• یکشنبه / ۱۹ شهریور ۱۳۹۶ / ۰۳:۰۵
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 96061910415
  • خبرنگار : 71503

اشتغال‌زایی کاذب در حوالی «سی» و فرصت‌هایی که از دست رفت

اشتغال‌زایی کاذب در حوالی «سی» و فرصت‌هایی که از دست رفت

بسیاری از مغازه‌دارها، راننده‌ها و موتورسوارها در محدوده میدان تجریش می‌دانند که این روزها کنسرتی در سعدآباد برگزار می‌شود. اگر آدرس ورودی زعفرانیه‌ی سعدآباد را بپرسید، نگاهی به سر و وضع‌تان می‌کنند و می‌گویند: به کنسرت همایون شجریان می‌روید؟

به گزارش ایسنا، رانندگان تاکسی و موتورسوارها از میدان تجریش داد می‌زنند: «کنسرت، دربست» کمی بالاتر که بروید، در کوچه و پس‌کوچه‌ها، جوانانی در حال فروختن آب معدنی هستند و تاکید می‌کنند که داخل کاخ سعدآباد آب پیدا نمی‌شود. از ظرف‌های بزرگی که قالب‌های یخ داخل‌شان، آب شده‌ هم پیداست که فروش خوبی داشته‌اند.

همین‌طور که راه ادامه دارد، اشتغال‌زایی‌های کاذب هم ادامه دارد؛ یک وانتی جلوی درِ کاخ پارک کرده و قهوه، نسکافه، چای، آب معدنی و ... می‌فروشد.

اما در کنار معرکه‌گیری فروشندگان خوراکی، هنرمندان خیابانی هم مشغول هستند؛ برخی از آن‌ها قطعاتی از همایون شجریان - خواننده - را اجرا می‌کنند و خیلی هم دوست ندارند، کسی از آن‌ها فیلم بگیرد.

اما برخلاف گفته فروشندگان بیرون کاخ سعدآباد، غرفه‌های فروش قهوه، آب معدنی و ساندویچ در داخل برقرار هستند و هر لیوان قهوه و نوشیدنی گرم را به قیمت کافه‌ها عرضه می‌کنند؛ اما با این وجود، بازار گرمی دارند و از یخچال‌های‌ نیمه‌خالی‌شان پیداست که فروش خوبی هم داشته‌اند. به‌جز غرفه‌های تعبیه‌شده، کافه‌ای هم که در کاخ است، جایی برای نشستن ندارد.

یک جا شمعی سنگی ۱۲۰ هزار تومان!

در میان غرفه‌های متعددی که برای فروش محصولات، پیش از آغاز «پروژه سی» در فضای کاخ برپا شده‌اند، در گوشه‌ای محصولات دکوری عرضه می‌شوند، مثلا یک جا شمعی سنگی ۱۲۰ هزار تومان قیمت‌گذاری شده است.

این بازار در حالی داغ است که فروشگاه صنایع دستی کاخ سعدآباد بسته است! در شرایطی که عرضه محصولات صنایع دستی در این فروشگاه می‌توانست به سود صنایع دستی که بزرگترین مشکلش فروش است، تمام شود. همچنین خریدن یک صنایع دستی کوچک برای مخاطبی که به کنسرت «سی» آمده بود، می‌توانست خاطره‌ساز شود.

عرضه محصولات دکوری در کنسرت «سی»

ساعت ۲۲ است و جمعیتی که گفته می‌شود هر شب حدود سه تا چهار هزار نفر هستند، در باغ داخل کاخ سعدآباد قدم می‌زنند. مسوولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، از این فرصت هم می‌توانستند استفاده کنند و درهای برخی از کاخ را برای علاقه‌مندان باز کنند تا پیش از آغاز کنسرت، از این مجموعه فرهنگی - تاریخی دیدن کنند.

شلوغی فضای داخل کاخ فقط به اطراف غرفه‌های فروش خوراکی مربوط نیست، صف دستشویی‌ها نیز طولانی است. البته کم بودن تعداد سرویس‌های بهداشتی همواره یکی از مشکلات بزرگ حوزه گردشگری در ایران بوده است.

با اعلام شروع اجرا، مردم روی صندلی‌ها مستقر می‌شوند. مخاطبانی که قدرت خریدن بلیت‌ ردیف‌های وسط و آخر را داشته‌اند، حرکت بازیگران را به وسیله نور و به اندازه یک نقطه می‌بینند. یکی از مخاطبان می‌گوید: «چرا برای چنین اجرایی این همه صندلی چیده‌اند که نتوان آن را به خوبی دید؟» سرش را کمی می‌چرخاند و ادامه این کنسرت - نمایش را از مانیتورهای نصب‌شده روی داربست‌ها دنبال می‌کند.

برو این حرف‌ها را به بزرگترت بزن

یک ربع از شروع برنامه گذشته است و برخی مخاطبان همچنان به‌دنبال پیدا کردن جا هستند. این رفت‌وآمدها آنقدر ادامه پیدا می‌کند که یکی از تماشاگران به صدا درمی‌آید و به کسی که مسوول هدایت مردم است، می‌گوید: «مگر کنسرت شروع نشده؟ پس چرا آن‌هایی را که دیر آمده‌اند می‌پذیرید؟» جوانی که در حال کمک به تماشاگران تازه‌وارد است، سعی می‌کند با سرعت بیشتری آن‌ها را تا صندلی‌ها هدایت کند و پاسخ می‌دهد: «به ما اجازه داده‌اند تا ساعت ۲۳ حق ورود بدهیم» (این در حالی است که ساعت شروع کنسرت در بلیت‌ها ۲۱:۳۰ اعلام شده است). تماشاگری که عصبانی شده است، ادامه می‌دهد: «اگر آن‌ها را به داخل راه ندهید، دفعه بعد یاد می‌گیرند که باید به حق خودشان و دیگران احترام بگذارند و در کنسرت‌ها سر ساعت حاضر شوند. گناه من که سر ساعت آمده‌ام و حالا با این رفت‌وآمدها نمی‌توانم اجرا را ببینم، چیست؟ برو و این حرف‌ها را به بزرگترت بزن».

در کنار رفت‌وآمد تماشاگرانی که دیر به اجرا رسیده‌اند، فیلمبرداری و عکس گرفتن برخی تماشاگران، به کور شدن دید آن‌هایی که پشت سر و دورتر نشسته‌اند، منجر می‌شود، وقتی دوربین‌ها بالا می‌آیند، مخاطبانی که دورتر نشسته‌اند، دیگر نمی‌توانند همان یک نقطه را ببینند. با آن‌که قبل از شروع اجرا اعلام شد، عکس گرفتن و فیلمبرداری هنگام اجرا ممنوع است، اما بسیاری فکر می‌کردند که منعی برای انجام این کار ندارند!    

داستان نمایش «سی» که با نوای همایون شجریان همراه است، برداشتی آزاد از شاهنامه فردوسی است و دلدادگی زال و رودابه را روایت می‌کند؛ اما بعد از زال و رودابه، شخصیت‌های آینده داستان شاهنامه فردوسی مثل رستم، سهراب و اسفندیار نیز در آن حضور دارند! در این بخش، شاید اگر فریبرز، پسر دیگر رستم به جای اسفندیار به مردم معرفی می‌شد، این خیال که رستم فقط یک پسر به نام سهراب داشته، از ذهن مخاطبی که داستان‌های جسته و گریخته‌ای از شاهنامه شنیده و فرصت نکرده، آن‌ها را بخواند، پاک می‌شد.

کنسرت «سی» با صدای شجریان به اوج می‌رسد و با ادامه یافتن داستان، فرود پیدا می‌کند و گاهی هم طولانی و از حوصله مخاطب خارج می‌شود. 

هرچه کنسرت به پایان نزدیک می‌شود، تعداد بیشتری برای آن‌که به ترافیک نخورند، صندلی‌های‌شان را ترک می‌کنند. بعد از پایان اجرا، ناخواسته یک راهپیمایی در خیابان‌هایی که به سعدآباد می‌رسند و ماشین‌ها در ترافیک آنجا گیر کرده‌اند، شکل می‌گیرد.

به گزارش ایسنا، «سی» کاری از همایون شجریان و سهراب پورناظری، نوشته نغمه ثمینی با کارگردانی علی‌اصغر دشتی براساس سه داستان از داستان‌های شاهنامه (زال و رودابه، رستم و اسفندیار و رستم و سهراب) است که از ۱۶ مردادماه در مجموعه فرهنگی - تاریخی سعدآباد روی صحنه رفته است. مدیریت این پروژه را تهمورس پورناظری برعهده دارد. آخرین اجرای این کنسرت - نمایش ۲۱ شهریورماه خواهد بود.

کاخ سعدآباد قبل از شروع کنسرت سی
فروش نوشیدنی در سعدآباد
عرضه آب معدنی در بیرون کاخ سعدآباد
حضور هنرمندان خیابانی قبل و بعد از اجرای کنسرت

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۶-۰۶-۲۰ ۱۰:۴۴

ایسنا به نظرم گزارشتون فاقد فاکتورهای حرفه‌ای و پختگی بود! واقعا تعجب کردم!! از اشتغال‌زایی کاذب شروع کردید و به تحلیل سطحی و شخصی محتوای کار رسیدید... قرار نیست چون روزنامه‌نگار، رسانه را در اختیار دارد،‌ هرچه به ذهنش رسید را با چاشنی احساسات شخصی بنویسد و به خورد مردم بدهد