به گزارش ایسنا؛ کنسرت گروه اوستا در قالب کاروان فرهنگ و هنر ایران شامگاه 25 آذرماه در جوار بارگاه مولانا بمناست ایام عرس و بزرگداشت جهانی مولانا با استقبال پر شور علاقمندان ایرانی و خارجی برگزار شد بطوریکه جمعیت حاضر بخاطر ازدحام و استقبال علاقمندان بصورت نشسته و ایستاده کنسرت را تماشا کردند.
اجرای قطعات اندک اندک ،الایالساقی ،ازنگاه یاران به یاران ،درس سحر ،بی همگان بسرشود و مرده بدم زنده شدم با اشعاری از مولانا و حافظ در مایه بیات ترک با استقبال و همراهی مردم در اجرای این تصانیف روبرو شد بطوریکه اشک هاو تشویق های جمعیت حاضر را در هم آمیخت.
سازها و آوازهای گروه اوستا در میان خیل با شکوه علاقمندان فرهنگ و هنر ایرانی و عاشقان شمس و مولانا از مقدمه به اوج می رسید و کویر تشنه عاشقان را سیراب می نمود.
استقبال از این کنسرت کاروان فرهنگ و هنر ایران زمین بحدی باشکوه و کم نظیر بود که علاقمندان حاضر در سالن با تشویق های زیاد خواستار تمدید و اجرای دوباره آن شدند که طی آن عدنان مسئوول امور فرهنگی و هنری قونیه قول داد برای گروه اوستا اجرایی دوباره در سالن بگذارد.
آرش اوستا نوازنده سه تار و سرپرست گروه ،فربد یدالهی نوازنده تمبک و کوزه ،علیرضاعابدی خواننده ،سجاد حقگو نوازنده تار ،همایون پشت دار نوازنده کمانچه و زهره کدخدا زاده بعنوان همخوان گروه در کنسرت کاروان فرهنگ و هنر ایران زمین به هنرنمایی و اجرای برنامه پرداختند.
تبلیغات محیطی با محوریت پیوند فرهنگی خوی و قونیه و شمس و مولانا از دیگر ویژگی کنسرت ایرانی گروه اوستا در قونیه بمناسبت شب های عرس در قونیه بود.
علی محبوبی رییس کاروان فرهنگ و هنر ایران در ترکیه نیز در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد : استقبال از برنامه های ارزشمند این کاروان در قونیه بسیار پر شور بود بطوریکه تشویق بی امان ودرخواست علاقمندان ایرانی و خارجی موجب تمدید تمدید کنسرت گروه اوستا شد.
همچنین همزمان با سالگرد جهانی بزرگداشت مولانا، برنامه شمس و مولانا خوانی نیز با عنوان از شمس تا مولانا و از خوی تا قونیه با استقبال پر شور عاشقان شمس و مولانا در جوار بارگاه مولانا در قونیه با اجرای پریسا سیمین مهر برگزار شد.
در این ویژه برنامه که در قالب کاروان فرهنگ و هنر ایران در ترکیه برگزار شد سرگذشت شمس و مولانا و نحوه آشنایی شمس و مولانا و دیدار افسانه ای این دو عارف بصورت گفت و گو و استفاده اشعار آتشین مولانا در جوار بارگاه مولانا برگزار شد بطوریکه عاشقانه شمس و مولانا اشک ها و شوق ها در میان گفت و گوهای عاشقانه و عارفانه شمس و مولانا در هم آمیختند تا جاییکه شمس به مولانا گفت : از من پیرمرد و ژنده پوش چه می خواهی تو خدم و حشم و هزار عزت و احترام داری
و این دیالوگ ها و گفت و گو ها با اجرای استادانه پریسا سیمین مهر حاضران را به سکوت و تامل واداشته بود بطوریکه از میان یک نفر فریاد برآورد: جان منست او هی مزیندش
آن منست او هی مبریدیش
ودر اینجا بود شورها و فریادها در هم آمیخت و همهمه ای پیچید و عاشقان و شمس و مولانا و جمعیت حاضر فریاد برآوردند :
رندان سلامت جان را غلامت می کنند
مستی زجامت می کنند مستان می کنند
اجرای بداهه و شورانگیز شمس و مولانا تا جایی پیش رفت که راوی گفت: شمس از دست حاسدان و بداندیشان از قونیه گریخت و به شهر هزار افسانه خوی رسید و در آنجا سکنی گزید و بعد از عمری زندگی به دیار حق شتافت.
انتهای پیام
نظرات