از منظرهای مختلف و متنوعی مثل فلسفه، علوم تربیتی و... میتوان به این دو پرسش پاسخ داد اما منظر من در این یادداشت، فرهنگ و هنر است با رویکرد اجتماعی، برای ورود به این بحث از مدخل کارکردهای فردی و اجتماعی هنر و ادبیات.
زمانی طولانی از قرونوسطی تا عصر حاضر (آخرین آن حادثۀ کاریکاتور در فرانسه است) نگاهی منفی به اسلام و حضرت محمد (ص) در غرب حاکم بود تا اینکه جان دیون پرت «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» را نوشت و از راه اشتباهی که رفتهاند عذر خواست.
نویسنده در این کتاب، به زندگی حضرت محمد(ص) نگاهی نو داشته است؛ نگاهی که بعد از سوی شرق شناسان دیگر در سده بیستم دنبال شد و نگرشهای تازه و مثبت به دین اسلام و پیامبر آن را عرضه کرد.
از دهه ۳۰ شمسی تاکنون این کتاب بارها به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است و در روزگار ما دو کتاب زیبا از سوی غربیان درباره حضرت محمد (ص) نوشته شد که نشان داد مشام نویسندگانش چنان از عطر وجود حضرت پرشده که قلمشان عطر آن را گرفته؛ یکی کتاب «محمد(ص) بر پایه کهنترین منابع» نوشته «مارتین لینگز» مسیحی است که در نتیجه آشنایی با «رنه گنون» مسلمان شد و تا آخر عمر مرید پیامبر ماند. کتاب لینگز درباره پیامبر بدیع، مستند و هنری است و کتاب دیگر یعنی «اقتدا به محمد(ص)» با نگرشی نو به اسلام در جهان معاصر، نوشته «کارل ارنست» که دکتر قاسم کاکایی ترجمه کرده است. اگرچه کتاب را نویسنده برای غیرمسلمانان نوشته و آنها هم از کتاب خوب استقبال کردند اما مسلمانان را هم جلب میکند.
باز هم کسانی که زادۀ کشورهای اسلامی نیستند از والا پیامبر محمد (ص) گفتهاند. گرچه بیشتر بر اساس مستندات اهل سنت است اما این مهم نیست، خواندن و گفتن از پیامبر اکرم و سیره او به دلایلی متعدد ضروری است؛ یک اینکه، همینطور که جامعه غرب لازم است بدون پیشداوری به اسلام بنگرد و آن را بهعنوان دینی مؤثر در سرنوشت جامعه جهانی بپذیرد، ما هم بپذیریم اسلام بخشی مهم از جهان معاصر است و بر هیچ شخصیتی چون او در جامعه ما اتفاقنظر نیست. پس گفتن از او به انسجام اجتماعی و هویت بخشی کمک میکند و با این شخصیت میتوان مفهوم اسلام را و زبان دینی اسلام را بهتر درک کرد و از سوءتفاهمها کاست.
دیگر اینکه در پیشینه فرهنگی ما سنت نعت رسول اکرم در ابتدای هر متن، سنتی جاری بوده است. مسلمانان از همان ابتدا چنان شیفته ایشان بودهاند که سخنانی زیبا در وصف او گفتهاند؛ «مردی دیدم تمیز و طاهر، خوشسیما و نیکو اندام. نه اندامی نحیف و استخوانی داشت و نه سر و گردنی کوچک...سکوتش با وقار توأم بود و سخنش با جلال شکوه...رفقایی دارد که چون نگین وی را در برگرفتهاند.» این توصیف زنی بادیهنشین است از پیامبر در زمان هجرت او.
با رونق نگارش در تمدن اسلامی کتابهای متعدد درباره سیره عملی ایشان و حتی درباره شکل و شمایل ایشان نوشتهاند که معروفترینش «شمایل النبی» است. شخصیت ایشان بهانۀ خلق آثار ادبی و هنری بسیاری در تمدن اسلامی شده و از معراج نامهها و نگارش نام مبارکش بر کتیبهها تا شمایلنگاری از ایشان و سرودن دربارۀ او، خوشنویسی نامش و ساخت فیلم از زندگیاش از این جمله است. این سنتی غنی در فرهنگ ادبی، موسیقی، تجسمی و حتی فرهنگعامه ماست.
امروز ما در امتداد آن سنت لازم است بنا به نیاز روزمان به بازخوانی تاریخ زندگی ایشان بپردازیم. به همین دلیل روشنفکران دینی به مطالعه در سیره پیامبر و خواندن تاریخ زندگی او سفارش بسیار میکنند. چون هم در امتداد آن سنت است، هم منبع اصلی تولیدِ تمدن ماست. پس ما هم نیاز داریم به آن منبع رجوع کنیم و درباره او بنویسیم و تولید اثر ادبی و هنری کنیم تا هم آن سنت در شکل امروزیاش تداوم یابد و هم موجب حیات جدید تمدن اسلامی و روزآمدی آن شود. مباد که ما هم عنقریب به این نتیجه برسیم که باید عذر تقصیر به درگاه حضرت محمد(ص) بیاوریم.
اکنون از گذشته و حال، چندین اثر ارزشمند درباره رسول اکرم در اختیار داریم که میتوانیم این منابع را مرجع قرار دهیم، در رشتههای مختلف و ردههای سنی متفاوت از آنها اقتباس آزاد داشته باشیم و تولید اثر جدید مطابق با نیازهای روزمان کنیم.
اما پیشنهادی برای کاری عاجل: مراکز فرهنگی، نهضت توزیع و نشر محصولات تولیدشده و در دسترس درباره آن حضرت راه بیندازند و توجه خود را به مخاطب و توزیع وسیع آنچه داریم معطوف کنند. بهعنوانمثال میتوان از داستانهای جایزه ادبی خاتم شروع کرد. این کارها آماده است ولی برای مخاطب ناشناس. از این کارها، بسیار میشود کرد. باید در روز میلاد شخصیت اول اسلام، شروعی دوباره برای تمرکز بر شخصیت او داشته باشیم. قبول دارید که باید کاری کنیم؟
یادداشت از: محمدرضا رهبری، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر
انتهای پیام
نظرات