آزادگان سرافراز در دوران اسارت و در برخورد با وقايع مختلف،اصطلاحاتي به كار ميبردند كه نشاندهنده وضعيت اردوگاهها بود. سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نمونههايي از اين اصطلاحات اشاره ميكند.
سفره حضرت عباس (ع)
در اردوگاه راديويي بود كه توسط افراد بخصوصي به صورت مخفيانه اخبار مربوط به ايران از آن استخراج و به صورت شايعه در اردوگاه پخش ميشد و وقتي منبع خبر از كسي سؤال ميشد، در جواب گفته ميشد از سفرة حضرت عباس (ع).
سفره رحمت
رجوع شود به «سفره حضرت عباس (ع).
سفرة هفت سين اسارت
سفره هفت سيني بود که با توجه به امکانات موجود در اردوگاه تدارک ديده شده بود. موادّي که براي تزيين اين سفره مورد استفاده قرار گرفته بود بدين شرح است: سرنگ، سوزن، سيم خاردار، سبزه، سمّون (صمّون)، سطل، سنجاق.
سفره نويس
در يکي از اردوگاهها، اسرا نايلوني را از پلاستيک روکش مرغ و گوشت درست کرده بودند و اخبار مهمي را که به دست ميآمد، مخفيانه بر روي آن مينوشتند تا همه بخوانند. به کساني که کاتب اين اخبار بودند «سفره نويس» گفته ميشد.
سفّاك
لقبي بود كه برادران اسير به استخبارات (ادارة اطلاعات و امنيت عراق) نسبت ميدادند.
سفيد
کلمه رمز به معني دور شدن نگهبان عراقي و عادي شدن وضعيت.
سكّين، سچّين
عراقيها به چاقو «سکين» ميگفتند. در آشپزخانه يک نفر از اسرا مأمور بود صبح چاقوها را از عراقيها تحويل بگيرد و بعد از اتمام کار نيز تحويل دهد.
سلاّخ خانه
به بيمارستان اردوگاه رمادي به دليل شرايط بد بهداشتي و درماني «سلاخ خانه» اطلاق ميشد.
سلطان و شبان
يکي از منافقين اردوگاه که عراقيها او را فرمانده اردوگاه کرده بودند، دوستي داشت که هميشه با او بود و با او قدم ميزد و يکديگر را ترک نميکردند و لذا بچّهها به آن دو لقب «سلطان و شبان» داده بودند.
سه راه سرگردان
برادران آزاده اوقاتي را که به منظور هواخوري در محوّطه اردوگاه ميگذراندند، دقايقي را هم به قدم زدن ميپرداختند و بعضاً مشاهده ميشد که برادران در قالب گروههاي چند نفري مشغول صحبت و پيادهروي در محوّطه هستند، لذا هر کس يا هر گروهي از سمتي در حرکت بود. در قسمتي از اردوگاه جايي بود که اکثراً قدم زدن برادران و مسير پيادهرويها به آنجا ختم ميشد و در نتيجه عزيزان آزاده وقتي به آن مکان ميرسيدند، دوباره عقبگرد ميکردند و مسير آماده را باز ميگشتند. از اين رو آن مکان (سه راه مورد بحث) به «سه راه سرگردان» معروف شده است.
سوزن اسارتي
سوزن در اردوگاهها وسيلهاي ممنوعه به شمار ميرفت و اسراي ايراني با تيز کردن نوک سيم خاردار و يا تراشيدن تکّههاي نازک استخوان مرغ، براي دوخت و دوز درست ميکردند و به آن «سوزن اسارتي» ميگفتند.
انتهاي پيام


نظرات