فیلم « شاعر
زباله ها » در دانشگاه علوم پزشکی شیراز به نمایش درآمد.
به گزارش خبرنگار سرویس سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه فارس، انجمن فیلم امور فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه علوم پزشکی شیراز بعداز ظهر شنبه 19 بهمن اقدام به نمایش فیلم « شاعر زباله ها » با حضور تعدادی عوامل سازنده فیلم در سالن صدرا و سینای دانشگاه علوم پزشکی نمود.
برپایه همین گزارش، در ابتدای جلسه نقد و بررسی فیلم نگار اسکندرفر ـ تهیه کننده فیلم ـ به چگونگی ساخت « شاعر زباله ها » اشاره کرد و گفت: ما در مجله « کارنامه » ویژه نامه ای را به محسن مخملباف اختصاص دادیم که ایشان در حین مصاحبه و بعد از آن گفتند تعدادی فیلمنامه آماده دارند که دوست دارند در اسرع وقت آنها را به فیلم تبدیل کنند. ما که دنبال فرصتی برای وارد شدن به عرصه فیلمسازی بودیم پس از بررسی هایی 2 فیلمنامه از مجموعه فیلمنامه های مخملباف را انتخاب کردیم. در این راستا سعی کردیم از بازیگران کارگاه های بازیگری مؤسسه استفاده کنیم. نخستین فیلم همین « شاعر زباله ها » بود که با استفاده از بازیگران مؤسسه و یک بازیگر حرفه ای که این بار لیلا حاتمی بود تولید فیلم را شروع کردیم دومین فیلمنامه « روزی که زلزله آمد » بود که متأسفانه همزمان شد با مهاجرت مخملباف از ایران.
مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله « کارنامه » به فرم و ساختار فیلم های مخملباف اشاره کرد و گفت: مدام از من سئوال می شود که اگر خود مخملباف « شاعر زباله ها » را می ساخت چطور فیلمی می شد؟ قطعاً در آن صورت « شاعر زباله ها » فیلمی از جنس و لحن دیگری بود متفاوت با فیلم امروز. هر فیلمساز و کارگردان شیوه و روش فیلمسازی خاص خودش را دارد. اما فراموش نکنیم که محمد احمدی یکی از نزدیک ترین افراد به مخملباف است. ایشان سال ها در فیلم های مخملباف و خانواده مخملباف به عنوان عکاس و یا مدیر تولید مشغول به فعالیت بوده و ازاین رو به لحاظ فکری و حتی شیوه فیلمسازی به وی نزدیک است. احمدی سال ها از نزدیک شاهد شیوه کارگردانی و فیلمسازی مخملباف بوده و آنچه را به صورت تجربی در کنار آموخته های آکادمیک اش کسب کرده ابتدا از ایشان به وی منتقل شده است. بنابراین فکر نمی کنم زیاد میان فیلم « شاعر زباله ها »ی احمدی و « شاعر زباله ها » ی مخملباف تفاوت بتوان قائل شد.
وی ادامه داد: زمان ومکان فیلم بر خلاف تصور برخی کاملاً مشخص است. زمان فیلم اواخر پائیز 1377 و در زمان قتل های زنجیره ای است که در آن همه به نوعی احساس نا امنی می کنند و در ابتدای فیلم نیز بحث چپ و راست مطرح می شود که در ابتدای دوره خاتمی و حتی پس از بحث روز و محافل آن زمان بود. فیلمنامه نیز برای دریافت مجوز ساخت دچار تغییراتی شد. فیلمنامه در ابتدا تماماً درباره قتل های زنجیره ای بود اما مجبور بودیم که تغییراتی را در فیلمنامه ایجاد کنیم.
فرزین محدث ـ بازیگر نقش اول فیلم ـ نقش خود در « شاعر زباله ها » نقشی دشوار و سخت اما شیرین و جذاب دانست و گفت: زمانیکه در مؤسسه « کارنامه » برای بازی در این فیلم انتخاب شدم فیلمی از مرضیه برومند در مؤسسه نمایش داده می شد. ابتدا قرار شد برای آشنایی با شیوه رفتاری رفتگرها یک پروژه را بگذرانیم. در طی جلساتی لباس رفتگرها را می پوشیدیم و در همان کوچه « کارنامه » کارهایی را انجام می دادیم که یک رفتگر انجام می دهد. آشغال ها را جابه جا می کردیم، برخورد مردم را با خودمان می دیدیم. بعضی از مردم به ما پول می دادند یا برخی گلایه می کردند و از این جور مسایل. به تدریج به حس و حال لازم برای بازی در نقش یک رفتگر نزدیک شدیم. ولی آن حس و حال جاری در فیلم که می بایست بازی می کردم کاملاً از جنس متفاوتی بود. حس و حالی عاشقانه و احساسات و عواطف یک رفتگر نسبت به دختری که هم تماشاگر و هم خود رفتگر مطمئن است سرانجامی ندارد. حس و حال دوست داشتن یک انسان توسط یک انسان دیگر را فقط در طول فیلم به آن دست یافتم، اما آن پروژه و انجام کارهای یک رفتگر باعث شد تا حدود زیادی به نقش ام نزدیک شوم. شخصیت این رفتگر هم که دیالوگ زیادی ندارد و دختر هم و به استثنای سکانس پایانی دیالوگ ندارد. این شخصیت باید پروسه ای را طی می کرد و به تدریج اعمال و رفتار و افکار او به شعر تبدیل می شد.
صابر اَبَر ـ یکی از بازیگران فیلم ـ نیز از « شاعر زباله ها » به عنوان فیلمی انسانی و تأثیرگذار نام برد و گفت: « شاعر زباله ها » در طی پروسه ای که طی شد برای من به عنوان بازیگر فیلمی خیلی سخت و دشواری بود. در جاده های دماوند که قرار بود محل استراحت و استقرار رفتگرها باشد هیچ امکانات زندگی وجود نداشت و می بایست با کمترین امکانات کار می کردیم. با این وجود تجربه ای شیرین و آموزنده و پر از نکته بود. نقش هایی هستند که زیاد جای مانور ندارند. اما فیلمنامه های مخملباف و شخصیت این فیلمنامه ها کمی فرق می کنند. آدم های این فیلمنامه ها که به تشخیص و انتخاب مخملباف شکل می گیرند حتماً خوب هستند و جای کار بسیاری دارد و نتایج خوبی در برخواهد داشت.
امیر پوریا ـ منتقد سینما ـ نیز « شاعر زباله ها » را از جنس اقلیت سینمای ایران دانست و گفت: این جنس فیلم ها مثل فیلم ها و فیلمنامه هایی که مخملباف از « گبه » به این طرف ساخته و نوشته جزو بخش اقلیتی سینمای ایران هستند که تکلیف پدیده ها را روشن نمی کنند. این نوع فیلم ها ایهام و ابهام بسیاری دارند. شخصیت های مثبت و منفی به آن شکلی که ما می شناسیم ندارند و جزو فیلم های شبه مدرن محسوب می شوند. در طول فیلم « شاعر زباله ها » سئوال ها و اشاراتی هستند که باید به آنها پاسخی داده شود و یا به سرانجامی برسد. همین رابطه دختر فیلم با رفتگر که خود رفتگر به خوبی می داند که رابطه اش به سرانجامی نمی رسد و در پایان و در هنگام رویارویی با دختر خود را از طرف شخص دیگری معرفی می کند.
وی ادامه داد: « شاعر زباله ها » به نسبت ماهیتی دارد که آنچنان که می گویند کند و ایستا نیست فقط بعضی از نماها تکرار می شود مثل جلوی سفارت یا آن صندوق پست که البته با هوشمندی مخملباف به عنوان فیلمنامه نویس و احمدی به عنوان کارگردان، فیلم شکل تکراری به خود نمی گیرد. مخملباف در تکرار هم به کلیشه نمی رسد. هنوز هم فکر می کنم یکی از بهترین صحنه های تعقیب و گریز در سینمای ایران آن صحنه تعقیب و گریز فیلم « بایکوت » است. مخملباف از روی آگاهی فیلمنامه شبه مدرن می نویسد و با توجه به اینکه سال هاست خودش فیلمنامه هایش را در ایران تبدیل به فیلم نمی کند مقداری میان او و نسل فعلی سینما روها و علاقه مندان سینما فاصله افتاده است.
این منتقد سینما به حس اندوه و غم جاری در فیلم اشاره کرد وگفت: احمدی در « شاعر زباله ها » ابتدا مقتضیات ماجرا را در نظر می گیرد تا واقعیات. ابتدا موضوع قتل های زنجیره ای را مطرح می کند و سپس با توجه به فصل پائیز آن حس غم و اندوه را به 2 شخصیت اصلی فیلم نزدیک است با هوشمندی به تصویر می کشد. بازی مسلط و حرفه ای لیلا حاتمی نیز مکمل آن چیزی است که خواسته و نظر مخملباف و احمدی در نشان دادن فضای فیلم و تأثیرگذاری مورد نظر است.
در پایان نگار اسکندرفر در پاسخ به سئوالات متعدد در رابطه با وضعیت مجله « کارنامه » گفت: امتیاز نشریه «کارنامه » لغو شده و از سوی مسئولین قضایی بنده نیز فاقد صلاحیت مدیر مسئولی و اداره نشریه تشخیص داده شده ام. برای بنده به مدت 3 سال زندان درنظرگرفته اند که به صورت تعلیق درآمده و گرنه الان باید در زندان باشم. در حال حاضر به دنبال کسب امتیاز یک نشریه و مجله و همین طور راه اندازی مؤسسه ای به مانند « کارنامه » و یا چیزی شبیه به آن هستیم که اگر مشکلی پیش نیاید دست کم یکسال وقت خواهد گرفت.
به گزارش خبرنگار سرویس سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه فارس، انجمن فیلم امور فرهنگی و فوق برنامه دانشگاه علوم پزشکی شیراز بعداز ظهر شنبه 19 بهمن اقدام به نمایش فیلم « شاعر زباله ها » با حضور تعدادی عوامل سازنده فیلم در سالن صدرا و سینای دانشگاه علوم پزشکی نمود.
برپایه همین گزارش، در ابتدای جلسه نقد و بررسی فیلم نگار اسکندرفر ـ تهیه کننده فیلم ـ به چگونگی ساخت « شاعر زباله ها » اشاره کرد و گفت: ما در مجله « کارنامه » ویژه نامه ای را به محسن مخملباف اختصاص دادیم که ایشان در حین مصاحبه و بعد از آن گفتند تعدادی فیلمنامه آماده دارند که دوست دارند در اسرع وقت آنها را به فیلم تبدیل کنند. ما که دنبال فرصتی برای وارد شدن به عرصه فیلمسازی بودیم پس از بررسی هایی 2 فیلمنامه از مجموعه فیلمنامه های مخملباف را انتخاب کردیم. در این راستا سعی کردیم از بازیگران کارگاه های بازیگری مؤسسه استفاده کنیم. نخستین فیلم همین « شاعر زباله ها » بود که با استفاده از بازیگران مؤسسه و یک بازیگر حرفه ای که این بار لیلا حاتمی بود تولید فیلم را شروع کردیم دومین فیلمنامه « روزی که زلزله آمد » بود که متأسفانه همزمان شد با مهاجرت مخملباف از ایران.
مدیر مسئول و صاحب امتیاز مجله « کارنامه » به فرم و ساختار فیلم های مخملباف اشاره کرد و گفت: مدام از من سئوال می شود که اگر خود مخملباف « شاعر زباله ها » را می ساخت چطور فیلمی می شد؟ قطعاً در آن صورت « شاعر زباله ها » فیلمی از جنس و لحن دیگری بود متفاوت با فیلم امروز. هر فیلمساز و کارگردان شیوه و روش فیلمسازی خاص خودش را دارد. اما فراموش نکنیم که محمد احمدی یکی از نزدیک ترین افراد به مخملباف است. ایشان سال ها در فیلم های مخملباف و خانواده مخملباف به عنوان عکاس و یا مدیر تولید مشغول به فعالیت بوده و ازاین رو به لحاظ فکری و حتی شیوه فیلمسازی به وی نزدیک است. احمدی سال ها از نزدیک شاهد شیوه کارگردانی و فیلمسازی مخملباف بوده و آنچه را به صورت تجربی در کنار آموخته های آکادمیک اش کسب کرده ابتدا از ایشان به وی منتقل شده است. بنابراین فکر نمی کنم زیاد میان فیلم « شاعر زباله ها »ی احمدی و « شاعر زباله ها » ی مخملباف تفاوت بتوان قائل شد.
وی ادامه داد: زمان ومکان فیلم بر خلاف تصور برخی کاملاً مشخص است. زمان فیلم اواخر پائیز 1377 و در زمان قتل های زنجیره ای است که در آن همه به نوعی احساس نا امنی می کنند و در ابتدای فیلم نیز بحث چپ و راست مطرح می شود که در ابتدای دوره خاتمی و حتی پس از بحث روز و محافل آن زمان بود. فیلمنامه نیز برای دریافت مجوز ساخت دچار تغییراتی شد. فیلمنامه در ابتدا تماماً درباره قتل های زنجیره ای بود اما مجبور بودیم که تغییراتی را در فیلمنامه ایجاد کنیم.
فرزین محدث ـ بازیگر نقش اول فیلم ـ نقش خود در « شاعر زباله ها » نقشی دشوار و سخت اما شیرین و جذاب دانست و گفت: زمانیکه در مؤسسه « کارنامه » برای بازی در این فیلم انتخاب شدم فیلمی از مرضیه برومند در مؤسسه نمایش داده می شد. ابتدا قرار شد برای آشنایی با شیوه رفتاری رفتگرها یک پروژه را بگذرانیم. در طی جلساتی لباس رفتگرها را می پوشیدیم و در همان کوچه « کارنامه » کارهایی را انجام می دادیم که یک رفتگر انجام می دهد. آشغال ها را جابه جا می کردیم، برخورد مردم را با خودمان می دیدیم. بعضی از مردم به ما پول می دادند یا برخی گلایه می کردند و از این جور مسایل. به تدریج به حس و حال لازم برای بازی در نقش یک رفتگر نزدیک شدیم. ولی آن حس و حال جاری در فیلم که می بایست بازی می کردم کاملاً از جنس متفاوتی بود. حس و حالی عاشقانه و احساسات و عواطف یک رفتگر نسبت به دختری که هم تماشاگر و هم خود رفتگر مطمئن است سرانجامی ندارد. حس و حال دوست داشتن یک انسان توسط یک انسان دیگر را فقط در طول فیلم به آن دست یافتم، اما آن پروژه و انجام کارهای یک رفتگر باعث شد تا حدود زیادی به نقش ام نزدیک شوم. شخصیت این رفتگر هم که دیالوگ زیادی ندارد و دختر هم و به استثنای سکانس پایانی دیالوگ ندارد. این شخصیت باید پروسه ای را طی می کرد و به تدریج اعمال و رفتار و افکار او به شعر تبدیل می شد.
صابر اَبَر ـ یکی از بازیگران فیلم ـ نیز از « شاعر زباله ها » به عنوان فیلمی انسانی و تأثیرگذار نام برد و گفت: « شاعر زباله ها » در طی پروسه ای که طی شد برای من به عنوان بازیگر فیلمی خیلی سخت و دشواری بود. در جاده های دماوند که قرار بود محل استراحت و استقرار رفتگرها باشد هیچ امکانات زندگی وجود نداشت و می بایست با کمترین امکانات کار می کردیم. با این وجود تجربه ای شیرین و آموزنده و پر از نکته بود. نقش هایی هستند که زیاد جای مانور ندارند. اما فیلمنامه های مخملباف و شخصیت این فیلمنامه ها کمی فرق می کنند. آدم های این فیلمنامه ها که به تشخیص و انتخاب مخملباف شکل می گیرند حتماً خوب هستند و جای کار بسیاری دارد و نتایج خوبی در برخواهد داشت.
امیر پوریا ـ منتقد سینما ـ نیز « شاعر زباله ها » را از جنس اقلیت سینمای ایران دانست و گفت: این جنس فیلم ها مثل فیلم ها و فیلمنامه هایی که مخملباف از « گبه » به این طرف ساخته و نوشته جزو بخش اقلیتی سینمای ایران هستند که تکلیف پدیده ها را روشن نمی کنند. این نوع فیلم ها ایهام و ابهام بسیاری دارند. شخصیت های مثبت و منفی به آن شکلی که ما می شناسیم ندارند و جزو فیلم های شبه مدرن محسوب می شوند. در طول فیلم « شاعر زباله ها » سئوال ها و اشاراتی هستند که باید به آنها پاسخی داده شود و یا به سرانجامی برسد. همین رابطه دختر فیلم با رفتگر که خود رفتگر به خوبی می داند که رابطه اش به سرانجامی نمی رسد و در پایان و در هنگام رویارویی با دختر خود را از طرف شخص دیگری معرفی می کند.
وی ادامه داد: « شاعر زباله ها » به نسبت ماهیتی دارد که آنچنان که می گویند کند و ایستا نیست فقط بعضی از نماها تکرار می شود مثل جلوی سفارت یا آن صندوق پست که البته با هوشمندی مخملباف به عنوان فیلمنامه نویس و احمدی به عنوان کارگردان، فیلم شکل تکراری به خود نمی گیرد. مخملباف در تکرار هم به کلیشه نمی رسد. هنوز هم فکر می کنم یکی از بهترین صحنه های تعقیب و گریز در سینمای ایران آن صحنه تعقیب و گریز فیلم « بایکوت » است. مخملباف از روی آگاهی فیلمنامه شبه مدرن می نویسد و با توجه به اینکه سال هاست خودش فیلمنامه هایش را در ایران تبدیل به فیلم نمی کند مقداری میان او و نسل فعلی سینما روها و علاقه مندان سینما فاصله افتاده است.
این منتقد سینما به حس اندوه و غم جاری در فیلم اشاره کرد وگفت: احمدی در « شاعر زباله ها » ابتدا مقتضیات ماجرا را در نظر می گیرد تا واقعیات. ابتدا موضوع قتل های زنجیره ای را مطرح می کند و سپس با توجه به فصل پائیز آن حس غم و اندوه را به 2 شخصیت اصلی فیلم نزدیک است با هوشمندی به تصویر می کشد. بازی مسلط و حرفه ای لیلا حاتمی نیز مکمل آن چیزی است که خواسته و نظر مخملباف و احمدی در نشان دادن فضای فیلم و تأثیرگذاری مورد نظر است.
در پایان نگار اسکندرفر در پاسخ به سئوالات متعدد در رابطه با وضعیت مجله « کارنامه » گفت: امتیاز نشریه «کارنامه » لغو شده و از سوی مسئولین قضایی بنده نیز فاقد صلاحیت مدیر مسئولی و اداره نشریه تشخیص داده شده ام. برای بنده به مدت 3 سال زندان درنظرگرفته اند که به صورت تعلیق درآمده و گرنه الان باید در زندان باشم. در حال حاضر به دنبال کسب امتیاز یک نشریه و مجله و همین طور راه اندازی مؤسسه ای به مانند « کارنامه » و یا چیزی شبیه به آن هستیم که اگر مشکلی پیش نیاید دست کم یکسال وقت خواهد گرفت.


نظرات