به گزارش ایسنا، این نمایشنامه با عنوان فرعی «گلولهای سرگردان در یک نیمروز بلند تاریخی» اثری نمایشی و نمادین است که موضوع ترور ناصرالدین شاه قاجار در روز جشن پنجاهمین سالگرد سلطنتش را دستمایه روایت خود قرار داده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
شاه: حالا همه اینها هست، فقط من نیستم. شاه را کشتهاند و مردم تماشا میکنند. تماشایی کلانتر از تعزیههای تکیه دولت. نمایندگان مخصوص هدیههای رؤسای دول خود را تقدیم خواهند داشت بیآنکه سلطان صاحبقرانی در کار باشد.
جیران: تو هیچ وقت در کار نبودی. هیچ وقت وجود نداشتی. شاه فقط یک اسم است. اسمی که باید تمام تشریفات را به نامش بنویسند. مرده و زندهاش هم به یک مقدار میارزد.
شاه: اینکه وصف بازار ماهیفروشان است. ماهی بودم مگر که زنده و مردهام به یک نرخ بیارزد؟
کامبیز حضرتی متولد ۱۳۶۵ و دانشآموخته فلسفه هنر است. او سابقه فعالیت در مطبوعات و رسانههای مختلف دارد.
جیران: میبینی همه چیز حتی زندگی ماهیها به آب ربط دارد. درعوض اینجا تا دلت بخواهد دریا هست. عیب تهران این بود که دریا نداشت.
شاه: و حالا هم شاه ندارد.
خوانندگان آثار کامبیز حضرتی، نمایشنامهنویس، داستاننویس و مترجم، پیشتر از او رمان «دشت شوریده» و کار ترجمه «معمای کلبه سفید» نوشته مارجری آلینگهام را خواندهاند.
انتهای پیام
نظرات