امیرعلی برومند در گفتوگو با ایسنا در خصوص ثبت جهانی هنر خوشنویسی به نام ترکیه، اظهار کرد: اتفاقی که در خصوص ثبت جهانی خوشنویسی به نام ترکیه رخ داد، فکر میکنم تلنگر بزرگی برای جامعه هنری و جامعه هنرهای تجسمی کشور بود. به این صورت که اگر ما قدر داشتههایمان را ندانیم، ظرفیتهای خود را به موقع فعال نکنیم، همچنین فعالیتهای شایستهای در سطح بینالملل، ملی و منطقهای نداشتهباشیم و در واقع پویش لازم در جهت ارائه آثار خود را نداشتهباشیم، در تمام سطوح متضرر خواهیمشد که ثبت هنر خوشنویسی به نام ترکیه مثالی از آن است.
وی ادامه داد: هنرمندان متعددی پیرامون این موضوع واکنش نشان دادند. به طوری که برخی از آنها در این خصوص ابراز تأسف کردند و برخی دیگر سعی کردند با اشاره به ظرفیتهای موجود و فعالیتهای صورت گرفته، این موضوع را به حاشیه برده و آن را موضوعی کماهمیت جلوه دهند. من معتقد هستم که در مورد این موضوع نیز لازم است مانند سایر مسائل، مواجههای منطقی داشتهباشیم؛ به این معنی که موضوع را از آنچه که هست کوچکتر و یا بزرگتر در نظر نگیریم.
دبیر کانون هنرهای تجسمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان این که در حقیقت ثبت جهانی خوشنویسی به نام ترکیه موضوع کوچکی نیست، تشریح کرد: اولین بار نیست که ما این موضوع را در میراث هنری، فرهنگی، اجتماعی، طبیعی و مذهبی خود تجربه میکنیم. متأسفانه در سالهای اخیر بارها شاهد چنین اتفاقاتی بودهایم، به عنوان مثال ما در سالهای گذشته، در خصوص جنگلهای هیرکانی، که جزء میراث طبیعی ما هستند نیز اتفاق مشابهی را تجربه کردیم به طوری که کشور آذربایجان با ۱۰ درصد مالکیت جنگلهای هیرکانی، پرونده ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی را به نام خودش به سازمان ملل برد، این اقدام نیز در شرف تصویب بود که ما در لحظات آخر متوجه آن شده و به تکاپو افتادیم.
اقدامات دیرهنگام بیانگر عدم وجود برنامه مدون و رویکرد جامع برای تدوین داشتههاست
برومند ابرازعقیده کرد: ما همیشه در آخرین لحظات و زمانی که یک کشور و یا قوم دیگری به سراغ داشتههای ما میرود، اقدام کرده و گویی این ظرفیتها برای ما یادآوری میشود. به نظر من برای این موضوع و موضوعاتی از این دست بایستی آسیب شناسی جدی صورت گیرد و برنامه مدون و رویکرد جامعی برای تدوین و تنظیم داشتهها، میراث و سرمایههای ملموس و ناملموس خود داشته باشیم. به شکلی که کارشناسان، خبرگان و اهل فن در قالبهای مختلف و به صورت علمی و آکادمیک، چشماندازهایی در زمینه میراث ملموس و ناملموس تعریف کرده تا در این تعریفها ظرفیتهای بالقوه شناسایی شده و مسیر بالفعل کردن این ظرفیتها نیز مشخص شود.
وی اضافه کرد: در این مسیرها نیز در بخشهایی که لازم است از ظرفیتهایی مانند دانشگاهها، پژوهشکدهها و کانونهای فرهنگی دانشگاهها استفاده کنیم. در زمینه دانشگاهها نیز بخشهای مختلفی مانند دانشکدهها و گروههای آموزشی پژوهشی تخصصی، کانونهای فرهنگی وهنری دانشگاهها و انجمنهای علمی تخصصی وجود دارد. به طور مثال انجمن علمی نقاشی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران جزء این انجمنها محسوب میشود اما رسالت هنری نیز دارد. کانون هنرهای تجسمی دانشگاه فردوسی مشهد نیز برنامههای مختلفی برای مدونسازی این حوزه دارد.
دبیر کانون هنرهای تجسمی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: ما سعی کردیم با انجمن خوشنویسان در اینباره صحبت کنیم و نشستهای مشترکی داشتهباشیم که به دلیل محدودیتهای کرونا این اتفاق میسر نشد و متأسفانه نتوانستیم این برنامه را اجرا کنیم، اما در نظر داریم که در اسرع وقت در نشست تخصصی به آسیبشناسی تخصصی و دقیق این موضوع بپردازیم و ریشههای علل آن را پیدا کنیم. من فکر میکنم این اولین گام ما خواهدبود.
وی افزود: موضوع دیگری که باید به آن توجه شود شناسایی ظرفیتهایی است که در حال حاضر مغفول ماندهاند. بنابراین اگر بررسیهای عمیقتری در این خصوص انجام شود و افقهای واضح و روشنتری تبیین کنیم، میتوانیم در ثبت، ضبط، آموزش و مدونسازی این ظرفیتها پیشگام باشیم.
شناسایی ظرفیتها، تدوین آنها در اسناد و تثبیت سرمایهها سه گام اصلی برای احیاء هنرهای سنتی ایران است
برومند افزود: در حال حاضر اگر به موقع کنش و واکنش نشان ندهیم، هنرهای سنتی ما در معرض نابودی قرار می گیرند. شیوع ویروس کرونا باعث شده بسیاری از کلاسهای آموزشی ما تعطیل شود و محافل هنری ما نیز دچار چالشهای بزرگی شود. به طوری که بسیاری از هنرهایی که سینه به سینه آموزش و ترویج داده میشدند با خطرهای جدی روبهرو شدهاند، به علاوه بسیاری از اساتید هنری ما در این مدت از دنیا رفتهاند. به این ترتیب لازم است هرچه سریعتر اقدامات جدی و کنشگرانه در زمینه سه گام شناسایی سرمایهها، تلاش برای تدوین آنها در اسناد و به صورت مکتوب و آموزش و ترویج آنها به تعبیری تثبیت این سرمایهها صورت گیرد.
وی تصریح کرد: ما در بخش آموزش هنر و به ویژه هنرهای کلاسیک و در واقع هنرهای کهن و اصیل خود، در حال از دست دادن محافل و ظرفیتهای آموزش سینه به سینه خود هستیم (گذار پارادایمی) و بسیاری از ظرفیتهای آموزشی اساطیر کهنمان در معرض نابودی است و با توجه به این که ممکن است سایه کرونا در ماهها و سال آینده از سر ما برداشته نشود لذا باید چگونگی رفتار و واکنش خود در این گذار پارادایمی (الگوواره) را بسنجیم، به صورتی که رفتارهای ما مدام دفاعی نباشد و به صورت استراتژی وقوع حادثه باشد به این معنی که پس از وقوع اتفاق دنبال چارهاندیشی نباشیم.
دبیر کانون هنرهای تجسمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: به عنوان مثال در خصوص ثبت جهانی خط نستعلیق (خطوط ایرانی) به نام ترکیه در چنین وضعیتی قرار داریم؛ به شکلی که ترکیه اقدامی انجام داده و ما باید با ارائه سند و مدرک به کشورها و سازمانهای جهانی موضوعی روشن و واضح را اثبات کنیم، زیرا با توجه و مراجعه به اسناد، خط نستعلیق مربوط به ایران و برخاسته از ذوق و قریحه خوشنویسان ایرانی است. به این ترتیب با توجه به چنین موضوعاتی ما باید بپذیریم که کوتاهی از ما بودهاست.
برومند با بیان این که آنچه که من و مجموعه کانونهای فرهنگی هنری دانشگاهها تأکید داریم، برجستهسازی و پررنگتر شدن ظرفیتها و کنشگری دانشجویی و دانشگاهی است، افزود: به طوری که سعی کنیم این کنشگری دانشجویی مختص به فضای دانشگاه نباشد به گونهای که پس از آن که بسترهای لازم مانند اتاق فکرها، نشستهای هماندیشی و ... را برای پرورش این ظرفیتها در دانشگاه فراهم کردیم، نظرات و آراء در سطح جامعه، خبرگان خارج از دانشگاه و در مجامع بینالمللی مطرح شود تا برای روند سه گام بیانشده کمککننده و تسهیلکننده باشد.
بیان دلایل اثبات مالکیت ایران بر خوشنویسی
وی در خصوص ابعاد مختلف خوشنویسی اظهار کرد: خوشنویسی دارای ابعاد گوناگونی است و در واقع موضوعی تک بعدی نیست. ما آثار مکتوب و اسناد هنری مانند مرقعات «میرعماد حسنی» داریم که این اسناد ارجاع دارند و در موزههای معتبر دنیا نگهداری میشوند. سلسله اسناد و سلسله شناسایی صاحبان این آثار در آرشیو کتابخانهها و موزههای مطرح دنیا موجود هستند. بسیاری از این اسناد الکترونیک شده و دسترسی به آنها برای همگان امکانپذیر است، همچنین دسترسی به برخی از این اسناد تنها برای خبرگان ممکن است به طوری که برای دستیابی به آنها باید کد پژوهشی داشتهباشیم. بنابراین برای سازمانی مانند یونسکو دسترسی به چنین اسنادی کاملاً امکانپذیر و مقدور است.
دبیر کانون هنرهای تجسمی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: علاوه بر اینها تعدادی اسناد و ادله غیرمکتوب نیز وجود دارد که درجه استناد به آنها ضعیفتر است. برای بررسی ادعای یک کشور، انجمن، گروه و... مبنی بر مالکیت مادی و معنوی نسبت به یک داشته فرهنگی ابتدا باید اسناد مکتوب بررسی شوند زیرا این اسناد از سایر اسناد معتبرتر هستند. ما اسنادی داریم که خوشنویسان ایرانی به خطوط ششگانه و تمام خطوطی که ترکیه روی آنها دست گذاشتهاست، مرقع نوشتهاند و این اسناد در کتابخانهها و موزههای مشهور ایران و دنیا موجود است. به علاوه هنرمندان و میراثداران اصلی این هنر، زندگینامه، آثار آموزشی و رساله دارند که این رسالهها نیز در دسترس هستند و به دست پژوهشگران نسل سوم و چهارم و به زبانهای مختلف برگردانده، چاپ و منتشر شدهاند.
برومند ادامه داد: به عنوان مثال «سلطان علی مشهدی» رساله بسیار مشهوری دارد. با توجه به نام این هنرمند میتوان متوجه وابستگی و اصالت او به شهر مشهد شد. با پیگیری سلسله هنرمندانی که مرقعات را نوشتهاند متوجه میشویم که آنها نیز در شهرهای ایران زندگی میکردهاند. همچنین با مراجعه به اسناد درباری، ردپای این خوشنویسان به عنوان کاتبان پادشاهان مشاهده میشود.
دبیر کانون هنرهای تجسمی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: دلایل دیگری نیز مانند تبعات فرهنگی خوشنویسی بر فرهنگ و تاریخ ما وجود دارد. به عنوان مثال کسانی که سفرنامهها و مرقعاتی داشتهاند، در این سفرنامهها و مرقعات به کتیبههای موجود در کاخها، مدرسهها، مساجد و ساختمانهای بلند ما اشاره کردهاند. حتی اسنادی به صورت سنگنوشته و دیوارنوشته نیز در این خصوص وجود دارد. این اسناد در واقع دلایل تاریخی برای اثبات مالکیت ایران درمورد این خطوط هستند.
وی با بیان این که علاوه بر اینها ما دلایل معاصری نیز برای ارائه داریم؛ تصریح کرد: به طور مثال در کشور ایران، از خطوطی که ترکیهایها به نام خودشان ثبت کردهاند، به عنوان خط رسمی استفاده میکنیم. در بزرگترین انجمن مستقل هنری خاورمیانه که انجمن خوشنویسان ایران است، این خطوط آموزش دادهمیشود. ما ظرفیت فوقالعادهای برای این کار داریم که ترکیه هیچوقت آن را نداشتهاست.
برومند ابرازعقیده کرد: یکی از نکات قابل توجه این است که تنها در شهر استانبول ترکیه به خوشنویسی بها دادهمیشود، به تعبیری اگر استانبول را مهد خوشنویسی در ترکیه بیان کنیم و با توجه به این که در آنکارا نیز به دلایل برخی مباحث سیاسی، جشنوارهها و... اثری از خوشنویسی مشاهده میشود، در سایر شهرهای ترکیه خبری از هنر خوشنویسی نیست. اما انجمن خوشنویسان در صدها شهر ایران شعبه دارد و خوشنویسی در تمام نظام آموزش و پرورش ما البته با نقایصی آموزش دادهمیشود. همانطور که میدانید دانشآموزان، خوشنویسی را به عنوان جزئی از درس هنر آموزش میبینند.
دبیر کانون هنرهای تجسمی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: به این ترتیب ما در بسیاری از موارد از ترکیه جلوتر هستیم. با توجه به زمان معاصر نیز میتوان دریافت که کمیت خوشنویسان ایرانی دهها برابر خوشنویسان ترکیه است. علاوه بر این افتخارآفرینی خوشنویسان ایرانی در جشنوارهها نیز غیرقابل مقایسه با ترکیه است. بنابراین این موضوعات در خصوص این که ایران به عنوان طلایهدار خوشنویسی در جهان مطرح شود، دلایل قانعکنندهای برای هر شنونده منصفی هستند. من فکر میکنم میراث فرهنگی ما در این حوزه بایستی جدیتر وارد عمل شود و حمایت کافی از انجمن خوشنویسان و انجمنهای مستقل هنری داشته باشد.
برومند خاطرنشان کرد: ما و اساتید قبل از ما سالها (حدود ۶ یا ۷ دهه) پیگیر این هستیم که خوشنویسی را به رشته دانشگاهی تبدیل کنیم، اما هنوز نتوانستهایم رشته دانشگاهی خوشنویسی را ایجاد کنیم، به طوری که هیچ گروه آموزشی- پژوهشی در این زمینه حتی در عالیترین دانشگاههای کشور نداریم و این موضوع نیز باعث برخی لطمات میشود. زمانی که در کشور، گروه تخصصی و هیأت علمی رشته خوشنویسی وجود نداشتهباشد به این معنی است که مقالات علمی- پژوهشی، مقالات مدون و پایاننامههای علمی نوشتهنمیشود و یا کم نوشتهمیشود و نبود این گونه مقالات نقص بزرگی است که باید ریشهیابی و حل شود. من فکر میکنم این دوستان باید دست به دست هم دهند، به طوری که اگر این موضوعات به یکدیگر پیوند بخورند میتوانیم این مشکلات را تا حد زیادی حل کنیم.
انتهای پیام
نظرات