به گزارش ایسنا، شب چله از جمله آیینهایی است که با وجود دگرگونیهای زندگی معاصر، همچنان جایگاه خود را در میان خانوادهها حفظ کرده، شبی که آغاز آن با واپسین لحظههای پاییز همراه است و پایانش نویدبخش فرا رسیدن روزهای روشنتر زمستان. در این شب، فضای خانهها آمیخته با خاطره میشود؛ سفرهها هرچند ساده، اما سرشار از معنا گسترده میشوند و گفتوگوهایی شکل میگیرد که در هیاهوی روزمره سال کمتر مجال بروز پیدا میکنند.
شب یلدا فرصتی است برای گردهمآمدن، شنیدن قصههای کهن، تفأل به دیوان حافظ و پاسداشت رسمهایی که از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند، این آیین یادآور آن است که حتی در طولانیترین و تاریکترین شب سال نیز میتوان با گرمای همدلی و صمیمیت، روشنایی آفرید.

یک مادربزرگ شهرکردی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه شب یلدا یا همان شب چله یکی از بهترین شبهای سال برای برای دورهمیهای خانوادگی بود، اظهار کرد: همه تلاش میکردند تا در بلندترین شب سال در خانه بزرگترها دور هم جمع شوند، خاطره گویی یکی از زیباترین رسومات این شب بود.
وی بیان کرد: این شب بلند سال همه دور کرسیهای چوبی مینشستند و مادربزرگها از فرزندان، نوهها و نتیجهها با تنقلاتی مانند کشمش، نخودچی، گندم برشته و .... پذیرایی میکردند، انار و هندوانه نیز پای ثابت تمام پذیرایی های شب یلدا بود.
اشرف با اشاره به اینکه تجملات در شب چله دوران قدیم معنایی نداشت، گفت: کنار هم بودن در شب سرد پاییزی موجب دوام روابط فامیلی و ایجاد صمیمیت بیشتر میشد، بیش از هفتاد سال از خدا عمر گرفتهام و هر شب به همین بهانه فامیل دور هم جمع میشوند.
این مادربزرگ شهرکردی با بیان اینکه پخت آش کشک کدو یکی از رسومات مردم دیار چهارمحال و بختیاری است، توضیح داد: فال حافظ برای بزرگترها و کوچکترها جذاب بود و هر کس با هر نیتی که در دل داشت، فال میگرفت.
وی بیان کرد: امروز خیلی چیزها عوض شده است، اما رسم شب چله هنوز پا برجاست، شاید تجملات جایگزین سادگی شب چله های گذشته شده باشد، اما فلسفه این شب تغییری نکرده است، هنوز خانوادههای ایرانی این شب را گرامی میدارند، خانواده داماد برای نوعروسان شب چلهای میبرند، اما ای کاش سادگی شب چله همانند قدیم بود و دورهمیهای بیریا ادامه داشت.

شب چله پیوندی عمیق با فرهنگ، هنر و ادبیات ایرانی دارد
عباس قنبری عدیوی، رئیس بنیاد ایران شناسی شعبه چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه آیین «شب یلدا» که در میان مردم، بهویژه روستاییان و عشایر، بیشتر با نام «شب چله» شناخته میشود، ریشه در شیوه سنتی تقسیم زمان دارد، اظهار کرد: مردم گذشته زمان را بر اساس چله، هفته و ماه میسنجیدند و به همین دلیل این شب، شب چله نامیده شده، شب چله آغاز زمستان است و از آن جهت، جشن گرفته میشد که از فردای آن، شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود و طبیعت بهتدریج به سمتی میرود که فعالیتهای کشاورزی دوباره جان میگیرد.
وی با اشاره به اینکه مردم باور داشتند که شب یلدا طولانیترین و تاریکترین شب سال است و برای همین تصمیم میگرفتند این شب را در کنار هم بگذرانند و به صبح برسانند، توضیح داد: یکی از مهمترین آیینهای شب چله، گردهم آمدن همه اعضای خانواده است، بزرگ خانواده، فرزندان، عروسها و دامادها دور هم جمع میشوند و مفهوم خانواده و کانون خانوادگی، همانند نوروز، سده، مهرگان و دیگر جشنهای ایرانی، جایگاه ویژهای پیدا میکند.
قنبری تاکید کرد: نقش بانوان در این آیین بسیار پررنگ است، آنها بهعنوان هنرمندان خانه، با هنر آشپزی، سفرهآرایی و مهرورزی، خوراکیها و خشکبارهایی را که از بهار و تابستان جمعآوری و نگهداری کرده بودند آماده و بر روی کرسی میچیدند، کرسی خود نمادی از آتش، گرما و صمیمیت خانوادگی است. در این شب، اعضای خانواده شعر میخوانند، شاهنامهخوانی میکنند و فال حافظ میگیرند.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ عامه گفت: در بسیاری از خانوادههای روستایی، بهویژه آنهایی که در مکتبخانههای قدیم درس خوانده بودند، قصهگویی جایگاه خاصی داشت، داستانها و افسانههایی از نظامی گنجوی تا روایتهای عامیانه مانند حیدربک، سمنبر، فلکناز و خورشید آفرین نقل میشد و دیگران، بهویژه کودکان، با علاقه گوش میدادند، کودکانی که قرار بود این آیینها را به نسلهای بعد منتقل کنند با اشتیاق این روایتها را میآموختند،همچنین افرادی که صدای خوشی داشتند آواز میخواندند، بخشهایی از شاهنامه را با صدای بلند میخواندند یا از رباعیات خیام و دوبیتیهای فایز و دیگر شاعران استفاده میکردند، به این ترتیب، شب چله پیوندی عمیق با فرهنگ، هنر و ادبیات ایرانی دارد، ویژگی که کمتر در میان ملتهای دیگر با این گستردگی دیده میشود.
وی ادامه داد: از دیگر ویژگیهای شب چله، پوشیدن لباسهای شاد، رنگی و نو است، هرآنچه در خانه وجود دارد، از خوراکی تا نوشیدنی، بر سر سفره گذاشته میشود و افراد بدون تکلف دور هم مینشینند. هر کس هرچه دارد میآورد؛ از گندم برشته، کشمش و نخودچی گرفته تا انواع آجیل، این سفره پر از سادگی و صمیمت بود.
قنبری با اشاره به اینکه نکته مهم دیگر در این آیین، آموزش احترام و پیوستگی اعضای خانواده است، توضیح داد: بزرگ خانواده، مانند پدربزرگ یا مادربزرگ، در جایگاه بالاتری مینشیند و احترام ویژهای به او گذاشته میشود. پذیرایی نیز معمولاً از بزرگتر آغاز میشود. این رفتارها نوعی آموزش غیرمستقیم برای کودکان و نوجوانان است. در فرهنگ مردم چهارمحال و بختیاری، احترام به بزرگترها جایگاه ویژهای دارد و این موضوع در آیینهایی مانند عقد، عروسی و خواستگاری بهوضوح دیده میشود.
رئیس بنیاد ایران شناسی شعبه چهارمحال و بختیاری ادامه داد: در سفره شب چله خوراکیهایی مانند انار، هندوانه و آجیل قرار میدادند که اغلب حاصل دسترنج خود خانواده بود. باورهایی نیز درباره این خوراکیها وجود داشت؛ برای مثال، انار بهعنوان میوهای بهشتی شناخته میشد یا این باور که خوردن انار و هندوانه باعث سلامتی تا سال آینده میشود. از نظر طبع، هندوانه سرد است و برای تعدیل آن، خوراکیهای گرم مانند آجیل مصرف میشد.
قنبری توضیح داد: اصل مهم در برگزاری این آیینها، پرهیز از اسراف و تجملگرایی است. زیادهروی در هر کاری، چه در خوراک و چه در رفتار، ارزش آیینها را از بین میبرد. ما باید فلسفه اصلی جشنها را بشناسیم. در فرهنگ ایرانی، بیشتر جشنها نوعی شکرگزاری از پروردگار هستند که این امر شامل شکر برای سلامتی، گذر عمر، برداشت محصولات و حرکت از تاریکی به روشنایی و از سرما به گرما میشود.
وی ادامه داد: پس از چله بزرگ، جشن سده برگزار میشود که جشن آتش است و فلسفه خاص خود را دارد. پس از چله دوم نیز به دورهای از سرمای شدید میرسیم که در فرهنگ عامه با افسانههایی مانند «ننه سرما» همراه است، این داستانها دانش بومی، شناخت اقلیم و تجربه زیسته مردم را منتقل میکنند و کودکان با شنیدن آنها مفاهیم علمی و فرهنگی را به زبان ساده میآموزند.
قنبری خاطرنشان کرد: در نهایت، فلسفه شب چله این است که انسان با داشتههای خود زندگی کند، از اسراف پرهیز کند و به تعادل، آرامش، احترام به طبیعت و تحکیم خانواده توجه داشته باشد، این آیینها چراغ راهی برای زندگی هدفمند و منطقی هستند.
انتهای پیام


نظرات