• چهارشنبه / ۲۵ مهر ۱۳۸۶ / ۱۲:۳۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8607-13873

شاعري كه از تنگناي عروض و قافيه گذشت... «حافظ بيش‌ترين تأثير را در تحولات ادبي اروپا گذاشت»

شاعري كه از تنگناي عروض و قافيه گذشت...
«حافظ بيش‌ترين تأثير را در تحولات ادبي اروپا گذاشت»
بهاءالدين خرمشاهي از غزل حافظ به‌عنوان زندگي خودنوشت حافظ ياد كرد و گفت: احوالي كه حافظ دارد، تحت تأثير تنگناي عروض و قافيه قرار نمي‌گيرد و زندگي خود را در غزل مي‌آورد. حافظ هر آن‌چه در حوزه‌ي زندگي‌اش مي‌گذشته است، از ذهنش به زبانش مي‌آورد. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، خرمشاهي كه شامگاه گذشته در شب حافظ در محل حوزه‌ي هنري استان تهران سخن مي‌گفت، متذكر شد: همه‌ي شما سعدي را خوانده‌ايد و همچنين حافظ را به‌عنوان غزل‌سراي بزرگي مي‌شناسيد. آيا شما به‌عنوان مخاطب بين بافت و ساختار غزل سعدي و حافظ احساس همساني مي‌كنيد و يا با دو بافت و ساختار متفاوت روبه‌روييد؟ وقتي اين مقدمه را بپذيريد كه تفاوت هست، ديگر تشخيص شخصي خود را بيان نكرده‌ام. درواقع سعدي اوج غزل فارسي تا پيش از حافظ است و غزل پيش از حافظ عمدتا ارتباط معنايي دارد و خط طولي را حفظ مي‌كند. خرمشاهي با اشاره به تنوع مفاهيم در غزل حافظ ، يادآور شد: در يك كار تحقيقي به‌طور تصادفي نمونه‌هايي از غزل سعدي و حافظ را انتخاب كردم و بافت اين دو اثر هنري را زير ميكروسكوپ بردم تا درشت‌نمايي شود. ديده مي‌شود كه سعدي از غزل و تغزل بيرون نمي‌رود و عمده‌ي مضامين كارش، حديث مهر و وفا، آرزوي وصال، وصف معشوق و گاه وصف باده نيز هست و در آن كار پژوهشي ديدم در غزل سعدي، سه يا چهار مفهوم هست؛ در حالي‌كه در غزل حافظ بيش از 13 مفهوم ديده مي‌شود. در واقع مفاهيمي كه در غزل سعدي است، بسيار كم‌تر است. اين حافظ پژوه در ادامه با بيان اين مطلب كه اگر سعدي نبود، حافظ هم نبود، تأكيد كرد: اين‌كه حافظ حقي به گردن سعدي ندارد، روشن است. آن‌چه كه مسلم است، سعدي است كه به گردن حافظ حق دارد؛ يعني غزل را به اوجي رسانده است كه حافظ را به اوج ديگري ناگزير كرده است. او جسارت، عادت‌ستيزي و گرفتن عادت از ذهن مخاطب را از ويژگي‌هاي غزل حافظ برشمرد و تصريح كرد: حافظ به رديف بسيار اهميت مي‌داد؛ زيرا شعري كه به رديف آميخته شود، موسيقي مضاعفي دارد. همچنين دستورمندي از ديگر ويژگي‌هاي غزل حافظ است. خرمشاهي برداشت احمد شاملو را از حافظ اشتباه دانست و در نقد ديدگاه شاملو، تصريح كرد: اين‌كه شاملو فكر مي‌كرد كاتبان غزل حافظ را دگرگون كرده‌اند، اشتباه است؛ بلكه خود حافظ بوده كه دگرگون كرده است و اگر بخواهيم غزل حافظ را سامان بهتر بدهيم، اولا نمي‌شود و اگر بشود، تغيير زيادي نمي‌كند. به گزارش ايسنا، در ادامه‌ي اين نشست، اصغر دادبه نيز در سخناني گفت: علي‌رغم اين‌كه يك عمر با حافظ زندگي كرده‌ام، اما از يك زماني متوجه شدم اگر به سعدي توجه نكنيم، به هيچ‌چيز توجه نشده است و من معتقدم اگر حافظ نبود، سعدي بود؛ اما اگر سعدي نبود، حافظ هم نبود. آن حركتي كه موجب شده حافظ را در اوج بنشاند، مهم‌ترينش سعدي است. دادبه با اشاره به اين‌كه فارس ادامه‌ي خراسان بزرگ است، تصريح كرد: ميراث ادبي، علمي و فلسفي خراسان بعد از حمله‌ي مغول به فارس منتقل مي‌شود و سعدي اولين گل اين بوستان است و همه‌ي آن‌چه كه از رودكي تا شاعراني كه در دوره‌ي مغول كشته شدند، همه را جمع كرده است. آثار او قصيده، نثر، مثنوي، غزل، رباعي و... دارد و آن‌ها را در خود نمايش مي‌دهد. اما يادمان باشد اگر سعدي همه‌ي خراسان را در آثار خود جمع كند، حافظ هم همه‌ي آن‌ها را در غزل جمع كرده است. اين استاد دانشگاه در ادامه در بيان زمينه‌هاي همدلي ايران معاصر با غزل حافظ خاطرنشان كرد: وقتي به يك شاعر نزديك مي‌شويم، بيش‌تر به هم‌دلي مي‌رسيم. تفاوت است بين روزگاري كه آرام است و آرامش بوده و سعدي مي‌توانسته از عشق و دلدادگي حرف بزند و اين نشان مي‌دهد زندگي طبيعي بوده است. او در ادامه تأكيد كرد: ما از بس كه غيرطبيعي زندگي كرده‌ايم، غيرطبيعي را طبيعي مي‌انگاريم و طبيعي را غيرطبيعي! فضايي كه حافظ در آن زندگي مي‌كرد، فضاي طبيعي نبود. فضاي سعدي به طور نسبي فضاي طبيعي بود. در روزگار سعدي بايد فتنه‌اي اگر باشد، فتنه‌ي قامت‌مهوشان باشد؛ نه اين‌كه از اين آسمان صبح و شب فتنه ببارد و تمام ديوان حافظ گواه اين وضعيت است. اين پژوهشگر با مخاطره‌آميز خواندن جهان كنوني تصريح كرد: اين آشفتگي، نگراني و دلهره‌ها شباهت‌هاي بسيار جدي با دلهره‌ي حافظ و نگراني‌هاي حافظ داشته‌اند؛ از اين رو ما بيش‌تر او را مي‌فهميم. اصغر دادبه در پايان سخن يكي از غزليات حافظ را خواند. همچنين احمد تميم‌داري در آغاز سخن از تأثير ناخودآگاه ساختار قرآن بر حافظ گفت و افزود: طبق آن‌چه در تذكره‌ها آمده، حافظ ، حافظ قرآن بوده و اين ساختار قرآني به‌طور ناخودآگاه بر ذهن او تأثير گذاشته است. همچنين گاه و بي‌گاه قافيه و عروض بر كار حافظ تأثير گذاشته؛ اما او به‌دليل ارتباط با قرآن از تنگاناهاي عروضي خلاصي پيدا مي‌كند؛ زيرا حافظ در بستري قرار گرفته كه از تنگاناها نيز به‌خوبي استفاده مي‌كند. اين استاد دانشگاه همچنين يادآور شد: در بين غزليات حافظ گاه وقتي در يك غزل خلائي احساس مي‌شود، در غزلي ديگر آن خلاء را پاسخ گفته است؛ از اين رو بايد در نگاهي به 500 غزل حافظ ، اين اثر را مضمون‌شناسي كرد. او سپس به تأثير حافظ بر ادبيات غرب پرداخت و گفت: تأثير حافظ در ادبيات غربي و تدوين فرهنگ غربي از قرن 18 شروع مي‌شود. يكي از اين مترجمان، ويليام جونز بود كه دست به ترجمه‌ي ديوان حافظ زد و مقداري از شعر فردوسي و سعدي را هم ترجمه كرد. تميم‌داري يادآور شد كه غزليات حافظ بيش‌ترين تأثير را در تحولات ادبي اروپا داشته‌اند و اظهار كرد: مي‌بينيم از قرن 16 به بعد با ترجمه‌ي بخشي از ديوان حافظ انگار كه راه باز مي‌شود. او در پايان درباره‌ي ترجمه‌اي از ديوان حافظ توضيحاتي داد. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha