه به جهت جنايتها و ددمنشيهايش اسرا با افزودن حرف خ به اول «نظير»، از او به نام «خنظير» (خنزير) به معناي خوك ياد ميكردند.
خنّاس
يكي از سربازان عراقي، نامي بر وزن «خنّاس» داشت و بچهها براي مسخره به او «خناس» ميگفتند.
انتهاي پيام


نظرات