دکتر سید امیر امینیزدی، 15بهمن ماه در چهارمین نشست مطالعات میانرشتهای هستیشناسی که در دانشکده الهیأت و معارف اسلامی برگزار شد، در خصوص آگاهی از منظر روانشناسی اظهار کرد: آگاهی یکی از پیچیدهترین، یا بزرگترین نیازهای ما است و معمولاً یکی از دغدغههای افراد بزرگ و پیچیده، سوالاتی در زمینه این دست از مباحث است.
وی افزود: یکی از روانشناسان بزرگ به نام پیاژه، نقطه آغاز پژوهشی وی در حیطه روانشناسی از این سوال آغاز شد که «ما معرفت را چگونه کسب میکنیم». شاید ما از این سوال به راحتی عبور کنیم اما یک فرد فیلسوف و عمیق مانند پیاژه، به راحتی عبور نمیکند و به دنبال پاسخ است. آگاهی به دلیل ماهیت پیچیده از ماهیتهای مختلف مانند زیستشناسی، روانشناختی و فلسفی پرداخته میشود و متخصصان تلاش دارند تا رمز و راز آن را باز کنند.
این عضو هیأت علمی گروه روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: دیدگاههای مختلفی از منظر روانشناسی برآگاهی وجود دارد و من از دیدگاه روانشناسی میخواهم تحولی به داستان نگاه کنم و در درون روانشناسی تحولی دیدگاهی به نام تحول یکپارچه وجود دارد که به آن میپردازیم. تصور میکنم در چارچوب معرفی این دیدگاه بتوانم مسائلی را مربوط به آگاهی مطرح کنم که میتواند دارای اهمیت باشد.
وی با بیان اینکه «هیجانات ما در فرآیندی پیچیده تغییر میکند و در نتیجه به آگاهی میرسند»، تصریح کرد: مغز ما در هر تجربه حسی، همزمان یک تجربه عاطفی هم خواهد داشت. ما آگاهی را یک حالت ذهنی میشناسیم که البته به معنای این نیست آگاهانه باشد و الزاماً نقطه مقابل فیزیولوژیک نیست. آگاهی یا همان لحاف چهلتکه با در کنار هم قرار گرفتن اقدام به تولید حالت ذهنی میکند و این موضوع در آگاهی مطرح است که انسان برحسب سیستم عصبی کیفیتی از آگاهی را تجربه میکند که خاص خود است. بخشی از آگاهیهای افراد هیجانی و هر کدام از این حالات ذهنی در فرد تجربیاتی را به وجود میآورد.
امین یزدی خاطرنشان کرد: تفاوتهای فردی ما، تفاوت در آگاهیهای ماست که مصداقهای زیادی را دربر میگیرد. اساساُ مهارتهای آگاهی از خود، خلاقیت، همدلی و زبان، محصول زندگی اجتماعی است. انسانها در بافتی از روابط بین فردی قرار دارند که این امر عامل رشد این ویژگیها خواهد بود و در بحث آگاهی هم خود را مصداق میکند که دیگران مانند آیینهای میشوند که در آن خود را مشاهده میکنند و آگاه میشوند که وجود دارند و بدون آیینه دیگران این آگاهی امکانپذیر نیست.
وی بیان کرد: آگاهی درون سلولهای مغز ما نیست بلکه صرفاً از عوامل بیولوژیکال برنخواسته است و در آن عوامل زیستی نیز وجود دارد. در درون ما روابط شکل میگیرند تا باعث شکلگیری مهارتهای بالاتر انسانی شود.
این عضو هیأت علمی گروه روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: آگاهی در همه افراد وجود دارد و اینگونه نیست که در درون فردی باشد و در دیگری نباشد، آگاهی فرآیند تکمیل در رشد است و فرد از لحظهای که به دنیا میآید، تحت تاثیر روابطی است که تجربه میکند و این آگاهی به صورت پلکانی وجود دارد. فرد با بالا رفتن از این پلهها به آگاهی عمیق میرسد و هر فرد در سنی خاص، با توجه به به کیفیت آگاهی سیستم عالی که وجود دارد، تحت تاثیر قرار میگیرد.
انتهای پیام
نظرات