حسين ترابي ميگويد: از قديم گفتهاند كه هنرمند قدر بيند و بر صدر نشيند اما پس از اين سالها و كار كردن در شرايط سخت، ما نه قدري ديديم و نه بر صدري نشستيم حال اميدوارم كه لااقل براي آيندگان اوضاع به از اين باشد.
اين فيلمنامهنويس و كارگردان كه قرار است در چهاردهمين جشن خانه سينما تقدير شود، در گفتوگويي با خبرنگار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به بيان نقطه نظرات و خاطراتش از سينما پرداخت و با بيان اينكه در سينما قدري نديده از روزهايي گفت كه از دست مميزيها عطاي كارگرداني را به لقايش بخشيده و در پايان آرزو كرد كه سعه صدر مديران فرهنگي افزايش پيدا كند.
اين فيلمنامهنويس و مستندساز كه در روزهاي شكلگيري انقلاب مستند «براي آزادي» را جلوي دوربين برده و از سالهاي پيش از انقلاب به فيلمسازي اشتغال داشته، دربارهي اين سالها و چگونگي فعاليتهايش يادآور شد: پيش از انقلاب و پس از به پايان رسيدن تحصيلاتم در رشته كارگرداني سينما و تلويزيون، در وزارت فرهنگ و هنر به مستندسازي پرداختم و در ابتداي كار اولين فيلمم را دربارهي مشهد ساختم كه مرحوم شاملو هم براي آن گفتار متن نوشت و در همان سال اين فيلم در جشنوارهي «سپاس» جايزه بهترين فيلم را گرفت.
فيلم بعديام هم دربارهي حرم امام رضا (ع) بود و پس از آن حدود 30 تا 40 مستند و داستاني كوتاه ساختم كه اولين فيلم مستقل آنها كه به تهيهكنندگي خودم ساخته شد، فيلم «الاكلنگ» بود كه پاياننامه درسيام بود و براي ساخت آن با نمره بسيار خوب در دانشگاه قبول شدم. پس از نمايش«الاكلنگ» در تلويزيون پرويز دوايي نقد بسيار خوبي دربارهي آن نوشت و در جملهاي از آن آورد: «بخشيده شد تلويزيون ملي ايران با نمايش فيلمي از جواني به نام حسين ترابي».او در ادامه اين نقد هم گفته بود كه تلويزيون با بودجه عريض و طويلي كه دارد كاري نميكند و حال يك جوان چنين فيلمي ساخته است.
ترابي در ادامه از انتقال و يا به قول خودش تبعيدش به واحد توليد در سالهاي پيش از انقلاب ياد ميكند و ادامه ميدهد:در آن دوران با دوستاني مثل محمدرضا اصلاني، خسرو سينايي و... همكاري كرديم و فيلمهاي خوبي ساخته شد كه از جمله آنها ميتوان به "يادگار" مرحوم خسرو هريتاش اشاره كرد كه جايزه اول جشنواره تهران را هم گرفت.
قرار بود بعد از انقلاب سينماها با «براي آزادي»بازگشايي شوند
كارگردان مستند «براي آزادي» از وقوع انقلاب و حوادث آن دوران ياد ميكند و ميگويد: در آن دوران من فكر كردم كه بايد اتفاقات آن روزها ثبت شود. اما به دليل اختلافات رژيم حكومتي با طرفداران دولت انقلابي، هيچ امكاناتي در اختيار ما نميگذاشتند تا اينكه گفتم اگر به ما تجهيزات ندهند در انبار را ميشكنم و دوربين برميدارم. در نهايت پس از اين سخن، دوربيني به ما دادند و من به همراه دوست خوبم فريدون ريپور كه از فيلمبرداران چيرهدست بود، به فيلمبرداري پرداختيم و از سينما «ركس» گرفته تا رفراندوم جمهوري اسلامي،همه را به تصوير كشيديم. يادم است كه در آن دوران ما حتي صدابردار هم نداشتيم و يكي از كارگردانها صدا ميگرفت.
حتي كسي جرات نميكرد كه به عنوان راننده با ما همراهي كند چرا كه همه ميترسيدند كه مثل 28 مرداد شاه بازگردد. به هرحال ما به مرور زمان گروه خود را كامل كرديم و توانستيم اين وقايع را به تصوير در آوريم.
اين كارگردان با بيان مشكلات متعددي كه موجب شدند تا سالها «براي آزادي» ديده نشود، يادآور ميشود: بعد از پيروزي انقلاب، چند بار اين فيلم دراداره فرهنگ و هنر به نمايش درآمد و مردم هم از آن استقبال خوبي كردند. در آن زمان سالن سينما نداشتيم و سالنها يا به آتش كشيده شده بودند و يا تعطيل بودند، لذا قرار شد كه پس از بازگشايي و بازسازي سالنها، آنها را با اين فيلم افتتاح كنيم اما اين اتفاق نيفتاد و "براي آزادي" توقيف شد. جالب اينكه اين فيلم روايتي مستند از انقلاب بود و تنها سند تصويري انقلاب ما محسوب ميشد. با اين حال، جلوي اين مستند به مدت 25 سال گرفته شد وطي اين سالها تنها قسمتهايي از «براي آزادي» به مناسبتهاي مختلف آنهم بدون ذكر نام، از تلويزيون به نمايش درآمد.
ترابي كه مستند «براي آزادي»اش يكي از ده مستند تكان دهندهي دنيا معرفي شده در ادامه با اشاره به اولين نمايش نسبتا كامل اين فيلم كه چند سال پيش از سوي شبكه اول سيما به مديريت محمدرضا جعفري جلوه صورت گرفت، توضيح ميدهد: در آن دوران هم حدود 12 دقيقه از فيلم حذف شد. اما به هر حال براي اولينبار "براي آزادي" به نمايش درآمد و پس از آن در ميزگردي كه نزديك به نيمه شب به نمايش درميآمد من به همراه رسول صدرعاملي به صحبت دربارهي اين فيلم پرداختيم و تازه پس از اين همه سال، از فرداي آن روز مردم در كوچه و بازار به من سلام ميكردند و بعد از اين همه مدت بالاخره متوجه شده بودند كه تصاويري كه طي تمام اين مدت پخش ميشده كارگردان هم داشته است.
چون دوست دشمن است، شكايت كجا بريم؟
اين كارگردان در ادامه گلايه ميكند از اينكه؛در تمام اين سالها حتي در فيلمهاي سينمايي و يا مستند 10 تا 20 دقيقه از اين فيلم استفاده ميشد و هيچ گاه حقوق مولف و مصنف رعايت نميشد. تلويزيون هم كه همواره بخشهاي مختلف اين مستند را به سليقه خود مورد استفاده قرار داده بود، هيچگاه حقوق اين فيلم را نپرداخت.
ترابي در پاسخ به اينكه آيا زمان پخش كامل اين فيلم، تلويزيون همچنان حقوق آن را خريداري نكرده بوده توضيح ميدهد: در تمام اين سالها اين مستند بدون خريداري شدن حقوقش مورد استفاده قرار گرفته، ايرادي هم ندارد. به هر حال ما اهل گلايه نيستيم اما حتي به خود آقاي ضرغامي هم گفتم «چون دوست دشمن است، شكايت كجا بريم؟» .در دورهاي خانه سينما اين موضوع را پيگيري كرد و دوستان نامهاي نوشتند و از صداوسيما خواستند كه حقوق اين فيلم را رعايت كند اما باز هم اتفاقي نيفتاد و هر مديري كه آمد بخشهايي از فيلم را به سليقه خودش مورد حذف قرار داد و فيلم را به شكلي متفاوت مورد استفاده قرار داد تا جايي كه يك بار حتي به شوخي گفتم كه تنها مرحوم آغاسي بر روي اين فيلم آواز نخوانده چرا كه بخشهاي مختلف فيلم به مناسبتهاي مختلف با آوازي از خوانندگان مختلف از صداوسيما پخش شده است.
وي با بيان اينكه طي اين سالها هر تصويري كه ازانقلاب پخش شده مربوط به مستند "براي آزادي" بوده است، به عرضه اين فيلم در شبكه نمايش خانگي اشاره ميكند و ميگويد: به تازگي مدتي است كه نسخه كامل اين مستند از طريق موسسه رسانههاي تصويري وارد بازار شده كه البته آنها هم دربارهي حقوق اين فيلم هيچ صحبتي نكردند.
ميخواهم «براي آزادي2»را بسازم
كار فرهنگي در مملكت ما كاري تك نفره است
كارگردان "براي آزادي" در ادامه گفتوگويش با ايسنا به بخشهاي استفاده نشده اين فيلم اشاره دارد و توضيح ميدهد: در آن زمان به دليل شرايط اجتماعي ـ سياسي بخشهاي مختلفي از فيلم مورد استفاده قرار نگرفت. به عنوان مثال ما مصاحبههايي با افرادي چون مرحوم طالقاني و... داشتيم كه در مستند "براي آزادي" مورد استفاده قرار نگرفتند. ما ميخواستيم يك بار ديگر اين بخشها را مورد استفاده قرار دهيم و نسخه دوم "براي آزادي" را بسازيم اما عليرغم دستور معاونت اسبق سينمايي هنوز در اين زمينه به نتيجهاي نرسيدهايم. در حالي كه در تمام دنيا بعد از گذشت 30 يا 40 سال، حتي تمام مسائل محرمانه وزارت امور خارجه هم فاش ميشود.
ترابي دربارهي پيگيرش ميگويد: بايد مديران فرهنگي دنبال اين موضوع باشند. متاسفانه در كشور ما كار فرهنگي گويي فعاليتي تك نفره است و جاي مديران هم بايد هنرمندان كار كنند.
از دست مميزي كارگرداني را رها كردم
كارگردان فيلمهاي كوتاه و مستندي چون «عينك»،«اصفهان»،«مشهد مقدس»و...در پاسخ به اينكه چرا پس از "براي آزادي" كمتر در زمينه كارگرداني فيلم بلند،فعاليت كرده است، توضيح داد: پس از انقلاب فيلمي 75 دقيقهاي و 35 ميليمتري دربارهي زندگي بازرگان ساختم اما پخش نشد. بعد از آن فيلم ديگري درباره مصدق ساختم كه آن هم فقط يك بار از تلويزيون به نمايش درآمد و ديگر پخش نشد. پس از آن به من برخورد و عطاي كارگرداني را به لقايش بخشيدم چرا كه ما فكر ميكرديم ديگر فيلمهايمان سانسور نميشود و راحتتر ميتوانيم كار كنيم اما گويي شرايط به گونهي ديگري شده بود. به همين دليل سعي كردم كه بيشتر به فيلمنامهنويسي بپردازم.
حسين ترابي يادآور شد: اوايل انقلاب برخي جوانها بر سر كار آمدند و ديديم كه براي كار بايد از آنها اجازه گرفت. من گفتم كه 40 تا 50 فيلم ساختهام و دربارهي امام رضا (ع) هم كار كردهام اما آنها به هيچ يك از اين موارد توجه نداشتند و مدام ميگفتند كه بايد مسائل را بررسي كنيم. من هم به طنز گفتم: كارگرداني مثل مردهشوري ميماند. زماني كه يك نفر ميميرد بر همه مسلمانان واجب است كه او را بشورند اما وقتي يكي اين كار را كرد اين وظيفه از گردن بقيه ساقط ميشود. به همين دليل ما هم كارگرداني را از گردن خود ساقط كرديم و به سراغ فعاليت جديتر در زمينه فيلمنامهنويسي رفتيم.
كارگردان فيلم كوتاه «عينك»با بيان اينكه طي اين سالها فيلمنامههاي متعددي را براي سينما و تلويزيون به نگارش درآورده و بسياري از فيلمنامههايش هم ساخته نشدهاند به فيلمنامهاي كه با نام «سرزمين آينه» براي تلويزيون نوشته بود ياد كرد و ادامه ميدهد: اين فيلمنامه كه تحقيق مفصلي بر روي آن صورت گرفته بود به
شاهاسماعيل صفوي كه بنيانگذار مكتب تشيع در ايران است برميگشت، اما با وجودي كه طي اين سالها از هر كدخداي دهي هم سريالهاي چندين قسمتي ساخته شده، اين سريال هيچ گاه ساخته نشد.
هر اتفاق بزرگي تلفات خاص خود را دارد
كارگردان مستند «فردوسي و مردم» در بخش ديگري از اين گفتوگو در پاسخ به اين سوال كه با توجه به علاقه و كارهاي متعددش در زمينه تاريخ و سياست، اكنون شرايط كار در زمينه سينماي تاريخي و سياسي را چگونه ارزيابي ميكند، توضيح ميدهد: قبل از انقلاب ميگفتند كه فقط به سلطنت و مذهب كاري نداشته باشيد و هرچه دلتان خواست بسازيد،بعد از انقلاب همه انتظار داشتند كه اوضاع عوض شود اما در سالهاي آغازين مدتي كار به جايي كشيده بود كه "تفنگ ژ3" جايگزين چاقوي ضامندار شده بود و به غير از مسائل ظاهري ديگر تفاوتي ميان فيلمهاي بعد و قبل از انقلاب وجود نداشت. البته بعدها و در دوره سيد محمد بهشتي اوضاع بهتر شد و فيلمهاي خوبي ساخته شد اما به هر حال هر اتفاق بزرگي تلفات خاص خود را دارد و پس از انقلاب هم عدهاي رفتند و از ميان آنهايي هم كه ماندند خيليها نتوانستند كار كنند. در چنين شرايطي تا جوانها بيايند و كار را ياد بگيرند كمي طول كشيد اما در نهايت در دورهاي با افزايش يافتن آزاديهاي سياسي آثار خوبي ساخته شد.
مردم عادت كردهاند كمتر فيلم خوب ببينند
همه تقصيرها بر گردن فيلمنامهنويسان افتاده است
حسين ترابي با تاكيد بر نقش آزادي در شكوفايي سينما، خاطرنشان ميكند: اكنون دولت و به طور مشخص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در مراحل مختلف از شوراي پروانه ساخت و نمايش گرفته تا... فيلمها را مورد ارزيابي قرار ميدهند، اما در نهايت پس از طي تمام اين مراحل در موارد متعدد شاهديم كه يك مقام مسوول در استانهاي ديگر به خواست خود ميگويد كه نبايد فلان فيلم پخش شود و مديران فرهنگي هم هيچ مقاومتي در اين زمينه نميكنند. در چنين شرايطي تهيهكننده هم ميترسد و به دنبال يك سري داستانهاي سبك احساسي و عشقهاي مثلثي كه ضرري ندارد ميرود و بدين شيوه مردم هم عادت ميكنند كه كمتر فيلم خوب ببينند و اينجاست كه سينما دچار بحران شده و همه هم تقصيرها را به گردن فيلمنامهنويس مياندازند و گويي ديواري كوتاهتر از ديوار فيلمنامهنويس وجود ندارد.
مشكلات از فيلمنامه نيست
اين هنرمند در ادامه مطرح ميكند:براي من به شخصه اين سوال همواره مطرح است كه چگونه ما كارگردان خوب، فيلمبردار خوب، طراح صحنه و بازيگر خوب داريم اما تنها در زمينه فيلمنامهنويسي افراد خوب عمل نميكنند؟! اين موضوع بايد مورد بررسي قرار بگيرد به هر حال اگر چنين اتفاقي رخ داده شايد فيلمنامهنويسي سختتر از حوزههاي ديگر است و گرنه ما دانشكدههاي مختلفي داريم كه به تدريس اين بخش ميپردازند يا كارگردانهاي متعددي داريم كه خودشان فيلمنامه مينويسند. چگونه است كه اينها همه خوب عمل ميكنند اما همه از عارف و عامي بر اين باورند كه در حيطه فيلمنامهنويسي ضعيف عمل ميشود؟ من فكر ميكنم كه فيلمنامهنويس خوب هم داريم اما مشكل از جاي ديگري ناشي ميشود.
فرهنگ غيرفرمايشي است
نويسنده فيلمنامهها وكتب مختلفي چون «رد پاي شن» در ادامه به بحث مميزي فيلمهاي توقيفي پرداخته و ادامه ميدهد: اغلب فيلمهايي كه پس از انقلاب توقيف شدهاند بعدها با تغيير مديريت به نمايش درآمدهاند و هيچ اتفاقي هم نيفتاده است. حتي گاه اين بحثها يك فيلم را چنان بر سر زبانها انداخته كه با وجودي كه فيلم خوبي هم نبوده همه به سمت آن كشيده شدند.
ترابي ميگويد: فرهنگ همواره از پايين به بالا انشعاب مييابد و امري غير فرمايشي محسوب ميشود. در اين ميان گاه برخي از دوستان ميگويند كه ميخواهيم فرهنگسازي كنيم اما قطعا اين موضوع نيازمند زمان است.
يادآوري از دوران فعاليت در وزارت ارشاد
فيلم فارسيسازان را كنار گذاشتيم
حسين ترابي كه در اولين سال پس از انقلاب مسووليت معاونت سينمايي ارشاد را بر عهده داشته در بخش ديگري از گفتوگوي دو ساعتهاش با ايسنا، به ذكر خاطراتي از آن دوره پرداخته و با تاكيد به سختي شرايط طي سالهاي ابتدايي پس از انقلاب توضيح ميدهد: پس از پيروزي انقلاب، در وزارتخانههاي مختلف و از جمله وزارتخانه ما، كارمندان به شيوه انتخابي، يك نفر را براي ادارهي امور برميگزيدند. در واقع در آن دوران مديريتها حالت انتخابي داشت و كمتر پيش ميآمد كه مديري انتصابي باشد.
در آن دوران تنها مدير انتصابي ما، محمدعلي نجفي بود كه از سوي شوراي انقلاب و وزيران حكم گرفته و به عنوان رييس اداره نظارت بر نمايش اغاز به كار كرد كه البته طي اين سالها بسياري از مطبوعات به اشتباه از او به عنوان معاون سينمايي نام بردهاند.
اين كارگردان يادآور ميشود:در آن زمان كارمنداني كه با ما در يك محل كار ميكردند، از من خواستند كه من هم سمتي را بر عهده بگيرم اما من به شوخي گفتم ترجيح ميدهم پستي نداشته باشم و به عنوان منتقد اگر آنها كار خلافي كردند جلويشان را بگيرم اما دوستان نپذيرفتند و من را به عنوان سرپرست سينماي كشور انتخاب كردند.
وي ادامه ميدهد: در آن دوران سه وزير در دورهاي كوتاه عوض شدند و ما تا ميآمديم به وزيران وضعيت خود را توضيح دهيم، وزير عوض ميشد. در آن شرايط هيچ كاري نميشد انجام داد و برخي وزرا هم به گونهاي عمل ميكردند كه گويي خاكريز دشمن را گرفتهاند. گاه اين افراد حتي حقوق كارمندان را هم نميدادند. در چنين شرايطي همه چيز فلج شده بود اما با اين وجود ما سعي كرديم كه شوراهاي فرهنگي متعدد درست كنيم و با هنرمندان سرشناس عرصه فرهنگ از جمله كامران شيردل، بهرام ريپور، محمدعلي نجفي، محسن يلفاني و... جلسات متعدد گذاشتيم.در آن دوره ما همه فيلم فارسيسازان را كنار گذاشتيم و در عوض از افرادي كه سواد بالا داشتند دعوت كرديم تا از نظرياتشان بهره گيريم.
ما در اولين اقدامهاي خود فيلمهاي آمريكايي و هندي را قدغن كرديم و فيلم «چريكه تارا» بيضايي كه ناتمام مانده بود را با دادن بودجه به پايان رسانديم. اما هيچ كجا اين موارد مورد توجه قرار نگرفته و تنها از فيلمهاي ديگري كه زير نظر ارشاد ساخته نشده بود ياد ميكنند. فيلمهايي كه سازندگانشان برخي از طريق علما اجازه گرفته بودند و هيچ گاه در دوره ما و به صورت رسمي ساخته نشدند و فيلمهاي خوبي هم نبودند.
حسين ترابي در عين حال به بحث مميزي در سالهاي اول انقلاب پرداخته و ادامه ميدهد: در آن دوران ما سانسور و مميزي را حذف كرده بوديم و به همين دليل كسي فيلمي پيش ما نميآورد. از سوي ديگر هم سينماها تا مدتها بسته بودند و همين موضوع باعث شده بود كه حتي برخي تهيهكنندگان تصميم به خودكشي بگيرند. ما در دوره مديريتمان با مشكلاتي از اين دست مواجه بوديم و براي حل اين مشكلات با وزراي مختلف جلسه گذاشتيم و حتي نامههايي هم به مجلس نوشتيم اما با اين وجود اتفاقي نيفتاد و من ترجيح دادم كه استعفا بدهم.
آرزو دارم سعه صدر مديران فرهنگي بيشتر شود
اين فيلمنامهنويس در ادامه صحبتهايش با ايسنا در بررسي وضعيت امروز سينما و ذكر آرزويش در آستانهي روز ملي سينما ادامه ميدهد:آرزو ميكنم كه اول از همه مديران فرهنگي ما سعه صدر بيشتري راجع به سينما داشته باشند. سينما، هنر هفتم و در واقع والاترين هنرهاست. حال اگر در اين ميان فيلمنامهنويسان از آزادي بيشتري برخوردار شوند و توجه بيشتري نسبت به آنها صورت گيرد، قطعا سينماي ما هم رشد خواهد كرد. ما در دورهاي با كارگردانسالاري مواجه بوديم و اكنون هم با تهيهكننده سالاري مواجهيم اما هيچ يك از اين راهها نتيجهاي نداشته است.
فارابي در دورههاي مختلف همواره براي هر فيلم بالاي 200 ميليون تومان وام داده است كه بسياري از اين وامها هم برگردانده نشدهاند. حال اگر تنها به اندازه يك فيلم براي فيلمنامهنويسي هزينه كنند و از افراد مختلف بخواهند كه فيلمنامههايي را به نگارش در آورند، به هر حال ده فيلمنامه خوب در خواهد آمد و همينها به الگو تبديل شده و در زماني نه چندان زياد ما به سينمايي سلامت و درست خواهيم رسيد. سينمايي كه هم از لحاظ ساختار، هم از نظر ارزشهاي سينمايي و هم سلامت، در حد بالايي قرار دارد.
فيلمنامهنويسان خودشان مميزيها را ميشناسند
وي درادامه اهالي صنف خود را مورد خطاب قرار داده و ميگويد: فيلمنامهنويسان هم بايد افرادي باشند كه نسبت به ساير متخصصان سينما از سواد بالاتري برخوردار باشند. به هر حال نميشود كه فردي بدون پشتوانه فرهنگي بنويسد حال اگر فردي در چنين شرايطي قلم بزند، قطعا خود او همه چيز را رعايت خواهد كرد. اصلا از كجا معلوم كه يك فيلمنامه نويس 60 يا 70 ساله، كمتر از جواني كه به تازگي به سمت رياست يك بخش فرهنگي انتخاب شده، مملكتش را دوست داشته باشد. اين افراد طي سالهاي درازي كه در مملكت كار كردهاند استخوان خرد كردهاند و حتي اگر مملكت را بيشتر از مديران جوان دوست نداشته باشند، به اندازهاي بسيار فراتر از آنها سرد و گرم روزگار را چشيدهاند و ميدانند كه مميزي چيست و چه مواردي را نبايد مطرح كنند.
تلاش ما براي حل مشكلات خانه سينما و ارشاد بينتيجه مانده است
وي همچنين به بحثهايي كه اين روزها ميان معاونت سينمايي و مديران خانه سينما به وجود آمده ميپردازد و خاطرنشان ميكند: اكنون بحثهاي مختلفي وجود دارد. اما اين نوع اختلافات اتفاق خوبي نيست. ما تلاش بسيار كردهايم اين دو قشر را آشتي دهيم و از مصلحين قوم هم خواستهايم اما اين تلاشها جوابي نداده است.
ترابي ادامه ميدهد:شايد در اين ميان معاون سينمايي هم تا حدي بيتقصير باشد، چرا كه هنوز بودجه ارشاد هم واريز نشده و قطعا آنها هم پولي ندارند كه به خانهسينما بدهند.البته خانه سينما هم عضوهاي بسياري دارد و اين افراد با مشكل بيمه و يا از كار افتادگي مواجهاند. از سوي ديگر در آستانه جشن خانه سينما هستيم و اين جشن هم هزينههاي خاص خود را دارد. در كنار تمام اين موارد، معاون سينمايي ميگويد كه دورهي هيات مديره فعلي رو به پايان است و آنها منتظر مديران بعدي هستند. به هر حال چه شمقدري و چه اعضاي هيات مديره خانه سينما و به ويژه رئيس و نايب رييس اين نهاد، افرادي سلامت، دوستدار وطن و سليمالنفس هستند و اگر همه اين افراد دست به دست همديگر دهند سينماي ما روزهاي خوبي را خواهد ديد و در غير اين صورت اين مخالفتها هيچ نتيجهاي براي سينما نخواهد داشت.
بايد سينما هم به بخش خصوصي واگذار شود
حسين ترابي در بخش ديگري از اين گفتوگو مطرح ميكنددر بخشهاي مختلف مدتي است كه همه امور به بخش خصوصي واگذارشده حال نميدانم چرا در سينما اين اتفاق نميافتد. اكنون تمام بودجه سينمايي ما به اندازه يك ساختمان 20 طبقه در زعفرانيه هم نميشود. هيچ كس با آن بساز و بفروشي كه اين برج را ساخته كار ندارد اما با سينما همه كار دارند. ذات هنر آزاديطلب و آزادي خواه است. اكنون خود معاون سينمايي، فيلمهاي توقيفي سالهاي گذشته را رفع توقيف كرده است و خود او هم به خوبي ديده است كه با آزاد شدن اين فيلمها هيچ اتفاقي نميافتد. در دورههاي بعدي هم فيلمهاي توقيفي اين دوره آزاد خواهند شد چرا كه همواره موضوعات با گذشت زمان كمرنگ ميشوند و در كار فرهنگ هيچ گاه نياز به اين همه مته به خشخاش گذاشتن نيست. در هر صورت بايد مديران ما سعه صدر داشته باشند و بگذارند كه همه كار كنند، چرا كه اين مملكت متعلق به همه است و لازم است كه در آن زمينهها به گونهاي فراهم شود كه افراد مختلف بتوانند به فعاليت بپردازند.
دوست دارم «ردپاي شن»را مستند كنم
هنوز هيچ يك از سناريوهاي طنزم ساخته نشده
اين نويسنده، كارگردان و فيلمنامهنويس در ادامه در پاسخ به سوالي درارتباط با كارهاي ناتمامش توضيح ميدهد: خيلي دوست دارم كتاب «رد پاي شن» كه بتازگي چاپ شده را تبديل به فيلمي مستند كنم. اين كتاب تنها كتابي است كه كاملا سينمايي نوشته شده و اگرچه به تازگي منتشر شده اما 40 سال پيش و زماني نوشته شده است كه محمود دولت آبادي هنوز هيچ كتابي نداشت. اگر اين كتاب به يك فيلم مستند تبديل شود ميتواند فرهنگ گم شدهي تكهاي از اين مملكت بزرگ را به تصوير بكشد.
وي در عين حال ساخت بخش دوم مستند « براي آزادي» را از ديگر كارهايي كه موفق به انجام آن نشده برشمرد.
ترابي همچنين از علاقهاش به طنز گفته و ادامه ميدهد:رشته اصلي من طنز است و فيلمنامههاي متعددي در اين زمينه دارم اما هنوز براي هيچ يك از آنها اتفاقي نيفتاده است. به كمدي فاخر علاقهمندم و طنزهاي عبيد زاكاني را دوست دارم.
قدري نديدم و بر صدري ننشستم
حسين ترابي در پايان اين گفتوگو اشاره از سختي كار در دوران گذشته ياد ميكند و ادامه ميدهد: همواره ميگويند كه هنرمند قدر بيند و بر صدر نشيند، اما پس از اين سالها و كار كردن در شرايط سخت، ما نهقدري ديديم و نه بر صدري نشستيم، حال اميدوارم كه لااقل براي آيندگان اوضاع به از اين باشد.
به گزارش ايسنا،حسين ترابي، زادهي 1315 از شهرستان سبزوار،کارشناس کارگرداني سينما و تلويزيون از دانشكدهي هنرهاي دراماتيك دانشگاه تهران و کارشناسي ارشد مديريت امور فرهنگي از دانشگاه فارابي تهران است.
وي فعاليت فيلمسازي را از سال 1349 در مركز سينمايي وزارت فرهنگ و هنر با ساخت فيلم كوتاهي بهنام «مجلس سرچشمه» آغاز کرد.
از ديگر فعاليتهاي هنري او ميتوان از خلق آثار زير ياد کرد:کارگرداني فيلمهاي مستند، «رضا هفت خط»، «براي آزادي» 1358 اين همان مستندي است که منتخب مجله «سايتاند ساوند» به عنوان يکي از ده مستندي که دنيا را تکان داد، شد.
نويسنده فيلمنامههاي ساخته شده:فيلمنامه کوتاه داستاني «جن و خال»، فيلمنامه بلند سينمايي «روزهاي انتظار» ، «رد پايي بر شن»، «ملک خاتون» و فيلمنامههاي «پاي طاووس»، «کلنل وزيري»، «زليخا»، «مريخ الدوله» براي مدرسه کارگاهي فيلمنامهنويسي حوزه هنري و فيلمنامههاي «آخرين سلطان»، «بزار تپشه»، «مدائن سبعه» و تحقيق و نگارش سريال «فارابي معلم ثاني» براي سيما فيلم - فيلمنامههاي «مرغ باغ ملکوت»،«جاودانگي»، «ايران سربلند» براي بنياد سينمايي فارابي - فيلمنامه «فرشته شانه راست» براي دفاعمقدس، فيلمنامه سريال «سرزمين آينه» براي شبکه اول سيماو همچنين فيلمنامههاي «آواي دهل»، «بازنشسته»،«چراگاه مرگ» و«تخته قاپو» بوده است.
کارگرداني فيلمهاي کوتاه: «قصه مادربزرگ»، «الاکلنگ»، «مشهد مقدس»، «ايمان»،«گلاب قمصر»،«اصفهان»،«فردوسي و مردم»، «عينک»، «زندگي دکتر محمد مصدق»، «بازرگان از نخست وزيري تا استعفا».
حسين ترابي همچنين خالق رماني به نام «رد پايي بر شن» است که اخيرا توسط مرکز آفرينشهاي ادبي سوره مهر وابسته به حوزه هنري به چاپ رسيده است.
ترابي علاوه بر کسب ديپلم افتخار از جشنواره وين ، مسکو ، هندوستان و جشنواره الميپک اسيا ، در دورههاي مختلف جزو هيئت انتخاب و داوري جشنوارههاي فيلم فجر ، جشنواره فيلم کودکان و نوجوانان ، جشنواره ABU ، جشنواره سينما حقيقت ، جشنواره فيلم دفاع مقدس و جشنواره شهيد آويني بوده است.
اين هنرمند همچنين موفق به دريافت مقام استادي و اخذ نشان درجه يک هنري از شوراي ارزشيابي هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز شده است.
تهيه و تنظيم گزارش : محبوبه نقرهخامه خبرنگار ايسنا
انتهاي پيام


نظرات