• چهارشنبه / ۴ خرداد ۱۳۹۰ / ۱۵:۵۲
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 9003-03144
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

«شب منوچهر ستوده» برگزار شد

مراسم شب منوچهر ستوده از سلسله نشست‌هاي شب‌هاي بخارا برگزار شد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتداي اين مراسم، علي دهباشي ـ مدير مجله‌ي بخارا ـ با دعوت از حضار براي خواندن فاتحه، ياد و خاطره‌ي ايرج افشار را گرامي داشت و در ادامه، دکتر منوچهر ستوده را معرفي كرد. او گفت: منوچهر ستوده در 28 تيرماه سال 1292 در تهران متولد شد. در دوران تحصيل در دبيرستان البرز کتابدار کتابخانه‌ي دبيرستان هم بود. سال 1313 به دانش‌سراي عالي وارد شد و استاداني را مانند سيدمحمد مشکوه و علي‌اکبر شهابي داشت. نخستين مقاله‌ي خود را در سال 1315 درباره‌ي «مطالعات تاريخي و جغرافيايي ـ مسافرت به قلعه الموت» نوشت. در سال 1317 درجه‌ي ليسانس در رشته‌ي ادبيات فارسي را دريافت کرد. در همين دوره، در اداره‌ي فرهنگ گيلان و دبيرستان شرف تهران تدريس کرد. در سال 1324 با فاطمه (شکوه اقدس) شمشير گران ازدواج کرد. در سال 1329 از رساله‌ي دکتري خود زير نظر استاد بديع‌الزمان فروزانفر با عنوان «قلاع اسماعيليه در رشته کوه‌هاي البرز» دفاع کرد. در سال 1330 بنا به دعوت انجمن فولبرايت به آمريکا سفر مطالعاتي داشت. در سال 1331 به عضويت The National Geographic Society درآمد. وي ادامه داد: ستوده در سال بعد به عضويت انجمن ايران‌شناسي به رياست ابراهيم‌پور داود درآمد و در سال‌هاي بعد، آموختن زبان پهلوي را در محضر دکتر ابراهاميان آغاز کرد. همچنين نخستين کتاب خود را با عنوان «فرهنگ گيلکي» در سلسله انتشارات انجمن ايران‌شناسي در سال 1332 منتشر کرد. در سال‌هاي بعد، چند سفر مطالعاتي به خارج از کشور داشت. ارتقا به درجه‌ي استادياري دانشگاه تهران و بعد دانشياري و انتقال به دانشکده‌ي ادبيات تهران و عضويت در گروه تاريخ و سرانجام ارتقا به درجه‌ي استادي در سال 1354 از جمله اتفاق‌هاي زندگي استاد در اين سال‌ها بوده است. دهباشي بيان كرد: استاد ستوده در همين سال‌ها تا سال 1381 در کنگره‌هاي مهم ايران‌شناسي مانند «کنگره بين‌المللي تاريخ و هنر و باستان‌شناسي ايران در دانشگاه آکسفورد» و «کنگره بين‌المللي ابوريحان در پاکستان» شرکت و سخنراني کردند. سفر به چين و آسياي ميانه از ديگر فعاليت‌هاي سال‌هاي اوايل دهه‌ي 60 استاد بود. او در ادامه به كتاب‌هاي منوچهر ستوده اشاره و اظهار كرد: فهرست کتاب‌هاي دکتر ستوده 52 جلد است. تعداد مقالات دکتر ستوده تا امروز به 286 مقاله رسيده است و عناوين آن‌ها و جاي چاپش ثبت شده که در ويژه‌نامه‌ي بخارا درباره‌ي استاد منتشر خواهد شد. وي کتاب‌ها و مقالات استاد ستوده را نشانه‌ي دلبستگي ژرف و عميق ايشان به تاريخ و دامنه و پيشينه‌ي فرهنگ ايراني دانست و افزود: نزديک به يک قرن زندگي که سراسر در عشق به زبان فارسي و تاريخ و جغرافياي ايران گذشته است و چه دلپذير و ماندگار است اين زندگي. دکتر عبدالرحمن عمادي که سخنران بعدي اين مراسم بود، به بيان شرحي کوتاه از نخستين آشنايي‌اش با منوچهر ستوده، خلق و خوي او و خاطراتي از ستوده پرداخت. او با بيان اين‌كه ستوده از سال 1320 آغاز کرد و تا امروز که 98 سال از سن شريفش مي‌رود، آدمي است که از عهده‌ي کار بسيار بزرگي برآمده است، اظهار كرد: البرزکوه در تاريخ، اساطير، ادبيات و جغرافياي ما يک گوشه‌ي استثنايي ايران است. انتخاب البرزگوه نشانه‌ي همت والاي دکتر ستوده بوده است. يک معلم ايراني بدون اين‌که نياز داشته باشد برود و از آقاي پروفسور فلان کمک بگيرد، خودش به تنهايي آمده و دست به چنين کاري زده است. دکتر ستوده با انتخاب «از آستارا تا استارباد» از آغاز لياقت خودش را نشان داد. وي گفت: ايشان در تمام زمينه‌هاي مردم‌شناسي، اقتصاد و ... که انتخاب کرد و همچنين آثار تاريخي، تلاش ‌هاي زيادي کرد. از بناها، قلعه‌ها، مساجد، قبور، پل‌ها و تمام آنچه به‌عنوان مدارک ملي ايران بوده، يادداشت برداشته و براي ديگران به يادگار گذاشته است. ستوده در سفرهاي گروهي که با او و ايرج افشار داشتيم، همان جايي مي‌خوابيد که دهاتي‌ها مي‌خوابيدند. او با تأكيد بر اين‌كه زبان‌هاي محلي ايران، گنجينه‌ي بزرگي براي فرهنگ و بقاي فرهنگي مردم است، ادامه داد: ستوده نخستين کسي از ايراني‌ها بود که آمد و فرهنگ گيلکي کار کرد. بعد از او ديگران آمدند و اين راه را ادامه دادند. ستوده زماني اين کار را کرد که خودش نمونه بود و از روي دست ديگران کار نکرد. عمادي يکي از کارهاي مهم ستوده را کار درباره‌ي قلاع تعليميه دانست که اسم‌شان را گذاشته‌اند اسماعيليه و گفت: اين قلاع مال اين مردمي است که اساس کار و زندگي و هدف و کوشش‌شان، تعليم بوده است. اين قلاع هم در حقيقت، کتابخانه و مرکز تعليم بوده است. ستوده نخستين کسي بود که به اين مراکز اعتنا کرد. از وقتي که اينجاها را غارت کردند، کشتند و آثارشان را از بين بردند، کسي نبود که بيايد و بگويد چند تا قلعه بوده، کجا بوده، چطوري بوده و نخستين کسي که اين کار را کرد، آقاي منوچهر ستوده بود. وي اظهار كرد: ستوده صورت درخت‌هاي کهن‌سالي که مردم براي‌شان احترام قائل‌اند، نوشته است. همين درخت‌هايي که اشخاص نادان مي‌آيند و آن‌ها را مي‌بُرند و مي‌گويند مبارزه با خرافات است، بدون اين‌که بدانند موضوع چيست. او با اشاره به اين‌كه مرحوم ايرج افشار مي‌گفت كه «ستوده ابررهبر است»، بيان كرد: يک بار من و آقاي ستوده و آقاي افشار در سال 1348 سفر رفتيم، از دره‌ي تالار، از محل زيرآب شروع شد و چهار روز، سفرمان طول کشيد تا رسيديم به بايجان و از کوه دماوند درآمديم. ما از پل سفيد راه افتايدم، آمديم الاشت رفتيم. در مسير، سنگي را ديديم كه مال يک ساختمان بود، سنگ نوشته و نقش داشت. چيزي که از نظر ما خيلي مهم بود که تا کنون در البرزکوه، جايي را که نوشته و نقش داشته باشد، نديده بوديم. به نظر ما که کم و بيش با اين خطوط آشنايي داشتيم، ديديم که اين خطوط اگرچه به خطوط اوايل اشکاني خيلي شبيه است، اما معلوم نيست، مال چه دوره‌اي است. بنابراين بايد پيش يک متخصص خوانده شود. قرار شد دکتر ستوده اين را بفرستد خارج. چيزي به اين مهمي که سند و نوشته است و نقش دارد، در هر جاي دنيا باشد، سر و صدا مي‌کند، جايزه مي‌دهند و درباره‌اش تحقيق مي‌کنند. در ايران کسي که کمک نکرد هيچ، جواب درستي هم ندادند، چون پولي در ميان نبود. اين عکس مانده و از آقاي دهباشي خواهش خواهم کرد، اين را چاپ کند که براي نسل بعدي به يادگار بماند. اين نقش، سند همان «تيرماسينزه» است. کسي که معناي «طبره» را نداند، غير از اسم «طبرستان» چه در نجوم قديم، درک نمي‌کند. شما مي‌دانيد در آسيا، آن شي‌اي که شبيه پاپيون است و داخل سنگ مي‌گذارند و سنگ را مي گرداند، همه دهاتي ها به آن مي گويند «طبره». در حقيقت اين چيزي است که افلاک را مي‌گرداند. وي اضافه كرد: محلي که ما اين سنگ را پيدا کرديم، اسمش «لي سر» است. «لي» در زبان‌هاي محلي شمال ايران به معناي سوراخ‌هايي است که انسان‌ها از دوره‌ي غارنشيني آنجا بودند. آنجا پر از شکسته‌هاي سفال و آثار قلعه خرابه بود. هرگز متأسفانه مراکز مربوط به آنجا نرفتند و کاوشي انجام ندادند. اين هنر کار يک معلمي است که آمده و از روي اعتمادي که به خودش، به علمش و به کارش داشته، راه افتاده و موفق به چنين کشفي شده است. سپس دکتر هوشنگ دولت‌آبادي ـ دوست ديرين منوچهر ستوده ـ به تفصيل، خاطرات مشتركش را با دكتر ستود بيان كرد. او همچنين گفت: يکي از آثار اخير استاد ستوده که هنوز به‌طور کامل در دسترس نيست ديدني‌هاي ايران نام دارد که با وفور اطلاعات، شايد تنها کتابي باشد که براي گردشگران ايران راهنماي واقعي و خوبي است. همچنين بيان اين نکته، خالي از لطف نيست که او (دكتر ستوده) هيج‌وقت ساعت نداشت، حتا ايرج افشار هم که ساعت نداشت، گاهي ساعت را مي‌پرسيد، ولي آقاي ستوده اعتقاد به وقت نداشت. در همان سفر نخست به ما ياد داد که هر وقت گرسنه شديم، يعني ظهر است و هر وقت خواب‌مان آمد، يعني شب است. وي افزود: من از صميم قلب اميدوارم که اين وجود عزيز هميشه پايدار بماند، براي اين‌که شايد بتوان گفت که نه‌تنها اكنون که در آينده نيز هيچ جانشيني نخواهند داشت. سپس دکتر ستوده در جايگاه سخنرانان قرار گرفت و با تشکر از دوستان و حاضران، چند کلمه‌اي درباره‌ي خود سخن گفت. در پايان نيز فيلم «خون است دلم براي ايران» فيلمي مستند از زندگي منوچهر ستوده ساخته‌ي سيدجواد ميرهاشمي به‌نمايش درآمد. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha