• جمعه / ۱۸ مهر ۱۳۹۹ / ۰۹:۳۸
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 99071813172

‌یک پژوهشگر حوزه دین و فلسفه:

عاشورا، اعتراضی بدون تعرض است

عاشورا، اعتراضی بدون تعرض است

ایسنا/خراسان رضوی ‌یک پژوهشگر حوزه دین و فلسفه گفت: عاشورا، فرهنگی است که در آن اعتراض بدون تعرض و درگیری بیان می‌شود.

حسن جمشیدی خراسانی در گفت‌وگو با ایسنا درخصوص فرهنگ عاشورایی و حسینی و اهداف و اثرات این فرهنگ، اظهارکرد: به نظرمی‌رسد آنچه در واقعه و حادثه عاشورا اتفاق افتاد، متفاوت از چیزی است که در بین مردم رواج یافته‌است. امروزه از نهضت و قیام امام حسین (ع) یاد می‌شود که درواقع نگاهی ارزشمند به واقعه کربلا است. از طرفی دیگر برخی معاندین و مخالفین جریان عاشورا را به عنوان شورش و خیزشی علیه دولت و حکومت می‌دانند، در حالی که واقعیت غیر از این است.

وی ادامه داد: بر اساس معاهده‌ای که پیش از این واقعه میان امام حسن (ع) و معاویه بسته‌شد، که از ان به عنوان صلح امام حسن یاد می شود می‌بایست پس از مرگ معاویه خلافت این خاندان یعنی فرزند ابوسفیان پایان می‌پذیرفت. اما معاویه برخلاف معاهده‌ای که خود امضا کرده‌بود عمل کرد و فرزندش یزید را به طور رسمی و علنی جانشین خود معرفی کرد اما به فرزند خود این نکته را یادآوری کرد که برای بیعت گرفتن از فرزند علی بن ابی طالب، تلاش زیادی نکند و اصراری هم نداشته‌باشد که آن‌ها او را تأیید کنند. زیرا در آن زمان تأیید افراد خصوصا کسانی که موقعیت خاص اجتماعی داشتند تأثیرگذار بود و بسیار اهمیت داشت. بنابراین تأیید یزید از سمت امام حسین (ع) که نوه پیامبر (ص)، فرزند حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) بوده‌اند و جایگاه اجتماعی ویژه‌ای داشته‌اند، نقش کلیدی و اساسی برای یزید و حکومت داشت. علیرغم توصیه پدرش یزید اصرار به این تایید داشت.

این پژوهشگر حوزه دین و فلسفه بیان کرد: زمانی که عنوان خلیفه مسلمانان به کسی داده می‌شود، درواقع او جانشین پیامبر اکرم است.  باید شکل و ظاهر و حکومتش شبیه به پیامبر اکرم (ص) باشد و حافظ و نگهبان بخش‌هایی باشد که از پیامبر به جا مانده‌است. خلفای قبل از یزید زمانی که به اسلام روی می‌آوردند، به طور رسمی و علنی در مقابل احکام ظاهری دین نمی‌ایستادند. به عنوان مثال معاویه ممکن بود که مشروب بنوشد، اما نوشیدن مشروب را عمل شرعی نمی‌دانست و از آن دفاع هم  نمی‌کرد. به طوری که در ظاهر نمی‌توان گفت که آن‌ها انسان‌هایی لاابالی بودند. تقرببا حفظ ظاهر میکردند ولی یزید هیچ تقیدی نداشت و هیچ اصراری هم نداشت که او را اهل ایمان بدانند یا ندانند. لذا به تعبیر امروزی ها وی لاابالی و لاقید بود به شکلی که نه تنها به احکام ظاهری دین و شریعت پایبند نبود بلکه به آن‌ها معترض هم بود و در مقابل آن‌ها ایستادگی می‌کرد.  

جمشیدی خاطرنشان کرد: به شکلی که حتی درخصوص «وحی» نیز بیان می‌کرد که چه کسی گفته حضرت محمد، پیامبر خداست؟ به نظر می‌رسد کینه و کدورتی که ابوسفیان به پیامبر (ص) داشت در زمان خلافت یزید ظهور و بروز پیدا کرد و این کینه نه تنها نسبت به شخص پیامبر بلکه نسبت به دستاوردهای پیامبر و هر آنچه که ایشان با خود به همراه داشتند، وجود داشته‌است. 

وی تشریح کرد: در چنین شرایطی و با توجه به همه این اتفاقات، یزید به خلافت رسید و گروهی را به منظور بیعت گرفتن یعنی همان تایید از امام حسین (ع) به مدینه فرستاد. من فکر می‌کنم نقطه ثقل حادثه عاشورا فهمیدن این نکته است که بیعت امام حسین با یزید به چه معناست؟

 در این زمینه می‌توان اینگونه بیان کرد که گاهی انسان‌هایی مانند معاویه حاکم و خلیفه مسلمانان می‌شوند که شایسته این مقام نیستند اما ممکن است در کنار این عدم شایستگی کارهایی در جهت عمران و آبادانی شهرهای اسلامی انجام دهند. راه را در دل مردم برای خود باز کنند تا مردم او را بپذیرند.

این پژوهشگر حوزه دین و فلسفه افزود: این در حالی است که یزید به جای آن که تلاش کند و با استفاده از نیروهای خوب و شایسته سعی کند گذشته خود را جبران و نیز ترمیم کند، اصرار داشت نظر و رأی اشخاص شاخص و بانفوذ را به خود جلب کند و به اجبار آن‌ها را در کنار خودش نگه‌دارد. با خرید با ارعاب و تهدید خلاصه به هر نحو ممکن آنها را به زیر بلیت خود در آورد. اما امام حسین (ع) چنین شخصیتی نداشتند که افراد ناشایست را تأیید کنند. به نظر من چه بسا اگر یزید اصرار به بیعت گرفتن از امام حسین (ع) نداشت، سیدالشهدا (ع) زندگی و کارهای عادی و معمولی خود را ادامه می‌دادند و با حکومت مخالفت نمی‌کردند. چنان که امامان بعد از ایشان هم همین شیوه را برگزیدند و خلفا هم خیلی اصرار به تایید ایشان نداشتند. 

جمشیدی عنوان کرد: زمانی که اصرار گروه تعیین شده توسط یزید برای بیعت گرفتن ازامام حسین (ع) بالا گرفت، امام مدینه را ترک و به سمت مکه حرکت کرد. به نظر من هدف این شیوه و نوع اعتراض که بدون سخن و اقدام خاصی و با سفر کردن انجام می‌شود جنگ، ستیز و مبارزه نبوده و تنها اعتراضی برای عدم تأیید یزید است. من این فرد را تایید نمی کنم . وی صلاحیت حاکمیت و حکومت بر مردم را ندارد. من فکر می‌کنم گاندی نیز الگو اعتراضی خود به سیستم موجود را از واکنش امام حسین در برابر یزید  گرفته است و به همین دلیل حرکت خود را با سفر آغاز می‌کند. بدون جنگ و خونریزی. همان کاری که امام حسین علیه السلام پیش گرفت و از مدینه خارج شد و به مکه رفت.  به نظر من این روش بسیار اهمیت دارد روش اعتراضی. امام حسین اعتراض داشت نه تعرض. زیرا پیش از امام حسین (ع) همه اعتراض‌ها در سایه قیام، جنگ و شمشیر رقم خورده‌است. شمشیر و خون بود که حرف داشت و حرف میزد و حرف خود را بر کرسی می نشاند.

وی تصریح کرد: به تعبیری می‌توان بیان کرد که در فرهنگ عرب بیشترحرف‌ها و اعتراضات در قالب جنگ اتفاق می‌افتاد مانند جنگ‌هایی که در زمان خود پیامبر (ص) و یا حضرت علی (ع) و نیز امام حسن (ع) روی داد. به نظر من یکی از معانی فرهنگ عاشورا همین شیوه و روش اعتراضی امام حسین (ع) است. به نظر من بهترین دلیل بر این که یزید به درد حکومت نمیخورد برخوردی بود که با امام حسین (ع) پیش گرفت.

این پژوهشگر حوزه دین و فلسفه گفت: پس از آن که امام به مکه رسیدند، جاسوسان به ایشان اطلاع دادند که یزیدیان درصدد کشتن ایشان در کنار خانه خدا هستند. در چنین شرایطی امام حسین (ع) مکه و کعبه را سنگر خود قرار نداد و اینگونه فکر می‌کردند که اگر چنین اتفاقی در مکه و خانه خدا اتفاق بیفتد، درواقع هتک حرمت نسبت به خانه خداست و اتفاق ناگوارتری رخ می‌دهد؛ به همین دلیل مکه را ترک کرد. و پس از آن با توجه به سابقه‌ شهر کوفه و دعوتنامه های فراوانی که کوفیان برای ایشان فرستادند و چون مردم کوفه از پدرش علی بن ابی طالب خاطرات خوبی دارند به سمت کوفه حرکت کرد.

جمشیدی ادامه داد: رسمیت نبخشیدن به یزید، اعتراض است اما به شکل تعرض و درگیری انجام نشد. به طوری که حتی قبل از واقعه عاشورا و در زمانی که حربن یزید ریاحی سردار و فرمانده سپاه یزید راه را بر امام و یاران ایشان می‌بندد، امام می‌فرمایند: بگذارید من از این دشت و بیابان بروم...

 این فرمایش امام به این معنی است که قصد درگیری، مبارزه و جنگ و ستیز با یزیدیان را ندارند. حتی عِده و عُده آن را هم ندارند. این اتفاقات در حقیقت بیانگر این است که سیدالشهدا (ع) از درگیری با طرف مقابل به شدت پرهیز می‌کنند زیرا قدرت، حکومت و شمشیر در اختیار یزید و اطرافیانش قرار داشت به بیانی دیگر لوله تفنگ به سمت امام حسین (ع) و ماشه آن در دست یزیدیان است. 

وی خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی امام حسین (ع) سعی داشتند بدون جنگ و درگیری، یزیدیان و وجهه شرعی آن‌ها را تأیید نکنند. 

بنابراین من فکر می‌کنم در جریان عاشورا این موضوع بسیار حائز اهمیت است. شیعه فرهنگ اعتراض دارد اما شیوه این اعتراض، تعرض نیست. و هر اعتراضی هم لزوما تعرض نخواهد بود.

این پژوهشگر حوزه دین و فلسفه بیان کرد: امام حسین (ع) سعی داشتند به مردم بگویند که حکومت و نظام حکومتی یزیدیان، سیستمی نیست که پیامبر به دنبال آن بوده‌اند و برای آن تلاش کرده‌اند و کارهایی که در ذیل این حکومت و قدرت انجام می‌شود، کارهایی نیست که پیامبر اکرم آن‌ها را تأیید کنند. اما این حرف‌ها و موضوعات را نمی‌توان با شمشیر، تفنگ و جنگ برای مردم بیان کرد و باید با گفت‌وگو و صحبت به مردم گفته‌شود. این نکته نیز یکی دیگر از ویژگی‌های عاشورا است.

جمشیدی اظهارکرد: ائمه (ع) و ۱۲۴ هزار پیامبر برای ایجاد و یا تغییر حکومت و نظام‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیامده‌اند، بلکه آمدند تا مردم تغییر پیدا کنند. گرچه تغییر نظام‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، انسان‌ها را نیز تغییر می‌دهد اما قطعی نیست که همه این تغییرات منجر به تعالی خود انسان‌ها بشود. به این ترتیب کارکرد امامت و نبوت برای تعالی انسان در حوزه اخلاق است. برخلاف نظر برخی، این فروکاستن نیست بلکه تعالی بخشیدن به این نوع از واکنش است.

 با دقت به سخنان امام حسین (ع) در مدینه، کوفه و کربلا متوجه می‌شویم همواره توصیه ایشان به پایبندی به شریعت و دین است و فرهنگ عاشورا به معنی احیاء همین فرهنگ است. 

وی اضافه کرد: حرکت امام حسین (ع)، حرکت نتیجه‌بخشی بوده‌است. یزدیان با شمشیر آمدند و امام حسین (ع) و یاران ایشان را به شهادت رساندند و تلاش کردند با شایعه‌پراکنی به مردم القا کنند که امام حسین (ع) شورشگر بوده‌است در حالی که در این زمینه نیز موفق نبوده‌اند. به طوری که مجلسی که خود یزید در شام و با اقلیت و شرایط سخت اهل بیت امام حسین (ع) پس از تحمل بلاها ، برگزار کرد، به هم ریخت و مجلس یزید چیز دیگری شد و نتیجه عکس داد و  یزید مجبور می‌شود چند روزی را برای شهادت امام حسین (ع) و یارانشان، عزای عمومی اعلام کند. به این ترتیب اقدامات یزید و یزیدیان، عکس نتیجه دلخواهشان را به همراه داشت و این در حالی است که هدف و نتیجه مورد نظر امام حسین (ع) پس از همین مجلس محقق شد.

این پژوهشگر حوزه دین و فلسفه گفت: درخصوص اربعین نیز تعبیرهای گوناگونی وجود دارد. به این معنی که روایت قطعی و مسلمی مبنی بر این که خانواده و نزدیکان سیدالشهدا (ع) به سمت کربلا حرکت کرده‌باشند، وجود ندارد. تاریخ‌نگاران نیز بیان می‌کنند که ممکن است این حرکت در اربعین سال بعد از عاشورا اتفاق افتاده‌باشد گرچه برخی تلاش بسیار کرده‌اند که اثبات کنند این اتفاق در اربعین همان سال رخ داده‌است. اربعین در فرهنگ عرب‌ها رایج و شایع نبوده و الان هم نیست. به نظر من تحت تأثیر فرهنگ ما ایرانی‌ها این فرهنگ شکل گرفته است. 

جمشیدی ادامه داد: جریان اربعین به طور تقریبی حرکتی است به دنبال حرکتی که امام حسین (ع) آغاز کرده‌اند. در طول تاریخ تعداد کمی از علما حکومت و سلاطین را قبول داشته‌اند زیرا آنچه در حوزه قدرت اتفاق می‌افتد، آن چیزی نیست که پیامبر اکرم (ص) وسایر پیامبران به دنبال آن بوده‌اند و انسان‌سازی در آن صورت نمی‌گیرد. فرهنگ عاشورا، فرهنگ انسان‌سازی است و در آن انسان‌ها باید تعالی پیدا کرده و تربیت شوند. 

وی تصریح کرد: حرکت اربعین و پیاده‌روی زائران نیز بیانگر ظلم و ستم موجودی است که در آن حقوق مردم غصب می‌شود و در این نظامی که در جامعه جهانی ایجاد شده‌است کمبودها و اشکالاتی وجود دارد. درست است که عده‌ای به دنبال ثواب و اجر در این راه حرکت می‌کنند اما کلیت حرکت، این اثر را ایجاد می‌کند که برای بیان حرف، لزومی به استفاده از شمشیر و اسلحه نیست. با سکوت هم می شود خیلی از حرف‌ها را زد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha