به گزارش ایسنا، رمان «سونیا بالای دار تاب میخورد» نوشتهی مارک بینچک نویسندهی لهستانی با ترجمهی شیرین معتمدی و مقدمه میلان کوندرا از سوی انتشارات نقش جهان منتشر شده است. میلان کوندرا نویسندهی چک با معرفی بینچک به عنوان یکی از نویسندههای برجستهی اروپا در مقدمهی کتاب مینویسد: «این رمان شبیه هیچ رمان دیگری نیست.»
در معرفی ناشر از این کتاب عنوان شده است: لهستان با نامهای بزرگی چون رومن پولانسکی در سینما، تادئوش روژهویچ و اسلاوی مرژوک در تئاتر، آیزاک بشویسسینگر و استانسیلاو لِم در داستان، چسلاو میلوش، ویسواوا شیمبورسکا و آدام میتسکیهویچ در شعر شناخته میشود. و حالا باید به این نامهای بزرگ، مارک بینچک (۱۹۵۶- ورشو) را هم افزود. بینچک با شاهکارش «سونیا بالای دار تاب میخورد» به مرحلهی نهایی جایزهی ادبی نایک بهعنوان کتاب سال لهستان و جایزهی ریمونتا بهعنوان جایزهی ادبی سال لهستان راه یافت، و در سال ۲۰۰۰، جایزهی ادبی آکادمی فرانسه را از آن خود کرد.
داستان «سونیا بالای دار تاب میخورد» در لهستان و در روزهای پایانی جنگ دوم جهانی در یک بیمارستان روانی در شهری بهنام «تِوُرکی» میگذرد؛ در طول جنگ دوم جهانی، این بیمارستان به عنوان مامن و پناهگاهی بود که از کشتار دستهجمعی نازیها جان سالم بهدر برده بود. درست پشت دروازههای آهنین این بیمارستان، جنگ در جریان بود... قهرمان داستان، یورک به آگهی استخدام روزنامهیی پاسخ میدهد که به همکاریاش با زیبای بلوندی بهنام سونیا برای حسابداری در تِوُرکی منجر میشود. آن دو و گروه دوستان نوزدهبیستسالهشان - مارسل، اُلک، سونیا و یانکا- کار میکنند، آخر هفتهها به پیکنیک میروند، و در باغهای بیمارستان پایکوبی میکنند. یورک و دوستانش با زندگیکردن، ناسازگاری و ویرانیِ جنگ در اروپا را به چالش میکشند، و میکوشند هرچه میتوانند زیبایی را نجات دهند یا دوباره خلق کنند.
انتشارات یادشده همچنین رمان «ساندویچدزد» نوشتهی گودبرگر برگسون نویسندهی برجستهی ایسلندی را با ترجمهی انیسا دهقانی و مقدمهی میلان کوندرا منتشر کرده است. کوندرا در مقدمهی کتاب مینویسد: «ساندویچدزد، رمانی دلانگیز دربارهی دورهی کودکی است و چشمانداز ایسلند در تکتک سطرهایش پراکنده است... گودبرگر برگسون از نویسندههای بزرگ اروپا است...»
ناشر در معرفی این کتاب هم نوشته است: ایلسند کشوری با بالاترین درصد نویسندگان نسبت به جمعیتش در جهان است. ایسلندیها میگویند: «ما ملتی قصهگو هستیم. به یمن منظومههای شاعرانه و افسانههای اسکاندیناوی (وایکینگها)، همواره با داستانهای مختلف احاطه شدهایم... ادبیات کمک کرد هویتمان را تعریف کنیم.»
گودبرگر برگسون (۱۹۳۲- گرینداویک) از بزرگترین نویسندگان امروز ایسلند است که نامش در کنار نامهای بزرگ دیگر ایسلندی همچون هالدور لاکسنس شاعر و نویسندهی نوبلیست تا بالدور راگناسون و اسنوری یرتارسون قرار میگیرد. برگسون تاکنون دو بار برندهی جایزهی ادبی ایسلند برای بهترین رمان سال شده که یکی از آنها برای رمان «ساندویچدزد» در ۱۹۹۱ بوده است. همچنین برگسون در ۱۹۹۳ جایزهی انجمن ادبی شمال اروپا و در ۲۰۰۴ نیز جایزهی نوردیک آکادمی سوئد را که با نام «نوبل کوچک» شناخته میشود، برای رمان «ساندویچدزد» از آن خود کرده است.
امروزه از «ساندویچدزد» به عنوان «یک کلاسیک ایسلندی» نام برده میشود.
«ساندویچدزد» داستان دختر نوجوانی است که عاشق دزدی است؛ کاری که وجدی وصفناپذیر به او میدهد؛ وجدی که فانتزیهای آشفته و آغشته به خشونت او را سیراب میکند. اما وقتی مچش را میگیرند، به خاطر مجازاتی که قرار است بر او وارد شود هیچ وجدی احساس نمیکند. مجازات او این است که چند ماه در مزرعهای دوردست در یکی از روستاهای ایسلند کار کند. برگسون در این رمان که شخصیتهایش همه بینام هستند، روانِ دختری را واکاوی میکند که در مِهآلودگیِ هراسِ شهرنشینی به بلوغ نزدیک میشود، و از یکسو در رابطهای که با کشاورز دارد و از سوی دیگر روابطی که مردم روستا با هم دارند، سعی میکند تا با کشمکش میان زندگی شهری و روستایی، بین پیشرفت تکنولوژی و میل شدید به وفاداری به گذشته روبهرو شود...
انتهای پیام


نظرات