آزادگان سرافراز در دوران اسارت و در برخورد با وقايع مختلف،اصطلاحاتي به كار ميبردند كه نشاندهنده وضعيت اردوگاهها بود. سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نمونههايي از اين اصطلاحات اشاره ميكند.
روز قيامت
سه ماه اوّل اسارت را که چهار سرباز عراقي هر روز بدنهاي برهنه اسرا را به زير ضربات کابل و باتوم ميگرفتند، «روز قيامت» ميگفتند. در اين ايّام شوم، اسرا مجبور بودند هفتهاي يک بار، در سرماي سخت زمستان، با آب سرد حمّام کنند و درست مانند روز قيامت، کمتر کسي به ديگري توجّهي داشت.
ريز بدوز
كلمة رمزي بود به معني اينكه«آهسته صحبت كن» و در موقع نزديك شدن عراقيها بكار ميرفت.
زاويه اردوگاه
محلي مناسب براي فرار از شكنجه و دور بودن از ضربات كابل و باتوم بعثيها بود. برادران در گوشه اردوگاه به هنگام شكنجة دسته جمعي، حلقة ارادت را به دور حبيب بن مظاهرها و علي اصغرها و...تشكيل ميدادند.
زرد سبيل
اسم مستعار يكي از سربازان عراقي به نام جندي محمد كه به لحاظ زرد بودن سبيل و خوي وحشيانهاش شهرت عجيبي داشت.
زورنامه
چون روزنامههاي عربي عراق كه در اردوگاه توزيع ميشد ارگان رژيم زورگوي عراق بود، بدين جهت اسرا به آنها«زورنامه» ميگفتند.
ساطور جرّاحي
اسرا در اردوگاه به دليل نبودن وسايل جرّاحي و درماني، گاه در موارد اورژانس از قبيل عفونت و يا موارد حاد، مجبور به استفاده از وسايل آشپزخانه براي اعمال جرّاحي ميشدند و به اين قبيل وسايل«ساطور جرّاحي» ميگفتند.
ساعت آسايشگاه (برادر ساعت)
در هنگام اسارت، كلّية لوازم شخصي ارزشمند توسط سربازان عراقي به غارت ميرفت و نگهداري چيزهايي از قبيل ساعت، خودكار و حتي بعضاً عينك ممنوع بود. يكي از اسرا كه به دليل مجروحيت مدتي در بيمارستان بستري بود، ساعتي را در پاي مصنوعي خود جاسازي كرده بود و به همين دليل مخصوصاً در ماه مبارك رمضان مورد رجوع همة برادران بود و به او«ساعت آسايشگاه» و «برادر ساعت» گفته ميشد (در بعضي از اردوگاهها اين ممنوعيت وجود داشت).
ساعت ساز
لقب يكي از برادران آزاده بود. اين برادر كه در اردوگاه تكريت بسر ميبرد شغل قبلياش ساعت سازي بود. او با سرنگ، مسواك و در باز كن نوشابه و قوطي شير خشك به تعمير ساعت ميپرداخت و سربازان و درجهداران عراقي نيز به دليل مهارت و رايگان بودن خدماتش به وي رجوع ميكردند.
سانسورچي
روزنامههايي كه در اسارت بين اسرا توزيع ميشد، ابتدا توسط يكي از برادران كنترل و عكسهاي متبذل آن حذف ميشد، به برادري كه مسئوليت اين كار را به عهده داشت. اسرا به شوخي «سانسورچي» ميگفتند.
سبزة آرمي
براي سفره هفت سين يكي از اردوگاهها برادري توانسته بود با سبز كردن دانههاي گياهي آرم جمهوري اسلامي را درست كند و سفرة هفت سين آن سال مزيّن به آرم جمهوري اسلامي بود. اين سبزه نيز شهرت خاصي در آن اردوگاه يافته بود."
انتهاي پيام


نظرات